در طول سالهای گذشته، فضای سیاسی ایران همواره شاهد رقابت میان جریانهای مختلفی بوده است که هر یک در تلاش برای تأثیرگذاری بر مسیر تحولات کشور نقشآفرینی کردهاند. در این میان، طیف اصلاحطلب به عنوان یکی از بازیگران اصلی صحنه سیاست ایران، از زمان شکلگیری تاکنون همواره با چالشهای درونی و بیرونی بسیاری روبهرو بوده است. یکی از مهمترین چالشهای درونی این طیف، تضادها و اختلافات عمیقی است که میان نیروهای تندرو و نیروهای معتدل و منطقی آن وجود دارد. این اختلافات نهتنها درونیات جریان اصلاحطلب را تحت تأثیر قرار داده، بلکه بر روند تصمیمگیریها و تعاملات این جریان با دیگر نیروهای سیاسی کشور نیز سایه افکنده است. با وجود این تنشها، امروزه شاهد تحولات جدیدی درون این جریان هستیم که نشاندهنده تلاشی برای مرزبندی و پالایش درونی است؛ تلاشی که میتواند تأثیرات عمیقی بر آینده سیاسی کشور و نقشآفرینی اصلاحطلبان در این عرصه داشته باشد. این مقدمه به بررسی و تحلیل روندهای جاری در این زمینه و تأثیرات احتمالی آنها بر جریانهای مختلف سیاسی ایران میپردازد.
در سال گذشته رادیکال ها در سیاست ایران خودنمایی داشتند. خصوصا در طیف اصولگرا. بروز رادیکال ها در نهادی مثل خانه ملت را چگونه باید ریشه شناسی کرد؟
در طیف اصلاحطلب ما یک قشر تندرو داشتیم و یا یک قشر معتدل و منطقی. سالها به دلیل برخوردهای ضد مصالح ملی توسط نیروهای تندروی اصلاحطلب، ما نمیتوانستیم یا نتوانستیم از قابلیتها و توانمندیهای نیروهای منطقی اصلاحطلب استفاده کنیم. امروز مسائلی در حال رقم خوردن است که مرزبندی بین نیروهای تندرو و نیروهای منطقی در طیف اصلاحطلب توسط خودشان در حال صورت گرفتن است. اما امروز ارادهای در درون طیف اصلاحطلب وجود دارد که ما شاهد آن هستیم که نیروهای تندرو را به حاشیه میرانند.
آنها نیروهای تندرو را محور جریان خود قرار ندادند و این یک گام بسیار بلند در راستای منافع نیروهایی است که از اصلاحطلبان جدا شده و با خارج پیوند خوردهاند. آنها به خارج از کشور رفتهاند و امروز مشغول فعالیت در تلویزیونهایی مانند ایران اینترنشنال هستند، یا در واقع در حال اجرای برنامههای این شبکه تلویزیونی هستند. اما تعدادی از نیروهای تندروی اصلاحطلب نیز در داخل کشور هستند که عمدتاً مواضع نزدیکی به خارج دارند. امروز، عقلای اصلاحطلب خودشان در حال کنار زدن نیروهای تندرو و حاشیهساز هستند که هر روز نزاع و دعوایی ایجاد میکنند و کشور را از مسیر فعالیت برای پیشرفت دور میکنند.
باید توجه داشت که اگر نیروهای اصلاحطلب بتوانند چنین گامی بردارند، که در حال برداشتن هستند، طبیعتاً نیروهای اصولگرا نیز تحت تأثیر قرار خواهند گرفت. به تعبیر دیگر، این دو جریان ارتباط بسیار تنگاتنگی با هم دارند. اگر نیروهای تندروی اصلاحطلب به حاشیه رانده شوند، بهطور طبیعی نیروهای تندروی اصولگرا نیز به حاشیه خواهند رفت. دانشجویان و نیروهای همفکر با نیروهای تندروی اصلاحطلب نیز به طور طبیعی رابطه تنگاتنگی با هم دارند. این که در مجلس میبینید گاهی اوقات حرفهایی زده میشود که زمینه تندروی در جریان اصولگرایی را شدت میبخشد، اما اقبالی به آنها صورت نمیگیرد، بسیار مهم است. یعنی مجلس سعی میکند فاصله خود را از این افراد حفظ کند و این به دلیل تأثیر مستقیم پالایشی است که نیروهای اصلاحطلب توانستهاند در درون خودشان انجام دهند.
