شناسهٔ خبر: 67847392 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: روزنامه جام‌جم | لینک خبر

نظام، وفاق، ایران؛چهارچوب دولت پزشکیان

پا تند کرده بودیم و به سمت محل مصاحبه می‌رفتیم که یکی از اعضای گروه خبری گفت، اینجا چقدر رئیس‌جمهور و دست‌به‌دست شدن قدرت به خود دیده! گفتم خیلی زیاد هم نبوده و آقای پزشکیان نهمین آنهاست اما در این دست‌به‌دست شدن‌ها، درس‌ها، عبرت‌ها و نشانه‌های زیادی است برای صاحبان اندیشه...

صاحب‌خبر -
عقربه‌های ساعت حدود 10:30 صبح را نشان می‌داد که روبه‌روی رئیس‌جمهور منتخب نشستیم و مصاحبه شروع شد. بی‌آلایشی، شاید اولین صفتی باشد که در برخورد با آقای دکتر پزشکیان به چشم می‌آید. مثل سال‌های گذشته و حتی دوران تبلیغات انتخاباتی، اینجا هم لابه‌لای گفت‌وگو، از فرازهای متناسب قرآن و نهج‌البلاغه استفاده می‌کند. به برخی جزئیات حساس بود، مثلا مصرف برق در همین ساختمان. چیزی که شاید در این سطح از نظر برخی افراد چندان مهم نباشد و بگویند رئیس‌جمهور کارها و دغدغه‌های مهم‌تری دارد اما همین جزئیات است که یک کلیت را تشکیل می‌دهد. وقتی از فقر و مشکلات اقتصادی مردم حرف می‌زند، تلخی و ناراحتی را به‌راحتی می‌توان در چهره و کلامش حس کرد.مصاحبه که تمام شد از رئیس‌جمهور منتخب خواستیم که سال آینده همین ایام بار دیگر مصاحبه‌ای با ایشان داشته باشیم. آقای پزشکیان قول داد و با خنده و شوخی گفت حرف زدن که کاری ندارد. گفتم البته سال دیگر یک سال از مسئولیت سخت و سنگین ریاست‌جمهوری گذشته و شاید به این راحتی هم نباشد.آنچه می‌خوانید متن کامل گفت‌وگوی رسانه KHAMENEI.IR با آقای دکتر مسعود پزشکیان، رئیس‌جمهور منتخب است که روز پنجشنبه چهارم مردادماه ۱۴۰۳ و سه روز پیش از تنفیذ حکم ریاست‌جمهوری و آغاز به کار رسمی ایشان انجام شده است.
 
