به گزارش «اطلاعات آنلاین»، ماجرای کشف استعداد جدید بازیگری از آنجا شروع شد اجرای نمایش «لانچر ۵» با بازی درخشان مجید یوسفی به حدی چشم سروش صحت را گرفت که او را برای دیدم این نمایش و بازی این استعداد بازیگری چند بار به سالن نمایش کشاند تا سرانجام این کارگردام محبوب بازیگر مورد نظر خود برای سریال جدیدش را انتخاب کند.
مجید یوسفی بازیگر سریال «مگه تموم عمر چند تا بهاره» در گفتگو با عصر ایران به بیان نکات جالبی از ورد به دنیای سینما و تلویزیون و همچنین همکاری با سروش صحت پرداخت که در ادامه گزیدهای از آن را میخوانید.
*من متولد سال ۱۳۶۹ هستم و در رشته طراحی صحنه از دانشکده سوره فارغالتحصیل شدم. اولین کار سینماییام را در زمینه طراحی صحنه در سن ۲۴ سالگی برای فیلم تمارض انجام دادم که با این کار تجربههای بسیاری کسب کردم و یاد گرفتم و بعد از آن در سال ۹۹ برای فیلم زمستان بود طراحی کردم.
*بازیگری را از سن ۱۴ سالگی به همراه امیر نوروزی شروع کردیم و بعد با هم کلاس تئاتر رفتیم و کار کردیم تا به دوران دانشگاه رسیدیم. از سال ۸۹ در دانشگاه سوره تئاتر خواندم و، چون رشته بازیگری نداشت من به ناچار طراحی صحنه را انتخاب کردم.
*از سال ۹۱ هم در سالنهای تئاتر اجرای عمومی داشتهام و در سال ۹۲ نیز در جشنواره تئاتر دانشگاهی برای بازی در نمایش جشن بی خودی جایزه بهترین بازیگر را دریافت کردم. پس از آن هر سال تئاتر کار کردهام که نمایشهای نسل آخر، بعد از اتفاق، فرق از وسط، پذیرایی، لانچر پنج از آن جمله است.
*در نمایش «لانچر پنج» اجرا داشتم و آقای سروش صحت این نمایش را چند بار دیدند. یک روز از من خواستند که به دفترشان بروم و متنی را بخوانم و زمانی که متن را خواندم به نظرشان خیلی خوب آمد... در نهایت من برای نقش نیما انتخاب شدم.
*این ویژگی آقای صحت (استفاده از بازیگران ناشناخته و مستعد) بینظیر است و من آرزو میکنم که هر بازیگری بتواند کارش را با سروش صحت شروع کند. او نه تنها هنرمندی بینظیر بلکه انسان عجیبی هم است که حتی از نگاه کردن به او هم میتوانید خیلی چیزها را یاد بگیرید.
*به نظر من شانس در دیده شدن بازیگران دخیل است. به این دلیل که ما بازیگران خوب و مستعد بسیاری در تئاتر داریم که فرصت و شانسی به آنها داده نمیشود. شاید اگر آقای صحت کار من را روی صحنه تئاتر نمیدیدند من شانس انتخاب شدن برای نقش نیما را نداشتم.
*همچنین من در شرایطی به دیدن آقای صحت رفتم که مادرم را تازه از دست داده بودم و اصلا حال خوبی نداشتم، ریش هم گذاشته بودم که آقای صحت حتی ریش من هم به نظرشان خوب و جالب آمد و نقش نیما را هم با همین ریش بازی کردم.
*بنابراین شاید ریش گذاشتن من هم به صورت شانسی در انتخاب من دخیل بود. با این حال، فکر میکنم اگر هر بازیگر بااستعدادی بتواند در فضای حرفهای خود بماند سرانجام در جایی دیده میشود. زمان آن معلوم نیست، اما دیر یا زود اتفاق میافتد و زمان این اتفاق بستگی به شانس دارد.
*کار کمدی درست مثل لبه پرتگاه است که اگر این نقش نگیرد، لوس به نظر برسد و مخاطب با آن ارتباط برقرار نکند برای یک بازیگر میتواند اتفاق ترسناکی باشد. اما در کارهای جدی اگر نقشتان را به اندازه کافی خوب بازی نکنید شاید باز هم فرصت بازی در آثار دیگر برای شما فراهم شود.