شهروند نوشت: زندگی مردم فارغ از هرگونه نگاه سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و اعتقادی پیوندی عمیق با نظام سلامت دارد. این رابطه تنگاتنگ و دوسویه میان جامعه و نظام سلامت را نباید نادیده گرفت. وقتی صحبت از مطالبهگری و فضای انتخاباتی میشود، بخش مهمی از مطالبات مردم معطوف به حوزه بهداشت و درمان است. سلامت یک حق همگانی و یکی از بنیانهای امنیت اجتماعی و عمومی هر کشوری است.
بر همین اساس کشورها همواره یکسری سیاستهای کلی و قوانین بالادستی را در این حوزه تصویب و ابلاغ کرده و قوای مقننه و مجریه براساس و در چارچوب این سیاستهای کلی، قوانین و برنامههای خود را تدوین میکنند. قوانین کلی نظام سلامت جمهوری اسلامی ایران در سال ۱۳۹۳ از سوی رهبر معظم انقلاب اسلامی ابلاغ شد. از آن سال تا امروز ، سه دولت یازدهم، دوازدهم و سیزدهم بر سر کار آمده و هریک سعی کردهاند به بخشهایی از این سیاستها جامه عمل بپوشانند. خدمات درمانی رایگان برای کودکان زیر ٧سال، تحت پوشش قرار گرفتن بیمه سلامت پنج دهک پایین جامعه، تشکیل صندوق برای بیماران خاص و صعبالعلاج، تحت پوشش قرار گرفتن درمان ناباروری در مراکز دولتی تا ٩٠ و در مراکز خصوصی تا ٧٠درصد برخی از دستاوردهای دولت سیزدهم و در رأس آن شهید رئیسی در حوزه سلامت است.
با وجود این شورایعالی نظام پزشکی با انتشار بیانیهای حداقل انتظارات از رئیس دولت چهاردهم را برای رفع مشکلات حوزه سلامت اعلام کرد و از رئیس دولت آینده خواست از میدان دادن به شبهعلم در حوزه سلامت اجتناب کرده، اجرای پزشک خانواده و اصلاح بیمه را در اولویت قرار دهد و از مشارکت انجمنها و صاحبنظران علوم سلامت استفاده کند، اما مردم چه مطالباتی از رئیسجمهوری آینده و نظام سلامت دارند؟
قصه پرفراز و نشیب دارو سالهاست که ادامه دارد، یکی از مطالبات مردم برطرف شدن چالشهای دارویی است، موضوعی که همیشه مسئولان ارشد وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی تأکید داشتهاند مشکلی از نظر تامین دارو در کشور وجود ندارد با این حال نگرانیها مبنی بر کمبود دارو همچنان میان مردم وجود دارد، گزارشهای میدانی نشان میدهد مردم برای خرید دارو با مشکلاتی روبهرو هستند. کمبود و گرانی در زمینه اقلام دارویی و ناتوانتر شدن خانواده یکی از دغدغههای مردم است. فرنگیس که از بیماری دیابت رنج میبرد در رابطه با مشکلات کمبود انسولین در تهران به «شهروند» میگوید: «انسولین قلمی به سختی پیدا میشود. پسرم گاهی روزها در صف میایستد تا بتواند نسخه پزشک را بگیرد. همچنین داروها گران هستند. من حقوق بازنشستگی میگیرم و گاهی نیمی از حقوقم خرج هزینههای دارو میشود.»
او همچنین از تحت پوشش بیمه نبودن تجهیزات کنترل قند خون و داروهای ترکیبی خوراکی قندخون گله دارد: «بیماران دیابتی برای کنترل بیماری خود نیاز به مصرف دارو و انسولین دارند و طب سنتی و گیاهان دارویی نمیتواند جایگزین دارو شود.» مادر یک خانواده ٥نفره در پایتخت هم که یک فرزند ناتوان جسمی- حرکتی دارد به «شهروند» میگوید: «با توجه به اوضاع اقتصادی و تورم بالا در جامعه، دیگر قادر به تامین مایحتاج پزشکی و دارویی فرزند معلولم نیستم.»
این زن میگوید: «همسرم یک حقوقبگیر ساده است، اما با این گرانیها حقوقش کفاف مشکلات و نیازهای پسر معلولم را نمیدهد. داروهایش خیلی سخت پیدا میشوند و گران هستند. طرحهای حمایتی دولت تاکنون نتوانسته بهطور کامل مشکلات ما را رفع کند.»
حمید هم جنس نگرانیهایش شبیه دیگر بیماران است. این شهروند تهرانی نیز از بیماری تالاسمی رنج میبرد، اما دغدغهاش تهیه و گرانی دارو است. او به «شهروند» میگوید: «بیماران تالاسمی با بحران جدی تهیه دارو مواجه هستند. گرانی دارو هم مزید بر علت است. از ابتدای سالجاری برخلاف ادعای سازمان غذا و دارو بر ارائه رایگان داروهای بیماران تالاسمی، متأسفانه مبلغ ۵ هزار تومان بر هر ویال آمپول دسفرال و ۵ هزار تومان برای هر قرص خوراکی جیدنیو تعیین شده است. هزینه هر بیمار تالاسمی بهطور متوسط ۱۵ تا ۲۰ میلیون تومان است که این موضوع خارج از توان بسیاری از خانوادههاست.»
