مسعود پزشکیان؛ پیروز گفتمان وفاق ملی این روزها مورد آماج حملات مخالفانش است، خارجنشینانی که انتخابات را فرمایشی میدانستند و رئیسجمهور را از پیش تعیینشده، امروز در مقام حمایت از «جمهوریت» نظام ظاهر میشوند و میگویند که چرا کابینه با شور و مشورت و خرد جمعی و جلب نظر ارکان حاکمیتی نهایی شده و رادیکالهای داخلی هم با بهانه قراردادن مبانی مشورتپذیری رئیسجمهوری بر او میتازند که چرا این حقیقت را در جلسه علنی بر زبان رانده است.
مخالفان انتخابات که از پیروزی گزینهای خلاف آنچه مدعی انتصابش بودند هنوز دلگیر از حضور مردم پای صندوقهای رأی هستند، امروز داعیهدار جمهوریت شده و میگویند نطق پزشکیان در مجلس همان اعلام رسمی حذف جمهوریت است.
پایداریها هم که از ولایتمداری دم میزدند بهجای خشنودی از جلب نظر مقام رهبری برای ترکیب کابینه، آنچه چهارشنبه در صحن مجلس رخ داد را نتیجه هزینهکرد رهبری توسط رئیسجمهور میدانند و هنوز تکلیفشان با ادعاهایشان مشخص نشده که حامی گزینههای مورد وثوق رهبری هستند یا منافع جناحیشان که اینچنین بر سر منافع حزبی، منافع ملی را هدف تخریبهای خود قرار دادهاند.
اما اکنون سؤال مهم این است که آیا «جمهوریت» در ایران با چالشی سخت مواجه شده است؟ مگر نه اینکه کابینه همه دولتهای قبل با دریافت استعلامهای معمول و جلب نظرهای حاکمیتی نهایی میشدند؛ آیا آن زمان جمهوریت تعریف دیگری داشته؟ اینکه رئیسجمهور مطابق وعده همیشگی، صادقانه هرآنچه به تصمیم نهایی کمک کرده و منجر به معرفی کابینه شده را با مردم در میان گذاشته، خلاف جمهوریت است یا منتقدان در حال ترسیم فهم نادرستی از بنیادهای اصلی جمهوریت با پروپاگاندای رسانهای هستند؟ مجموعهای از این سؤالات بعد از نطق نهایی رئیسجمهور بارها در شبکههای اجتماعی مورد بحث قرار گرفته و جمع میان تحریمکنندگان مشارکت با مخالفان کابینه (ضمن طرح اتهام ناممکن نقض جمهوریت) را به جایی رسانده تا خوراک مناسبی برای حمله به پزشکیان فراهم سازند، آنهم زمانی که جریان رادیکال داخلی مغموم از شکست مقابل اجماع وفاق ملی، پیکان حملات خود را به سمت همه نیروهای اجرائی تأثیرگذار در پیشبرد پروژه وفاق ملی گرفته است. مثلا رسایی خطاب به قالیباف توییت میزند «این نیز بگذر»؛ چون عملکرد قالیباف در روزهای رأی اعتماد نقش تعیینکنندهای در همگرایی دولت و مجلس داشت. یا حسین شریعتمداری با اشاره به خود رئیسجمهوری مینویسد، سخنان پزشکیان ادعایی نادرست است که باید سریعا جلب نظر مثبت رهبری را تکذیب کند. یا محمودی، نماینده مجلس در نقد خود به پزشکیان گفت: «سابقه نداشته که رؤسای جمهور به مشورتها، لابیها یا گفتوگوهایی که در سطوح مختلف نظام انجام دادهاند، اشاره کنند». تمامی این نوع برخوردها میتواند یک هدف داشته باشد و آن هم ایجاد تقابل میان ارکان مختلف همگرایی ملی و گسست وفاق ملی. به هرحال به قول علی مطهری: «سخنان رئیسجمهور در جلسه رأی اعتماد مجلس، هم شائبه حاکمیت دوگانه را که معمولا دولتها با آن مواجهند برطرف کرد، هم شفافسازی کرد و نشان داد که دیگر پشت پردهای در کار نیست و هم تندروها را که با ابزار «نظر آقا» کار خود را پیش میبرند خلع سلاح کرد».
ادعای حذف جمهوریت از بنیان غلط است
«تضعیف جمهوریت» کلیدواژه حملات چند روز اخیر به مسعود پزشکیان است که چون در مقام مشورت و برای رسیدن به تفاهم و وحدت تن به بستن کابینه وفاق ملی داده، سبب حذف رسمی جمهوریت شده است؛ ادعایی که به گفته عباس عبدی از بنیان غلط است.