آقای دکتر پزشکیان! با توجه به نگاه شما مبنی بر تعامل حداکثری با بخش‌های مختلف کشور برای پیشبرد امور و پیاده‌سازی سیاست‌های کلی نظام و تأکیدی که اخیرا هم رهبر انقلاب در دیدار با نمایندگان داشتند بر همراهی و تعامل مجلس و دولت برای فرآیند تعیین کابینه، جنابعالی چه برنامه‌ای برای اجرایی کردن این همدلی و تعامل سازنده دارید؟
بسم‌ا... الرحمن الرحیم. یکی از اصول صراط مستقیم همان وحدت و انسجام مسلمان‌هاست؛ شما به قرآن نگاه کنید: «وَ مَن یعتَصِم بِاللهِ فَقَد هُدِی اِلى صِراطٍ مُستَقیم»؛(۱) همان چیزی که هر روز در نماز از خدا می‌خواهیم که به صراط مستقیم هدایت شویم؛ این همان «وَ اعتَصِموا بِحَبلِ ا... جَمیعاً وَ لا تَفَرَّقوا»(۲) است. شما آیات را که نگاه می‌کنید، همیشه توصیه به این است که مسلمان‌ها وحدت داشته باشند و اختلاف «وَ کُنتُم عَلى شَفا حُفرَةٍ مِنَ النَّار»(۳) است؛یعنی انسان درلبه‌ پرتگاه وآتش است.الان اگر جایی از کشورمان مشکلات و گرفتاری‌هایی دارد، به خاطر اختلافاتی است که به آن دامن می‌زنیم و افزایش می‌دهیم. باید دست از این اختلافات برداریم. ما نماز را اقامه می‌کنیم؛ «اقامه‌ نماز» یعنی رفتن به طرف صراط مستقیم، یعنی«وَاعتَصِموابِحَبلِ ا...جَمیعاًوَلا تَفَرَّقوا».برای این‌که ما بتوانیم در معرفی افراد کابینه به مجلس یک چنین کاری را بکنیم، قدم اول این بود که به تمام جریانات، گروه‌ها و شخصیت‌های سیاسی اعلام کردیم که افراد مورد نظر خودشان را که می‌توانند به دولت کمک بکنند معرفی کنند تاوفاق ملی شکل بگیرد. توسط هرکدام از اینها ــ چه جریانات اصلاح‌طلب، اصولگرا ومستقل وچه افرادوشخصیت‌های سیاسی ـ یک فهرست‌هایی ارائه شد و نهایتا اینها دارد پالایش می‌شود تا به یک جمع‌بندی چهارپنج‌نفره برای هر جایگاه برسد.در آخر، طبیعتا خدمت مقام معظم رهبری خواهیم رفت و با هماهنگی و مشورت با ایشان به یک جمع‌بندی نهایی خواهیم رسید که اینها را بتوانیم معرفی کنیم.به‌هر‌حال، این جمع‌بندی‌ای که دارد اتفاق می‌افتد حاصل مجموعه‌ی نظراتی است که از کل جریان‌ها و مدیران سیاسی کشور توانسته‌ایم به دست بیاوریم. حالا این‌که چقدر موفق شویم، دیگر باید صبر کنیم ببینیم کار به کجا خواهد رسید؛ چون این تجربه،‌ جدید است.

جناب آقای دکتر پزشکیان! برآوردتان این است که بعد از تنفیذ و تحلیف، تا چه مدتی کابینه را به مجلس معرفی خواهید کرد؟
آن جمع‌بندی‌هایی که گفتم، اگر انجام شود، هرچه سریع‌تر تلاش خواهیم کرد خدمت رهبر انقلاب برویم و مشورت و هماهنگی نهایی را هم آنجا انجام بدهیم تا نهایتا فهرستی را که از جمع‌بندی افراد معرفی‌شده توسط جریانات مختلف به دست آمده، ان‌شاءا... با تفاهم و رضایت کامل بتوانیم معرفی کنیم.

