هرچند پادشاه نروژ هم اسمش هارالد است، اما این هارالد آن هارالد نیست، بلکه از سر اتفاق الان بیرون اقامتگاه پادشاه قرار داریم که عمارت قرمز زیبایی است. من به شهر استاوانگر آمدهام تا دریابم، در دنیایی که حملونقل حدود ۲۰درصد از سهم انتشار دیاکسید کربن را به خودش اختصاص داده، نروژ چطور توانسته است در استفاده از خودروهای برقی در جهان پیشتاز باشد. در سال۲۰۲۳ معادل ۸۲.۴درصد وسایل نقلیه خصوصی که در این کشور به فروش رفته است، برقی بودهاند. در ماه ژانویه این عدد معادل ۹۲.۱درصد بوده است. هدفشان این است که این عدد را تا سال آینده به ۱۰۰درصد برسانند.
در همین اثنا، در بریتانیا، شروع ممنوعیت فروش خودروهای جدید بنزینی و گازوئیلی بهتازگی از ۲۰۳۰ به ۲۰۳۵موکول شده است. تنها ۱۴.۷درصد از خودروهای جدید ثبتشده در ماه ژانویه در آنجا برقی بودهاند. وضعیت در اتحادیه اروپا حتی از این هم بدتر است: ۱۰.۹درصد از خودروهای فروختهشده در ماه ژانویه در آنجا برقی بودهاند.
حالا چرا استاوانگر؟ چون علاوه بر اینکه پایتخت نفتی نروژ است -تناقض را دریابید!- سومین شهر این کشور است و در جنوب غربی آن قرار دارد و نیز نقشی محوری در مسیر نروژ بهسمت حملونقل با آلایندگی صفر هم داشته است. در سال۱۹۹۴ استفاده از اتوبوسهای برقی را در اینجا آزمودهاند. در سال۱۹۹۸ این شهر بخشی از طرح آزمایشی اروپا در استفاده از وسایل نقلیه برقی برای توزیع کالاها بوده است و در سال۲۰۰۹ این شهر اولین شهر اسکاندیناوی بوده که میزبان سمپوزیوم دوسالانه وسایل نقلیه برقی شده است و نیز اینجا جایی است که هارالدی که پادشاه نیست در آن زندگی میکند.
هارالد نیلز روستو یک معمار و حالا استاد بازنشسته رشته برنامهریزی شهری و منطقهای در دانشگاه استاوانگر است.
او در انقلاب وسایل نقلیه برقی در نروژ نیز نقش مهمی ایفا کرده است. در سال۱۹۸۳ نخستوزیر سابق (و آینده) نروژ، خانم گرو هارلم بروندلاند، به ریاست کمیسیونی منصوب شد که بعدها به کمیسیون بروندلاند تغییر نام داد.
این کمیسیون یکی از سازمانهای مرتبط با سازمان ملل متحد بود که برای ترویج رشد فعالیتهای دوستدار محیطزیست تاسیس شده بود.
گزارش این کمیسیون که در سال۱۹۸۷ منتشر شد، موثر افتاد و توانست اصطلاح «توسعه پایدار» را در بین مردم رواج دهد. روستویک میگوید: «او دور دنیا سفر میکرد و درباره موضوعات مرتبط با محیطزیست صحبت میکرد و میگفت که ما باید ملتی آگاه نسبت به محیطزیست باشیم و در شرایطی که نروژ مشغول استخراج نفت بود، این حرفهایش بیشتر به لفاظی میمانست! هدف من این بود که حکومت را خجالتزده کنم. حرفهای خودشان را به خودشان برگردانم. ما میخواستیم کاری کنیم تا بهترین مشوقهای دنیا برای وسایل نقلیه برقی وضع شود.» از این رو، روستویک و سه تن از دوستانش که دغدغههای محیطزیستی مشابهی داشتند در سال۱۹۸۹ یک خودروی برقی را که احتمالا اولین خودروی برقی نروژ بود، از خارج کشور وارد کردند. آن خودرو یک فیات پاندای تبدیلشده بود که صندلیهای عقبش را درآورده بودند تا مخزن بزرگ باتریها را در آن تعبیه کنند. چند روز طول میکشید تا خودرو شارژ شود تا بتواند تنها ۲۰ تا ۲۵مایل راه برود. آنها یک کارزار نافرمانی مدنی بهراه انداختند بهاینشکل که با خودروی پاندای خود بدون اینکه عوارض پرداخت کنند در جادهها تردد میکردند. روستویک میگوید: «آن خودرو یک خودروی غیرآلاینده بود پس نیازی به پرداخت عوارض نداشت.» آنها با هدف تشویق استفاده از خودروهای برقی فهرستی از خواستههایشان درست کرده بودند که عبارت بود از حق استفاده رایگان از جادههای دارای عوارض، لغو مالیات واردات یا مالیات ارزش افزوده، پارکینگ رایگان، جایگاههای شارژ عمومی و دسترسی به خطوط ویژه اتوبوس. جریمه پشت جریمه بود که روی هم تلنبار میشد و آنها هم از پرداختش امتناع میکردند. پس ماشینشان توقیف و در یک حراج عمومی به فروش گذاشته شد و دوباره خریده شد.
او میگوید: «ما نخریدیمش. مردمی که آنجا بودند خریدندش؛ یعنی حامیانمان. به قیمت ناچیزی فروش رفت؛ چون کسی نمیخواستش.» خریداران ماشین را به روستویک و دوستانش برگرداندند و دوباره روز از نو. این داستان ۱۴بار تکرار شد!
بخشی از یک مقاله به قلم سم وُلاستن در «گاردین»
ترجمه بابک حافظی
نظر شما