کمبود کادر درمانی متخصص، امکانات و تجهیزات بهداشتی، چالش برخی استانها و شهرستانهاست که بهگفته مردم برای رفع این نیاز اساسی آن گام مطلوبی برداشته نشده است.
ساکنان مناطق محروم و برخی شهرستانها تجمیع امکانات و تجهیزات درمانی و بهداشتی در کلانشهرها را نشانه نبود مدیریت منسجم، منطقی و بهدور از عدالت میدانند و معتقد هستند که باید مسئولان سطوح کلان در توزیع چنین امکاناتی عدالت را رعایت کنند. یکی از گلایههای اهالی شمال کشور این است که امکانات و زیرساختهای محلی برای شهرستانهای استان تعریف شده است اما با همین امکانات باید به میلیونها مسافر و گردشگر از سراسر کشور خدمات داده شود. رسول یکی اهالی خطه شمال کشور به «شهروند» میگوید: «اگرچه از زمان شکلگیری دولت سیزدهم و پیگیری مسئولان امر و خیران، گامهایی برای تقویت تجهیزات و امکانات بیمارستان بیشتر شد، اما با توجه به توریستی بودن منطقه این امکانات کم است و هر بار با صف طولانی در مراکز درمانی روبهرو میشویم. این امکانات و تجهیزات کافی نیست و نیازمند همراهی بیشتر و نگاه ویژه مسئولان کلان کشور و دولت چهاردهم به مراکز درمانی در خطه گردشگرپذیر شمال کشور است.»
مردم دیگر مناطق محروم کشور هم خواستههای مشابهی از دولت چهاردهم و ریاستجمهوری جدید دارند. زهرا، زن جوانی است که در منطقه بافت کرمان زندگی میکند. او به «شهروند» میگوید: «فضای فیزیکی بخشهای درمانی در این شهرستان باید افزایش پیدا کند. مردم اگر مشکلات حاد در منطقه داشته باشند برای درمان مجبور هستند مسافت ١٦٠کیلومتری را طی کنند تا به کرمان برسند. آنجا هم تجهیزات خیلی در سطح بالا نیست. پزشک و کادر درمان کم است و صفهای طولانی برای خدمترسانی وجود دارد. مادرم بهدلیل بیماریهایی که دارد هر از چند گاهی مجبور است برای درمان به تهران برود. کمبود پزشکان متخصص در رشتههای مختلف ازجمله قلب، مغز و اعصاب، رادیولوژی، نورولوژی، جراحی اعصاب، جراحی قلب و پوست از عمدهترین مشکلات این شهرستان در حوزه درمان است.»
رضا، یکی دیگر از شهروندانی است که از تبعیض درمانی در منطقهای که زندگی میکند، گله دارد. او که ساکن شهرستان خوی در استان آذربایجان غربی است میگوید: «مراکز درمانی و تجهیزات پزشکی در شهرستانها بهصورت ناعادلانهای وجود دارد. کمبود پزشک، دارو و حتی تجهیزات پزشکی ساکنان شهرستان را با مشکلات حادی روبهرو کرده است. چندی پیش پدرم دچار مشکلات دیسک کمر شد. در تبریز او را جراحی کردیم، اما از آن زمان به بعد دیگر نمیتواند راه برود. برای درمان هربار باید به تبریز و ارومیه برویم. آنجا هم خیلی تشخیص درستی ندادند تا اینکه مجبور شدیم به تهران رفتیم. هرچند که برای وقت گرفتن از پزشکان متخصص با مشکل مواجه شدیم، اما با تجویزی که پزشک در تهران کرد حالا پدرم وضع بهتری دارد.» او در ادامه میگوید: «حتی چندی پیش خواهرم مدام دچار خونریزی بینی میشد وقتی به پزشک شهرستانمان مراجعه کردیم مدعی شد که خواهرم سرطان دارد. حال روحیمان بهشدت خراب بود. همه امیدمان را از دست دادیم. به ارومیه رفتیم پزشک آنجا هم همین ادعا را داشت تا اینکه به تهران آمدیم و براساس آزمایشاتی که انجام دادیم متوجه شدیم سرطانی در کار نیست. حالا با گذشت یک سال حال خواهرم خوب است و زندگیاش را میکند.»
بازنشستگان هم مشکلات درمانی زیادی دارند. انتظار دارند همانند کودکان زیر ٧سال درمانشان بهدلیل کهولت سن و دریافت مستمری ناچیز، رایگان باشد. بهروز یکی از بازنشستگان بیمه تامین اجتماعی کشورمان در کرج است. او میگوید: «طبق قانون الزام صفر تا صد هزینههای درمان باید رایگان باشد، اما نهتنها رایگان نیست که بازنشستگان مجبورند مبلغ بیمه تکمیلی را پرداخت کنند، ولی بازهم خدمات درمان رایگان به آنها ارائه نمیشود. بازنشستگان هزینههای هنگفتی بابتِ درمان میپردازند، درحالیکه مستمری ناچیزی دریافت میکنند. از دولت آینده انتظار داریم که به این چالش جدی بازنشستگان توجهی ویژه داشته باشند و برای آن چارهاندیشی کنند.»
نظر شما