یکی از ویژگی‌های مثبت حضرتعالی که مردم هم در دوران رقابت‌های انتخاباتی دیدند، پرهیزتان از ورود به حواشی و دامن نزدن به التهاب و آرام کردن فضا بود، به طوری که دیگران را هم از این مسائل نهی می‌کردید. با توجه به شرایط حال حاضر و این‌که اداره‌ کشور هم نیاز به آرامش و پرهیز از التهاب دارد، برنامه و نگاه شما در طول چهار سال پیش رو که سکان اجرایی کشور را در دست دارید، برای حفظ این آرامش چیست و چه ملاحظاتی در این زمینه دارید؟
ما سیاست‌های کلی رهبر معظم انقلاب را داریم؛ حتی در این مناظرات و انتخابات هم می‌گفتم این سیاست‌ها چراغ راهنمای مسیر است و هدف ما را مشخص می‌کند. بعد از این، برنامه‌ای است که کارشناسان و عقلا، مدیران و مسئولان ما در جهت آن سیاست‌ها باید بنویسند. طبیعتا اگر ما این را بپذیریم و قانونی بنویسیم که در جهت سیاست‌های نظام باشد و خودمان را مسئول اجرای آن بدانیم و بعد بخواهیم در جهت آن حرکت کنیم، اختلاف و دعوا بی‌معنی است؛ اما اگر من از خودم یک قانون یا یک جهت‌گیری دیگری را تعریف کنم که در جهت آن سیاست‌ها نباشد ــ حتی اگر این حرف یا جهت‌گیری که من می‌خواهم ارائه بدهم خوب هم باشد ــ هرج‌ومرج می‌شود.تا زمانی که به یک تصمیم و هدف‌گیری نهایی نرسیده باشیم، می‌توانیم سلایق و افکار خودمان و جهت‌گیری‌های خود را داشته باشیم؛ اما وقتی تبدیل به سیاست و قانون شد، اختلاف و زیر میز زدن و نپذیرفتن، چیزی جز هرج‌ومرج ایجاد نمی‌کند. من و دولتم و همه‌ قوایی که وجود دارند اگر پایبند به آن سیاست‌ها بودیم و برنامه‌هایی که می‌نویسیم در جهت آن سیاست‌ها باشد، اختلاف یا تفرقه و دعوا کردن بی‌معنی است. اگر هم کسی بگوید مسیری بهتر از آن مسیر قانونی هست،آن راهم می‌شود با روش‌های علمی بررسی کرد؛ اگر مشاهدات علمی و مستندات مکتوب دانشگاهی و تجربه‌ مشخص منطقه‌ای در مورد آن پیشنهاد وجود داشته باشد که نشان دهد بهتر و تجربه‌ موفق‌تری است، باید ارائه بشود تا بپذیریم؛ حرف حق راباید پذیرفت.جهت‌گیری کشور باید به سمت هدفی باشد که قرار بود درمملکت موفق شویم. قراربودجهل وتبعیض وخلاف را دراین مملکت حذف کنیم و یک جامعه‌ انسانی درست کنیم. در اقتصاد، قرار بود بهترین باشیم. قرار بود دانشگاه‌های ما الهام‌بخش، نوآور و خلاق باشند. چیزهایی که در سیاست‌های کلی هست، اهداف بسیار باارزشی است.
در نتیجه، هم مجلس، هم دولت، هم قوه‌ قضاییه و نهادهای دیگر و سازمان‌های امنیتی، همه باید دست به دست هم بدهیم تا به آن اهداف سیاست‌های کلی برسیم. اگربه آن اهداف برسیم، دیگر فقر و بیکاری، جهل و خلاف و دزدی بی‌معنی خواهد شد.وقتی هدف‌مان روشن است، این دیگر معنی ندارد که ما با هم دعوا کنیم؛ مگر این‌که شما نظرتان این باشد و بگویید این راه را نرویم و راه دیگری را برویم که خب مستند دلیل‌تان را باید بیاورید که چرا این راه بهتر است؛ آن‌وقت ما هم می‌پذیریم. اگر بر‌اساس حرف درست علمی با هم بنشینیم و بحث بکنیم، دیگر اختلاف کردن معنی ندارد.در پزشکی بحثی داریم با عنوان«Evidence-based medicine»؛یعنی «طبابت براساس شواهد». فرض کنید من یک استادتمام دانشگاه هستم با 40 سال سابقه و موفق هم باشم؛ در این صورت، روش‌هایی را برای معاینه، عمل یا درمان دارم و اجرا می‌کنم. اگر مستندات و تحقیقاتی که امروز شکل گرفته نشان بدهد روش‌هایی بهتر از روش من وجود دارد، آن‌وقت دیگر نمی‌توانم بیایم و بگویم «نه، من خودم تجربه کرده‌ام، این راه بهتر است». سند و دلایل و تحقیقات نشان می‌دهد این راهی که الان تازه به وجود آمده بهتر از راهی است که من می‌گویم؛ آن‌وقت دیگر من حق ندارم بگویم «نه، من خودم مثلا استادم، جراحم، تجربه دارم، 40سال است که دارم این کار را می‌کنم و نتیجه گرفته‌ام»؛ دلایل و مستندات جهانی نشان می‌دهد این یکی روش تأثیرگذارتر است، کم‌هزینه‌تر است، باکیفیت‌تر است؛ خب باید بپذیرم.تصمیم‌گیری، سیاست‌گذاری و هدف‌گذاری در مسائل کشور، فقط مبنا و ابزار علمی دارد. دلیلی ندارد وقتی حرف حقی آمد، ما نپذیریم. در قرآن آیه‌ای هست که می‌گوید: «بَل کَذبوا بِما لَم یحیطوا بِعِلمِهِ وَ لَما یأتِهِم تَأویلُهُ کَذلِکَ کَذبَ الذینَ مِن قَبلِهِم فَانظُر کَیفَ کانَ عَاقِبَةُ الظالِمین»؛(۴) آیات خدا را تکذیب کردند، چون علمش را نداشتند، چون تأویل و تفسیرش را نمی‌دانستند. در گذشته هم آنهایی که آیات خدا را تکذیب کردند، همین‌گونه تکذیب کردند. بعد، جالب است که در این آیه می‌گوید نگاه کن عاقبت ظالمان را که چگونه است؛ در حقیقت، یعنی ببین عاقبت نپذیرفتن راه درست و حرف حق را. این‌که یک روش و یک مسیر حق را که مستندات نشان می‌دهد این راه درست است، من نپذیرم، ظلم است؛ ظلم به جامعه‌ای است که مسئولیتش را به عهده گرفته‌ام. «اَلَم یؤخَذ عَلَیهِم مِیثاقُ الکِتابِ اَن لا یقولوا عَلَى ا... اِلا الحَق»؛ از همه‌ انسان‌ها پیمان گرفته‌اند که جز حق، کار دیگری نکنند، «وَ الدارُ الآخِرَةُ خَیرٌ لِلذینَ یتقون.»(۵)