پیش از انتخابات دولت چهاردهم هم صحبت از قصد رادیکال های اصلاح طلب برای مصادره دولت می شد. با روی کار آمدن دولت اما ورق برگشت. این روند را چگونه تحلیل می کنید؟
بسیاری از ناظران پس از انتخاب جناب آقای پزشکیان نگران بودند که نیروهای تندرو به ایشان نزدیک شوند، اما امروز شاهد هستیم که نیروهای تندرو کاملاً از آقای پزشکیان مأیوس شدهاند و برعکس، نیروهای با سابقه و وزین از اینکه آقای پزشکیان راه را برای نیروهای تندرو بستهاند، استقبال میکنند. این همان تحولی است که گفتم.
این تغییر را خواهیم دید که نیروهای تندروی اصولگرا نیز به حاشیه رانده خواهند شد. حرفهایی با ادبیات نازل زده میشود که قصد تحریک دارند، اما نباید به آنها توجه کرد. اصل این است که قطعاً حاشیهسازان اصولگرا نیز به حاشیه خواهند رفت و هیچ موقعیتی نخواهند داشت، مگر اینکه خودشان را اصلاح کنند، از ادبیات مناسبتری استفاده کنند، منطق خود را تقویت کنند و برخوردهای شایستهای در مجلس داشته باشند. این آرزوی همه ماست. اما اگر اصلاح هم نکنند، به حاشیه رانده خواهند شد و طبیعتاً دیگر نمیتوانند جنجالآفرینی کنند. این از نظر من یک گام بلند است که موجب خواهد شد سازندگی کشور در آرامش پیش برود و ما کمتر حاشیه داشته باشیم. قطعاً همه کسانی که میخواهند کار علمی و تخصصی در کشور انجام دهند، از اینکه هر روز یک دعوا و نزاعی باشد، متنفر هستند. بنابراین، به نظر من جامعه از دعواهای کاذب دور خواهد شد و بیشترین توانش را صرف سازندگی و حل مشکلات اساسی کشور خواهد کرد.
برخی از چهره های تندرو با نگاهی تمسکی به بیانات رهبر انقلاب به دنبال ارائه برداشت های شخصی و حزبی هستند و این ادبیات را در با مجموعه ای از نمایش سیاسی رادیکال در مجلس دنبال می کنند. این موضوع را چگونه تحلیل می کنید؟
در بعضی مقاطع در ارتباط با استیضاح، چند ماه مانده به پایان کار یک دولت، برخی رقبا تلاش میکردند که مثلاً بعضی وزرا را استیضاح کنند. این دو ماه دیگر ارزشی ندارد که وزارتخانه را از کار بیندازند. قطعاً وقتی دو ماه به پایان کار دولت مانده، استیضاح کردن به معنای معلق کردن وزارتخانه است و نتیجه آن به مراتب بدتر خواهد بود. بهتر است وزارتخانه وزیر داشته باشد تا اینکه بدون وزیر بماند. توصیههایی در این زمینهها میشود، اما بحث هایی که مطرح میشود باید با ادبیات شایستهای باشد که متناسب با شأن مجلس و ملت ایران است.
اگر واقعاً آقایان میخواهند از شأن مجلس دفاع کنند، مجلس با این ادبیات نمیتواند در رأس امور باشد. ادبیات باید متناسب با شأن ملت ایران باشد تا مجلس بتواند در رأس امور باشد. در غیر این صورت، این نوع حرف زدن از شأن مجلس به شدت میکاهد. بنابراین، باید در این زمینه دقت شود و از برخی موضعگیریهایی که به جای عقلانیت، تنش را در مجلس حاکم میکنند، پرهیز شود.
صبح نو
نظر شما