این فعال سیاسی اصلاحطلب در گفتوگو با «شرق» معتقد است: «آنهایی که این انتقاد را وارد میکنند مطلقا درکی از معنای جمهوریت ندارند». به گفته این پژوهشگر اجتماعی: «جمهوریت دربرگیرنده همه مردم است و بنیادش در این است که چگونه توافق و تفاهم کنند؛ اگر گفته شود چون مردم به «من» رأی دادند پس میایستم، مقابله میکنم، کوتاه نمیآیم و حذف میکنم، خب طرف مقابل هم سیاست حذف را پیشه میکند. به خاطر دارید در دولت روحانی چه اتفاقی رخ داد؟».
این روزنامهنگار اصلاحطلب با تأکید بر اصل جمهوریت توضیح میدهد: «بنیاد جمهوریت برمبنای یک توافق روشن و پیشینی است که همه بر همان مبنای توافق باید با هم کنار بیایند». او میافزاید: «خب آقای پزشکیان اگر فهرست کابینه را بدون هیچ توافق و مشورتی به مجلس ارسال میکرد، طبق بنیاد جمهوریت که مجلس هم در آن پذیرفته شده و قانون است، میتوانست مطابق اختیاراتش کابینه را رد کند. در چنین شرایطی طرفداران این نوع جمهوریت چه نقدی میتوانستند وارد کنند؟».
عبدی در تبارشناسی نقدهای تند روزهای گذشته اشاره دارد: «اینها اعتراضهای بیبنیادی است که ناشی از روحیه انقلابیگری و ستیزهگرایانه است. این درحالی است که باید موفقیت مسعود پزشکیان را تبریک گفت. زیرا او در کمال صداقت هرآنچه در مسیر انتخاب وزرا رخ داده را بیان کرده؛ درحالیکه قبلیها این صداقت را در بیان واقعیتی که انجام میدادند با مردم نداشتند». عبدی در همین راستا تأکید میکند: «شاید باید گفت که ما آمادگی شنیدن گزارش صادقانه را نداریم».
از سویی دیگر میان حملات به نحوه نهاییشدن کابینه، جریان رادیکال پایداری که بازنده اصلی زمین سیاستورزی این روزهاست، پزشکیان را متهم میکند با هزینهکرد از رهبر انقلاب توانسته پیروز میدان انتخابات و کسب رأی اعتماد وزرا باشد که در این زمینه عباس عبدی معتقد است: «جریان پایداری سراسر تناقض است و اتفاقا هرآنچه برای خودشان از رهبری هزینه میکنند هم برداشت شخصی آنهاست».
او ادامه میدهد: «حال اینکه دیگران براساس آنچه رخ داده ماجرا را روایت میکنند، جریان رادیکال پایداری را در موقعیت خطیری قرار داده که نه راه پیش دارد، نه راه برگشت. بعد مدعی میشوند چرا از مقام رهبری سخن به میان آمده».
این فعال سیاسی با تأکید بر اینکه وقتی نظر رهبری روایت شده، باید خشنود باشند، تصریح میکند: «میتوانند با این نظر مقام رهبری موافقت کنند یا اگر مطابق میلشان نیست، نظر مخالف خود را اعلام کنند. اما این رفتار نفاقگونه و دورویی قابل پذیرش نیست. اگر تابع مقام رهبری هستند، خب کاملا واضح است رهبری با کابینه موافق هستند و پزشکیان هم آن را روایت کرده. اگر تابع نیستند این مسئله آنها و مربوط به نوع نگاه خودشان است و نباید نگران انتشار مواضع باشند».
پزشکیان با وفاق مدیریتی به دنبال وفاق سیاسی است
حشمتالله فلاحتپیشه، نماینده ادوار نیز در گفتوگو با «شرق» در نقد ادعاهایی چون حذف جمهوریت در مسیر انتخاب کابینه چهاردهم، معتقد است: «رفتار پزشکیان حاصل درک سیاسی او از شرایط روز کشور است. بنابراین قائل به دو مرحله متفاوت در این مسیر طیشده باید بود».
فلاحتپیشه در تشریح آنچه از دیدگاه او برایند رفتاری رئیسجمهوری جدید است، میگوید: «شاهد هستیم که آنچه رخ داده در مرحله اول وفاق مدیریتی بود که از نگاه آقای پزشکیان میتواند مقدمه وفاق سیاسی باشد. بنابراین با توجه به مشورتهایی که در مسیر انتخاب کابینه گرفته و براساس تجربههای گذشته برای رسیدن به وفاق مدیریتی و در نهایت وفاق سیاسی تن به تشکیل این کابینه داده است؛ زیرا با تحقق وفاق سیاسی امکان تحقق وعدههای انتخاباتی میسر است».
