به گزارش بولتن نیوز به نقل از کردپرس، مسعود عبدالخالق ناظر سیاسی اقلیم کردستان در یادداشت خود نوشته است حزب دمکرات کردستان تا پایان قرن بیستم در اولین انتخابات ۵۱ درصد از آرای مردم را به دست آورد، اکنون آرای این حزب به حدی کاهش پیدا کرده است که فقط ۴۶۱ هزار رای جعلی و غیر واقعی ترکیه برای آن باقی مانده است(در انتخابات ۲۰۲۱)
اگر این عدد بر تعداد جمعیت مردم سراسر کردستان تقسیم شود این حزب حدود ۲۰ درصد از آرای مردم کردستان را خواهد داشت، این بار که دیگر جایی برای تقلب وجود ندارد آرای این حزب بسیار کاهش پیدا خواهد کرد، در مناطق موردمناقشه تنها ۶ کرسی برایش باقی ماندهاند در حالی که این مناطق نصف کردستان محسوب میشوند در کل استان سلیمانیه تنها ۳/۸۵ درصد آرا را دارد حتی طوری شده است که در سلیمانیه یک مسئول ارشد در این شهر ندارد، به طور کلی از زمانی که حزب تشکیل شده است قادر به بازتولید کادر و رهبر نیست بنابراین وادار میشود که از کادرها و رهبران احزاب دیگر استفاده کند به این ترتیب عرصه وجودی آن محدود میشود.
اوضاع حزب دمکرات کردستان در مناطق مورد مناقشه و سلیمانیه اینگونه است در برخی از مناطق دیگر نیز که اصلا پایگاهی ندارد، از جمله در رانیه پایگاه ندارد در مرکز استان اربیل ۱۳ درصد آرا را دارد در دهوک نیز ۲۹ درصد آرا برای این حزب باقی مانده است که آن هم ترکیه نه تنها حزب دمکرات کردستان را در تنگا قرار داده بلکه بر کُردها نیز فشار آورده است.
عوامل متعددی برای این شکستها وجود دارند اما ما به برخی از آنها اشاره میکنیم:
حزب خانوادگی (خاندانی) در دنیا باقی نمانده است، خاندان پیر جومیل در لبنان، خاندان بوتو در پاکستان، خاندان گاندی در هند، خاندان حزبی در آفریقا و کشورهای عربی همه این خاندانها کشورهای خود را نابود کردند در نهایت خود نیز از بین رفتند، از این رو حزب در سطح حزب دمکرات کردستان در جهان وجود ندارد آخرین پایگاه آنها در جهان عربی بود که آن هم بر علیه آنها انقلاب شد و همگی ساقط شدند.
اکنون در سایه این نوع احزاب، کردستان تجزیه شده است از همه لحاظ دچار بحران زدگی زده شده است، حاکمیتی برای آن باقی نمانده است، در عمق بدهکاری قرار دارد، عثمانی ۲۴ درد داشت و مرد بیمار نامگذاری شده بود، در اینجا صدها درد وجود دارد، از همه بدتر جامعه به دو طبقه تقسیم شده است، طبقات بالا که رهبران این حزب جز این طبقه میباشند و تنها ۱۵ درصد از جامعه را تشکیل میدهند اما از ۸۰ درصد درآمدهای مملکت تغذیه میکنند، مردم بینوا نیز که شامل طبقه فقیر و بی درآمد و حقوق بگیر و پیشمرگه و خانوادههای انفال شدگان و ... هستند، ۷۵ درصد از جامعه را تشکیل میدهند، این دو طبقه با هم در تخاصم هستند، این اصل که همه در یک کشتی باشند دیگر وجود ندارد این واقعیتها را آقای مسعود بارزانی خود به خوبی میداند، و حرف بسیار مهمی را دوبار تکرار کرده و گفته است: «شما بر اساس وضعیت ما به شیوخ قبلی بارزانی نگاه نکنید (در نگرشتان نسبت به شیخ سابق بارزان، معیارتان وضعیت کنونی ما نباشد)» منظورش بسیار واضح است اما میبایست خطاب به مردم عراق و جهان نیز میگفت شما بر اساس اوضاع و رفتار ما به ملت کردستان نگاه نکنید.
∎
نظر شما