پروانه و شوهرش ۳۰ سال قبل ازدواج کردند. آنها حالا در آستانه جدایی هستند. پروانه از زندگی مشترکش برای اعتمادآنلاین میگوید.
*۳۰ سال زمان زیادی برای زندگی مشترک است. چرا میخواهی جدا شوی؟
راستش زندگی مشترک ما ۱۵ سال قبل تمام شد، اما چون فرزندمان در نوجوانی بود، تصمیم گرفتیم جدا نشویم تا بچه بزرگ شود. حالا که دخترم مهاجرت کرده است تصمیم گرفتم این جدایی را قانونی کنم.
*چرا مشکل داشتید؟
شوهرم ۱۵ سال قبل زنی را صیغه کرد و برای مدتی با او رابطه داشت. وقتی من متوجه شدم شرایط روحی خیلی بدی پیدا کردم. وضعیت زندگیام به هم ریخت. من زنی بودم که برای شوهرم و دخترم هر کاری کردم و از خودم و جوانیام گذشتم. در اوج زیبایی و جوانی بودم که شوهرم چنین کاری کرد. من هم دیگر از او دل کندم. قرار بود با هم ادامه دهیم تا دخترمان بزرگ شود.
*چرا دخترت مهاجرت کرد؟
او بورس تحصیلی از کشور کانادا گرفت و از ایران رفت. دو ماه قبل از ایران رفت و حالا من اقدام به طلاق کردم.
*در تمام این ۱۵ سال میدانستی که شوهرت زن دیگری دارد؟
بله میدانستم. او بیشتر شبها به بهانه کار به خانه نمیآمد و من هم چیزی نمیگفتم. وقتی به خانه میآمد هم همه چیزمان جدا بود.
*در تمام این سالها حتی سعی نکرد رفتارش را درست کند یا عذرخواهی کند؟
بعد از رفتن دخترمان وقتی از او خواستم خانه را ترک کند از من عذرخواهی کرد و گفت دیگر با آن زن نیست، البته من میدانم دروغ میگوید اما اگر واقعیت را هم میگفت باز هم فرقی نمیکرد، چون او به من خیانت کرده و این اصل ماجراست.
*شوهرت به طلاق راضی است؟
میگوید راضی نیست تا بتواند از من امتیاز بگیرد اما به هر حال من تصمیم خودم را گرفتم.
*دخترت خبر دارد؟
تصمیم ما این است که به او چیزی نگوییم تا کاملاً با موضوع مهاجرت کنار بیاید و بعد واقعیت را به او بگوییم. با اینکه میدانم زندگی او تحت تاثیر قرار میگیرد اما سعی میکنم کمترین آسیب را ببیند.
*خودت میتوانی خودت را اداره کنی؟
بله میتوانم. من خودم شغل دارم. خانه هم مال من است. خودم برای خودم زندگی درست میکنم، ولی بعد از ۱۵ سال این خیانت را تمام میکنم.
نظر شما