آقای دکتر پزشکیان! یک اشاره‌ای کردید به از بین بردن فقر. می‌خواهم یک سؤالی درباره‌ مسائل اقتصادی بپرسم. شما در دوران رقابت‌های انتخاباتی تأکید زیادی داشتید که حل مسائل و معضلات مردم و کشور اولویت اصلی دولت شما خواهد بود، رهبر انقلاب هم بر این رویکرد مهر تأیید زدند و با آن اعلام همراهی کردند. البته این مسأله قبل از انتخابات هم مورد تأکید رهبر انقلاب بود و بعد از انتخابات و پیروزی حضرتعالی هم مورد تأکید ایشان قرار گرفت. ایشان بعضی شاخص‌ها و معیارها را عنوان کردند و در دیدار نمایندگان مجلس هم در نکته‌ هشتمی که معظمٌ‌له درباره‌ معیارهای افراد کابینه فرمودند، از این عبارت استفاده کردند که چه کسی می‌خواهد میدان‌دار شود و میدان‌های اقتصادی، فرهنگی و مانند آن را به دست بگیرد. برای نیل به این هدف و تشکیل یک دولت کارآمد برای حل مشکلات و مسائل مردم، شما چطور می‌خواهید این معیارها و این نگاه را در کابینه و دولت خودتان پیاده‌سازی کنید؟
مشکل ما الان در کشور این است که بر اساس ارتباطات دوستی و رفاقت یا شاخص‌های ذهنی خودمان افراد را انتخاب می‌کنیم، ولی از نظر علمی شاخص‌هایی وجود دارد که شاید در ذهن ما نگنجد. ما گفتیم استادان مدیریت دانشگاهی یکسری شاخص‌ را برای این‌که بتوانیم این آدم‌ها را انتخاب کنیم، دربیاورند؛ یکسری شاخص را درآوردند که حتی ما این شاخص‌ها را اعلام کردیم. بعد، به همه هم گفتیم هر کس درخصوص این شاخص‌ها مشکل دارد، اعلام کند تا اگر کم است، زیاد کند و اگر شاخصی اشکال دارد، حذف شود. بالاخره، شاخص‌هایی را درآورده‌ایم.البته ما باید دقیق‌تر شاخص‌ها را دربیاوریم که هر کسی نمره داد، تکرارپذیر باشد؛ یعنی این‌طور نباشد که من یک نمره‌ صد بدهم، یکی بیاید نمره‌ صفر بدهد. وقتی یکی صد می‌دهد، یکی صفر می‌دهد، یکی پنجاه می‌دهد، معلوم است هنوز آن اندازه‌گیری‌ها درست نیست که اگر درست باشد، همه باید یکدست نمره بدهند. مثلا سال‌های خدمت، مثلا اثرگذاری در کاری که انجام داده، مثلا پاکدستی و نداشتن سابقه‌ سوء؛ اینجا دیگر نمی‌شود کسی را که سابقه نداشته، یکی بگوید دارد، یکی بگوید ندارد؛ باید دلیل بیاورد که هست یا نه. در نتیجه، قدم اول این بود که شاخص دربیاوریم.
بحث دوم این بود که به تمام کنشگران جامعه این شاخص‌ها را اعلام کنیم و بگوییم شما افرادی را که می‌شناسید، طبق این شاخص به ما معرفی کنید. قدم سوم این بود که این افراد معرفی‌شده را بر اساس شاخص‌ها پالایش کنیم و برایشان نمره در نظر بگیریم. بعد هم وقتی پالایش شد، نهایتا مشورت و هماهنگی لازم را ما خدمت مقام معظم رهبری انجام بدهیم تا بتوانیم به آن نهایت چیزی که دنبالش هستیم، برسیم. این‌که به آن معیارها خواهیم رسید یا نه، هنوز کاملا مطمئن نیستم؛ ولی تلاش‌مان را کردیم تا بتوانیم همه‌ نظرات و جریان‌ها را بر اساس این شاخص‌ها بسنجیم و افراد مورد نظر را انتخاب کنیم تا بتوانیم کار را انجام دهیم.