این نماینده ادوار از اهمیت موفقیت در عملیاتیکردن وعدههای مهم انتخاباتی پزشکیان میگوید و میافزاید: «وعدههای آقای مسعود پزشکیان در سه حوزه اصلی خلاصه میشود: اول مبحث آزادیهای مدنی (سیاست داخلی)؛ دوم تنشزدایی با غرب (سیاست خارجی)؛ و سوم شفافیت در اقتصاد. بنابراین اگر واقعا اصرار میکرد یک کابینه کاملا ستادی معرفی کند، آن تیم قادر به پایاندادن رقابت انتخاباتی شکلگرفته، نبود».
فلاحتپیشه معتقد است: «مسعود پزشکیان برای پیشبرد اهداف و برنامههایش نیازمند همکاری با همه نهادهای قدرت در کشور است. پس در حوزه وفاق مدیریتی همراه شد تا در حوزه وفاق سیاسی و اجرا بتواند حمایت همه ارکان حاکمیتی را با خود همراه کند».
او که خود جزء منتقدان حضور برخی از چهرهها در کابینه و استفاده از گزینههایی دور از نگاه کنشگری مورد نیاز برای اصلاح کشور است، میگوید: «در مرحله معرفی کابینه مشخص شد بخش قابل ملاحظهای از وزرای پیشنهادی نهتنها به او رأی نداده بودند، که جزء منتقدان یا همراه ستاد رقبای او بودند. کمتر سیاستمداری در دنیا چنین ریسکی را میپذیرد؛ زیرا سخت است باور داشته باشیم افرادی با چنین زاویه دید مخالفی بخواهند در راستای سیاستهای رئیسجمهور اقدام کنند. اما به هرحال با آنها و همه جریانهای سیاسی و حاکمیتی صحبت شده و طبق ارزیابیها اعلام شده این افراد قرار است در راستای برنامههای رئیسجمهور اقدام کنند».
فلاحتپیشه با بیان اینکه «همین موضوع و همین تفاهم با جریانهای سیاسی مخالف سبب شده بخشی از ستاد انتخاباتی پزشکیان از او فاصله بگیرند، زیرا معتقدند نمیتوان با این افراد به اهداف تعیینشده رسید»، تأکید میکند: این وزرا ممکن است بیش از اینکه در مسیر خواست و اراده رئیسجمهور و اهدافش باشند، از بیرون دولت خط بگیرند». او همچنین میگوید: «به هرحال مجموعهای از نقدها در این مدت وارد شده اما باید امید داشت وزرای جریان رقیب در کابینه به اهداف رئیسجمهور و برنامههایش طبق توافق و تفاهمی که رخ داده عمل کنند».
این نماینده ادوار که از حامیان بنیان جمهوریت است در نقد ادعاهای مطرحشده در چند روز اخیر هم میافزاید: «آنچه پزشکیان تحت عنوان واقعیات رخداده در مسیر نهاییشدن کابینه مطرح کرد، برآمده از همان صداقتی بود که در زمان انتخابات از او دیدیم و در همان سه حوزهای که وعدههایی را مطرح کرد هم شاهد بودیم حرف دل مردم، بغض و نگرانی مردم را بر زبان آورد و اینگونه رأی اکثریت مردم را کسب کرد. او به دنبال اصلاحات مهم و اساسی برآمده از خواست مردم است و در این راه به یاری همه جریانها نیاز دارد، بنابراین وارد تعامل و تفاهم شد».
او با نگاهی بر روند چند ماه اخیر و انتخابات زودهنگام انجامشده میگوید: «معتقدم عقلانیتی در مجموعه کشور مبتنیبر انجام اصلاحات شکل گرفته و اگر به اصلاحات در حوزههایی که برنامه سهگانه رئیسجمهور در آن راستا قرار دارد ختم شوند، تأییدی بر تصمیم و صداقت رئیسجمهور خواهد بود». فلاحتپیشه در ادامه به تحلیل حملات جریان رادیکال به دولت پرداخته و میافزاید: «رادیکالها به دنبال حذف وزرای پیشنهادی بودند؛ آنهم در شرایطی که ۳0 تا ۴۰ درصد وزرا مطابق ایدئال پزشکیان در ترکیب قرار داشتند، پس حذف هر وزیر تحمیل ۲۰ درصد شکست برای ستاد او بود».
