: بیش از یک قرن، شیوههای مدیریتِ منابع انسانی در یک سازمان مانند استخدام، پاداش، پیشرفت شغلی و ارزیابی عملکرد کارکنان همگی حول مشاغل گوناگون و وظایف تعریفشده برای هر شغل طراحی شدهاند. بهوسیله این رویکرد، سازمانها کار هر شخص را به وظایف استاندارد آن عنوان شغلی محدود میکنند. اما این ساختار سنتی در حال بازنگری است، زیرا هم انعطاف سازمانی و هم پتانسیل ایجاد یک محیط کاری مثبت و فراگیر را محدود میکند؛ بنابراین سازمانها در حال گذار به رویکردی هستند که در آن کارکنان بهجای انجام وظایف از پیش تعریفشده هر شغل، بر مهارتهای فردی موردنیاز برای تکمیل وظایف تمرکز کنند.
همچنین سازمان میتواند تواناییهای کارکنان را با نیازهای در حال تکامل کسبوکار تطبیق و نیروی کاری پویاتر و سازگارتر را پرورش دهد. بهعنوان مثال، رویکرد شرکت چند ملیتی بریتانیایی Unilever (تولیدکننده کالاهای مصرفی) به همین صورت است، بهطوریکه آنها به هر شغل بهعنوان مجموعهای از مهارتها توجه میکنند و نه اینکه فقط نگاه صرف بهعنوان شغلی فرد داشته باشند؛ علت این امر این است که در رویکرد سنتی با نگاه بهعنوان شغلی هر فرد، فهرست شرح وظایف او مشخص میشود؛ اما ممکن است فرد مهارت موردنیاز سازمان را برای انجام برخی از وظایف از پیش تعیینشده خود به شیوه عالی نداشته باشد.
نظر شما