شاخص‌ها و اولویت‌های عمومی‌تان برای انتخاب افراد پیشنهادی کابینه چه مواردی بوده است؟
پایبندی به قانون، صداقت، پاکدستی، راستگویی، حُسن شهرت، باور به سیاست‌های کلی، باور به قانون برنامه و اعتقاد به نظام جمهوری اسلامی. بالاخره فرد اگر پاکدست و صادق نباشد(که البته این مواردبازهم نسبی است) نمی‌توان او را انتخاب کرد. امیرالمؤمنین(ع) به مالک می‌فرمایند: «وَلیکُن اَحَب الاُمورِ اِلَیکَ اَوسَطُها فِی الحَق وَ اَعَمها فِی العَدلِ وَ اَجمَعُها لِرِضَى الرعِیة»؛(۶) می‌گویند ای مالک! وسط حق را در نظر بگیر، چون اگر خیلی بخواهی در آن دقیق و ریزبین شوی، مصداقش را پیدا نخواهی کرد؛ اگر بخواهی عدل را مثل علی اجرا کنی، نمی‌توانی. بنابراین توصیه می‌کنند که شما بروید دنبال «اَعَمها فِی العَدلِ وَ اَجمَعُها لِرِضَى الرعِیة»؛ یعنی کاری که رضایت اکثریت در آن باشد. اگر بخواهید حساسیت به خرج بدهید، آدم معصوم پیدا نمی‌کنید.

