کودک کار به چه کسی میگویند؟ این سؤال پرتکرار حالا رنگ و شکل بیشتری به خود گرفته است. طبق بسیاری از تعاریف انجمنهای حقوق کودک، کودک کار به کودکی اطلاق میشود که به واسطه فقر، مشکلات اقتصادی، فرهنگی یا توسط باند و مافیا به مدت طولانی و مستمر به کار گرفته میشود. کودکان کار معمولا در معرض آسیبهای جسمی، روحی، روانی و اجتماعی قرار دارند. از تحصیل محروم هستند و به نیازهای کودکی آنها توجهی نمیشود. همچنین خطرات زیادی آنها را تهدید میکند. کودکانی که درگیر کار میشوند معمولا با آسیبهای متعددی روبهرو میشوند که اولین آن، لطمه به آموزش این کودکان است. آسیب به آموزش هم ابعاد مختلفی پیدا میکند؛ چون دیگر وقت کافی برای پرداختن به تحصیل را ندارند. با این حساب، اغلب آنها از چرخه تحصیل بیرون میروند. قابل ذکر است که بیشتر خانوادههای این کودکان با چالشهای عمیق مالی و اجتماعی دست به گریبان هستند. خانوادههایی که درگیر آسیبهای گوناگون اجتماعی، همچون حاشیهنشینی، فقر، بیکاری، مشکلات حاد معیشتی، اعتیاد، خشونت و تجاوز هستند. خانوادههایی که عمدتا ناآگاه و ناتوان در انجام مسئولیتهای سنگین پدر و مادری هستند. خانوادههایی با فرهنگهایی بیمار که گاه، دختران را در کودکی، مجبور به ازدواج با افرادی فاقد هرگونه صلاحیت میکنند. این قربانیان کودکهمسری، جدا از تحمل تلخیها و مشکلات بیشمار، هیچ مهارتی برای ایفای نقش همسری و مادری ندارند. میراث خانوادههایی با جایگاه و شأن اجتماعی پایین و فاقد عزت نفس و احترام که اغلب با تحقیر و توهین مواجه بودهاند، اغلب انحراف و انزوا یا خشونت و طغیان خواهد بود. کودکان رشدیافته در چنین فضایی، در آینده، برداشتههایشان را با جامعه تقسیم خواهند کرد. حاصل بیسوادی و بیتوجهی خانواده، طرد اجتماعی و محرومیت آنها از بسیاری از حقوق مدنی و آموزشهاست. نیاموختن مهارتهای زندگی، موجب میشود کودکان کار از عهده حل سادهترین مسائل پیرامون خود برنیایند و با کوچکترین اتفاقی، درگیر خشونتهایی شوند که اغلب به ضربوجرح و حتی قتل منجر میشود. نیافتن فرصت کودکی، بزرگترین ظلم و غمانگیزترین اتفاقی است که برای کودکان کار رخ میدهد. کودکانی که بازیشان، پشت چراغ قرمز، دویدن میان خودروها و اطراف کورههاست. حضور در محیطهای ناسالم و انجام کارهای آسیبزا، مشکلاتی برای سلامت کودکان کار به همراه دارد که متأسفانه هزینه درمان و فرهنگ پیگیری آن را ندارند.
نظر شما