روزنامه کیهان در ستون گفت و شنود خود نوشت:
"گفت: این آقای امیرحسین ثابتی، نماینده مجلس مگر چه گفته بود که مدعیان اصلاحات با همه توان و همه رسانههای داخلی و همپیمانهای خارجی خودشان به او حمله کردهاند؟!
گفتم: بنده خدا نظرش را درباره انتخاب آقای عراقچی برای وزارت خارجه گفته بود و بعد هم در اوج جوانمردی و ادب گفته بود اگرچه بنده مخالف وزارت شما هستم ولی اختیار با مجلس است و اگر شما را انتخاب کنند با تمام توان در خدمتتان خواهم بود.
گفت: حالا صرفنظر از این که آقای عراقچی برای وزارت خارجه مناسب باشند یا نباشند، ایشان به عنوان یک نماینده نظرش را گفته است و آقای عراقچی هم پاسخ خود را مطرح کرده است، این غربگداها و مدعیان اصلاحات که این همه واژه دموکراسی و ضرورت گفتوگو را بلغور میکنند، چرا به او حملهور شدهاند؟!
گفتم: ای عوام برای مدعیان اصلاحات دموکراسی کیلویی چنده؟! برای آنها وزارت آقای عراقچی هم مطرح نیست. از آشکار شدن هویت مهره اصلی خود میترسند. به او حمله میکنند تا برای دیگران عبرتی باشد و کسی به سراغ مهره اصلی آنها نرود!
گفت: پس چرا این همه از دموکراسی و آزادی بیان حرف میزنند؟!
گفتم: از یارو پرسیدند آزادی بیان یعنی چی؟ گفت یعنی وقتی با من حرف میزنی دهنت را ببند!"
***
حق با کیهان است، ثابتی فقط نظرش را گفته است و مگر گفتن نظر اشکالی دارد؟ به هر حال هر کسی نظری دارد دیگر!
حالا دقیقاً همان طور که ثابتی نظری داشته و گفته، منتقدان او هم نظری داشته اند و گفته اند.
در این نوشته هم کیهان نظری داشته و گفته است همه چیز طبیعی و روی روال است؛ فقط می ماند فحش ها و تهمت هایی که گویا اگر نباشد، قلم بعضی کیهانی ها نمی چرخد!
برادر من! حاج حسین آقای عزیز! بالا غیرتاً برگرد و نوشته ات را بخوان: مدعیان اصلاحات، هم پیمانان خارجی، دموکراسی کیلویی چنده، عبرت، غربگدا، بلغور، ترس از آشکار شدن هویت مهره اصلی و ...!
برای چی؟ برای این که چهار نفر که حرف جناب ثابتی را قبول نداشته اند و او را نقد کرده اند؟ آیا فقط شما و همفکرانتان می توانید نظر بدهید و مصون از نقد باشید و بقیه وقتی با شما یا درباره شما حرف می زنند، باید دهانشان را ببندند؟!
به قول عصر ایران: زیاده عرضی نیست!