امروز مسأله‌ اقتصاد و معیشت درصدرمسائل اصلی کشورومردم است. شما و تیم اقتصادی‌تان برای این‌که فشار معیشتی را از روی مردم تا حدی کم کنید و وضعیت سفره‌ خانوار ایرانی را بهبود دهید، چه اولویت‌ها و برنامه‌های اصلی و فوری و میان‌مدتی را در نظر دارید؟
ببینید! من برای چنین چیزی نسخه‌ فوری ندارم. حالا باید بنشینیم با کارشناسان صحبت کنیم. آنچه فوری و ضروری است، اول رفع اختلافات، دست‌به‌دستِ هم دادن و با هم پیش رفتن است. در هر حرکتی که داریم، اگر آدم‌های قدرتمندی مقابل هم قرار بگیرند، یعنی هیچ حرکتی نمی‌کنیم.اگر شما بخواهید حرکت کنید و من جلوی شما را بگیرم، من بخواهم حرکت کنم و شما جلوی من را بگیرید، هر چقدر این اختلافات بیشتر باشد، نابه‌سامانی و هرج‌ومرج خیلی بیشتر خواهد بود. در نتیجه، برای این‌که بتوانیم راه‌حل‌های علمی حل مشکلات اجرایی را پیدا کنیم، اول باید در درون خودمان وحدت و انسجام ایجاد کنیم؛ باید زبان و نگاه مشترکی برای حل معضلات، بین کارشناسان، متخصصان، سیاست‌گذاران، قانون‌نویسان، فرهنگیان و عالمان کشور داشته باشیم. کافی است با هم هماهنگ نباشید؛ در این صورت، هر روشی را بخواهید اجرا کنید، دیگران ممکن است برایتان مشکل ایجاد کنند.ما در کشور ناترازی انرژی داریم و در حال حاضر برای خرید بنزین، هشت میلیارد دلار پول می‌دهیم؛ یعنی بنزین را حدودا ۳۰ یا ۴۰ هزار تومان می‌خریم، بعد ۱۵۰۰ تومان می‌فروشیم! خب تا کجا می‌توانیم این کار را بکنیم؟ مثال دیگر مصرف برق است. ما به اندازه کل اروپا مصرف انرژی، برق و امثال آن را داریم؛ این از نظر علمی کار درستی نیست. من به دوستان خودمان می‌گویم چرا همه‌ چراغ‌های اینجا را روشن می‌کنید یا چرا کولرها را طوری تنظیم می‌کنید که محیط را خیلی خنک کنید. از آن طرف نمی‌توانیم به کارخانه‌هایمان برق بدهیم و از این طرف هر طوری که دل‌مان می‌خواهد، از برق، گاز و سایر منابع انرژی استفاده می‌کنیم. پس باید اول رفتار خودمان را در رابطه با این ناترازی‌هایی که در کشور ایجاد شده، اصلاح کنیم. این با همدلی و هماهنگی امکان‌پذیر است. باید بپذیریم اگر برق، گاز، نفت، سوخت و سایر منابع انرژی را همین‌طور بدون حساب‌وکتاب هدر بدهیم، به ضرر همه ما است.

پس طبق آنچه شما می‌گویید، برای حل ناهماهنگی‌ها، تنش و التهاب خط قرمز دولت‌تان است.
اگر ما با هم هماهنگ باشیم و بپذیریم، به همدیگر کمک می‌کنیم. من اول خودمان را گفتم که مقدار برق و گازی که اینجا مصرف می‌کنیم، استاندارد نیست.

