شناسهٔ خبر: 68199063 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: روزنامه خراسان | لینک خبر

تحلیل روز

چرا اهل «قطعیت» نیستم؟!

نویسنده : صابر گل عنبری

صاحب‌خبر - برخی از دوستان و همراهان کانال «نگاه دیگر»، از کثرت کاربرد کلمات اما و اگر و شاید و ممکن است و احتمالا و می‌تواند و مشابه آن در تحلیل‌ها به نوعی گلایه داشته و خواستار وضوح بیشتر در بیان نظرات و پیش‌بینی‌ها شده‌اند. واقعیت این است که جهان سیاست دنیای ممکنات، سیال و به شدت متغیری است و نمی‌توان با قطعیت نظر داد و پیش بینی کرد. از این رو، نگارنده غالبا در امر تحلیل از قطعیت و جزم‌اندیشی پرهیز می‌کند؛ حتی در موضوعاتی نیز که دیتایی درست و نسبتا قطعی در دسترس باشد یا با توجه به شناخت سیر تحولات و خطوط اصلی آن اطمینان خاطر بیشتری داشته باشم؛ باز در حد امکان از قطعیت اجتناب می‌کنم. معمولا واژگان دال بر عدم قطعیت را نیز بر اساس رتبه‌بندی خاصی به کار می‌برم؛ «احتمالا»، «شاید»، «ممکن است»، «به احتمال زیاد»، «ترجیحا»، «بعید است»، «بعید نیست» و غیره. در این میان، اما شناخت پیش‌بینی نگارنده کار شاقی نیست و از لابه لای متن و سطور آن و لو در همان قالب عدم قطعیت روشن است. به عنوان مثال، در تنش‌های اخیر، تحلیل بنده این بوده است که ترورها و حملات اسرائیل معطوف به وجود اراده و تصمیمی پیشینی برای جنگ نیست؛ با این حال، وقوع جنگ را هم کاملا منتفی ندانسته و آن را بسته به تحولات خاص میدانی دانسته‌ام. همچنین در تحلیل ازسرگیری مذاکرات آتش بس و حمله ایران و حزب ا...، با بیان دو فرضیه بیان شد که به احتمال زیاد این حمله به بعد از مذاکرات و با لحاظ نتیجه آن موکول شود؛ اما در عین حال نیز گفته شد که دور از ذهن هم نیست که حمله ایران حتی قبل از پنج شنبه نیز انجام شود. کما این که نظر به حساسیت برخی پرونده‌ها و شرایط و خطیر بودن آن برخی احتمالات را ولو ضعیف مطرح کرده‌ام. در مواردی البته تا حدودی ریسک کرده و با توجه به شناختی پیشینی از سیاست‌های بازیگران مختلف، پیش‌بینی‌هایی را تقریبا در قالبی نزدیک به نوعی قطعیت مطرح کرده‌ام، از جمله در بحث مذاکرات احیای برجام از زمان شروع آن‌ نظر به سیاست‌ها و رفتارهای طرف‌های مختلف مذاکرات و پیچیدگی‌های جدید از همان ابتدا و در اوج خوش‌بینی‌ها درباره موفقیت آمیز بودن آن تردید جدی داشتم و بارها حداکثر اتفاق ممکن را تفاهمات و توافقی جزئی می‌دانستم و مدت‌ها قبل در حالی که هنوز مذاکرات در جریان بود، گفته شد که برجام در وضعیتی است که دیگر قابلیت احیا ندارد. کما این که پس از شروع جنگ غزه، با وجود تاکید بر تخریب و ویرانی بی‌سابقه در حالی که اغلب تحلیل‌گران و ناظران کار حماس را تمام شده می‌دانستند، اما با شناختی که از نوار غزه، دو طرف ماجرای چند جنگ قبلی اسرائیل و حماس و عوامل دیگر داشتم، نابودی تشکیلات نظامی و سیاسی حماس و نه صرفا ایده و فکر آن را از همان ابتدا واقع‌بینانه نمی‌دانستم و بعید می‌پنداشتم. اما نکته آخر این که نگارنده معتقد است که در امر تحلیل همه مسائل خاورمیانه، پرونده‌های چالشی آن و لو این که پیوند مستقیمی نیز با اسرائیل نداشته باشد، بدون وجود شناختی نسبتا عمیق و غیر شعاری نسبت به اسرائیل، تحولات داخلی و سیاست خارجی و منطقه‌ای آن، مناسبت قدرت‌های جهانی با تل‌آویو، جایگاه و اهمیتش در سیاست‌های خاورمیانه‌ای این قدر دشوار است که بتوان تحلیلی واقع‌بینانه و نزدیک به واقعیت درباره مناسبات منطقه‌ای، روابط میان کشورها، بلوک‌بندی‌ها به ویژه در روابط منطقه‌ای ایران و چشم‌انداز این روابط و بحران‌های خاورمیانه ارائه داد.

نظر شما