او به سخنرانی توفانی پزشکیان در صحن مجلس اشاره کرده و معتقد است: «اینکه سخنرانی نهایی پزشکیان منجر به پیروزی کامل کابینه شد یک حقیقت است، اما چرا این صداقت در گفتار و افشاگری سبب شکست جریان رادیکال شد، مربوط به رفتار خود آنهاست».
این نماینده ادوار به تلاش برخی نمایندگان برای امتیازگیری بیشتر از رئیسجمهور اشاره کرده و میافزاید: «با توجه به سابقه نمایندگی مجلسی که دارم باید تأکید کنم که در مجلس روال اینگونه است که فراکسیونهای مجلس ساعت شش صبح روز آخر بررسی صلاحیت وزرا مراسم رأیگیری درون خود انجام میدهند اما این بار فراکسیون انقلاب اسلامی در رفتاری خارج از روال همیشگی با هدف امتیازگیری بیشتر از پزشکیان شب قبل از روز نهایی رأیگیری درونفراکسیونی خود را برگزار و اعلام کرد چهار وزیر مهم کابینه نتوانستهاند حداقل رأی لازم را کسب کنند».
او ادامه میدهد: «ولی پزشکیان نمیتوانست امتیاز بیشتری به آنها بدهد با اینکه میدانست حتی افتادن یک وزیر هم توفیق نسبی گفتمان وفاق ملی را با شکست مواجه خواهد کرد و برای ستاد او هم شکست کلی تلقی میشود؛ پس او ایستادگی کرد، امتیاز بیشتر نداد و با صداقت مطالبی را روایت کرد. در حقیقت آنچه رخ داد ایستادگی پزشکیان بر سر وفاق ملی با کمک صداقتش بود».
نجات جمهوریت از بحران ناکارآمدی
تقی آزاد ارمکی، استاد دانشگاه تهران هم در گفتوگویی با جماران به بیان چند نکته پرداخته و نتیجه پیروزی کابینه را حذف بنیادگرایی و نجات جمهوریت دانسته است. به گفته این استاد دانشگاه «این رأی باعث شد اصولگرایی بنیادگرا یا بنیادگرایی اصولگرا به حاشیه برود، جریان رادیکالی که در جهت دوگانهسازی جامعه و نظام سیاسی بود. در انتخابات هیئترئیسه مجلس، آقای قالیباف موجب شد که یک گام به عقب بروند؛ چون نمیخواستند قالیباف بیاید. اینجا هم میخواستند مجموعهای از وزیران پیشنهادی آقای پزشکیان رأی نیاورند و بقیه هم رأی پایین بیاورند که مشروعیت دولت پایین بیاید و بتوانند نقدش کنند. به نظرم این خودش یک اتفاق میمون است و نشان میدهد در نظام سیاسی جمهوری اسلامی یک هوشمندی و جهتگیری وجود دارد که بخواهد از این اصولگرایی رادیکال فاصله بگیرد و خودش را دور کند. من در جای دیگری هم گفتهام که این انتخابات در واقع موجب شد مرگ جریان اصولگرای رادیکال رقم بخورد و گام مهم و عمده آن در رأی اعتماد به هیئت وزیران بود. مسئله دوم اینکه توافقی بین رهبری و رئیسجمهور و رؤسای قوا وجود داشت در اینکه این دولت باید برپا شود و تعبیر رهبری این بود که پیروزی دولت، پیروزی جمهوری است. این بازگشت به دولت و حمایتکردنش در واقع برای اجتناب از این اختلالات و اختلافات درون نظام سیاسی بود. به نظرم این گام دوم یا نتیجه دوم است که اختلافات درون نظام سیاسی را کم کرده و یک نوع رابطه بین دولت، مجلس و قوه قضائیه با رهبری بسته که به نظرم اتفاق خوبی است. نکته سوم هم این است که دولت وفاق ملی دربردارنده اصلاحطلبان و اصولگرایی معتدل است و ترکیب این دو میتواند از ظهور دوگانه اصلاحطلبی – اصولگرایی جلوگیری کند. مثلا از ظفرقندی تا مؤمنی در این دولت دارید؛ این خیلی طیف مهمی است که همه آنها را مجلس تأیید میکند، رئیسجمهور را هم قبول دارند و میخواهند کار کنند. به نظرم این گام خوبی است و نشانههای خوبی میبینم برای اینکه جمهوری اسلامی بتواند از بحران ناکارآمدی نجات پیدا کند».
نظر شما