یکی از همکاران شما گفتند چراغ‌های هالوژن این سالن، امروز برای اولین بار روشن شده‌ است.
بله، برای این‌که محیط اینجا نور دارد. گاهی می‌بینید در یک سالن کنفرانس، دو نفر آدم می‌نشینند با روشنایی کامل برق و سیستم سرمایش یا گرمایش کار می‌کنند! آنها باید از خودشان بپرسند چرا این کار را می‌کنند. این کار از نظر علمی، اقتصادی، مدیریتی و وضعیت کشور و مملکت، غلط است. وقتی مشکل انرژی و اقتصادی داریم، نمی‌شود اینجا با خیال راحت از برق و گاز استفاده کنیم. برای این‌که بتوانیم به مردم خدمت کنیم، اول باید دست به دست هم دهیم. شعر سعدی بسیار زیبا ست:
بنی‌آدم اعضای یکدیگرند/  که در آفرینش ز یک گوهرند
چو عضوی به درد آورد روزگار/ دگر عضوها را نماند قرار
تو کز محنت دیگران بی‌غمی/  نشاید که نامت نهند آدمی
همه‌ ما در این کشور زندگی می‌کنیم و خیلی‌ها امروز در سختی‌ هستند. من اینجا باید مراعات کنم تا حداقل سهمی هم از منابع به آنها برسد. این چیزی است که باید بپذیریم، دست به دستِ هم دهیم و نگذاریم کسانی که در کشور ما زندگی می‌کنند در سختی باشند.
 
درست است که طی سالیان اخیر، اقتصاد مسأله اول کشور بوده و ذهن مدیران، سیاست‌گذاران و مردم کشور را به خود مشغول کرده است؛ اما در کنار مسائل مهم اقتصادی، مسأله‌ فرهنگ هم اهمیت فوق‌العاده‌ای دارد و رهبر انقلاب در سال‌های اخیر در کنار اقتصاد، بر مسأله‌ فرهنگ نیز تأکید داشته‌اند. برای آخرین سؤال می‌خواهیم بدانیم با تمام مسائل و فوریت‌های کشور از قبیل اقتصاد، اولویت‌ها و جهت‌گیری‌ دولت خودتان در حوزه‌ فرهنگ را چگونه تعریف می‌کنید؟
ببینید، اصلا مشکل فرهنگ، ما هستیم؛ ما که داریم فرهنگ را تبلیغ می‌کنیم. «مَن نَصَبَ نَفسَهُ لِلنّاسِ اِماماً فَلیبدَأ بِتَعلیمِ نَفسِهِ قَبلَ تَعلیمِ غَیرِهِ وَلیکُن تَأدیبُهُ بِسیرَتِهِ قَبلَ تَأدیبِهِ بِلِسانِهِ وَ مُعَلِّمُ نَفسِهِ وَ مُؤَدِّبُها اَحَقُّ بِالاِجلالِ مِن مُعَلِّمِ النّاسِ وَ مُؤَدِّبِهِم.‌»(۷)؛ من به‌عنوان مدیر، کارشناس یا مسئول دینی، وقتی می‌خواهم رفتار، اخلاق و صفتی از انسانیت را به کسی بیاموزم، اول باید انسانیت و اخلاق در وجود خودم نهادینه شده باشد. یک آدم بداخلاق نمی‌تواند به یک فرد دیگر بگوید تو چرا این‌طور هستی؛ آدمی که رحم در دلش نیست، نمی‌تواند به دیگری بگوید رحم داشته باش. ما نماز که می‌خوانیم، می‌گوییم: «بسم‌ا...الرَّحمنِ الرَّحیمِ* اَلحَمدُلِلّهِ رَبِّ العالَمینَ* اَلرَّحمنِ الرَّحیم»؛(۸) این عبارات را هر روز در نماز تکرار می‌کنیم، ولی رحم و مروت در وجود ما نهادینه نیست، برخورد ما با طرف مقابل براساس نگاه صحیح نیست.در نتیجه، اگر قرار است فرهنگ درست شود،بایدازخودمان شروع کنیم.خداوند درقرآن به رسول‌ا...(صلی‌ا...‌علیه‌وآله‌وسلم) می‌فرماید: «فَبِما رَحمَةٍ مِنَ ا... لِنتَ لَهُم وَ لَو کُنتَ فَظًّا غَلیظَ القَلبِ لَانفَضّوا مِن حَولِک»(۹)؛ این حرف امثال من نیست، کلام خداوند است و شک و شبهه‌ای در آن نیست؛ وحی است. خداوند به رسولش می‌فرماید اگر بداخلاق بودی، کسی اطراف تو جمع نمی‌شد. دیگر حرف ما که جایگاهش مشخص است؛ آن‌وقت دستور می‌دهیم و با بداخلاقی آن را ارائه می‌دهیم! خب، مردم این را از ما نمی‌پذیرند. اولا معلوم نیست حرفی که من می‌زنم درست است یا غلط؛ ثانیا وقتی قرآن می‌فرماید: «اُدعُ اِلى سَبیلِ رَبِّکَ بِالحِکمَةِ وَ المَوعِظَه الحَسَنَةِ وَ جادِلهُم بِالَّتی هِی اَحسَنُ»(10)؛ پس چرا روش ما به گونه‌ای است که طرف مقابل از رفتارمان متنفر می‌شود؟ «وَ لا تَستَوِی الحَسَنَه وَ لَا السَّیئَةُ ادفَع بِالَّتی هِی اَحسَنُ فَاِذَا الَّذی بَینَکَ وَ بَینَهُ عَداوَه کَأَنَّهُ وَلِی حَمیم»(11)؛ خوبی و بدی مثل هم نیست؛ پاسخ بدی را با بدی نمی‌دهند؛ می‌گوید بدی‌ها را با خوبی جواب بدهید؛ با آدمی که با شما دشمن است، «وَلِی حَمیم» باشید، انگار که او دوست نزدیک و صمیمى شما است.پس در مسأله‌ فرهنگ، اول باید خودمان را درست کنیم. لازم نیست به دیگران خرده بگیریم؛ اول به خودمان خرده بگیریم. اگر من آدم درستی باشم و اخلاق درستی داشته باشم، اگر دلسوز مردم باشم و مردم این را بفهمند که من دلسوز آنها هستم، دیگر امکان ندارد مردم من را دوست نداشته باشند و از اخلاق و رفتار من الگو نگیرند؛ ولی رفتار و برخورد ما به گونه‌ای است که وقتی مردم آن را نگاه می‌کنند، بدشان بیاید. آن‌وقت چرا باید مثل ما بشوند؟ چرا خودشان را شبیه ما بکنند؟ در نتیجه، در رابطه با فرهنگ، بیشتر باید به خودمان برسیم تا این‌که به دیگران خرده بگیریم. «دَواؤُکَ فیکَ وَ ما تَشعُرُ وَ داؤُکَ مِنکَ وَ ما تُبصِر»(12)؛ درد خودمانیم، درمان هم خودمانیم.

 
آقای دکتر، اگر اجازه بدهید، من چند کلمه می‌گویم و شما اولین چیزهایی که به ذهن‌تان می‌رسد بفرمایید.
 پرچم؛
ایران.
 مردم؛
وفاق.
 قاسم سلیمانی؛
افتخار، آزادگی و غیرت ایرانی.

خیلی ممنونیم آقای دکتر.
موفق باشید.

1) سوره‌ آل‌عمران، بخشی از آیه‌ ۱۰۱
2) همان، بخشی از آیه ۱۰۳
3) همان ،بخشی از آیه 103
4) سوره‌ یونس، آیه‌ ۳۹
5) سوره‌ اعراف، بخشی از آیه‌ ۱۶۹
6) نهج‌البلاغه، نامه‌ ۵۳ (عهدنامه‌ مالک‌اشتر)
7) نهج‌البلاغه، حکمت ۷۳
8) سوره‌ فاتحه، آیات ۱ تا ۳
9) سوره آل‌عمران، بخشی از آیه‌ ۱۵۹
10) سوره‌ نحل، بخشی از آیه‌ ۱۲۵
11) سوره فصلت، آیه‌۳۴
12) وافی، ج ۲، ص ۳۱۹

نظر شما