شناسهٔ خبر: 67712845 - سرویس اجتماعی
نسخه قابل چاپ منبع: سلامت نیوز | لینک خبر

مرد محکوم به قصاص که تا به حال پسرش را ندیده، به احترام محرم بخشیده شد

خانواده مردی که 11سال قبل به طرز مرموزی به قتل رسیده و جسدش هیچ‌وقت کشف نشده، به احترام ‌ماه محرم از قصاص قاتل گذشت کردند و به گرفتن دیه رضایت دادند.

صاحب‌خبر -

به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه همشهری، این مرد در شرایطی از قصاص نجات یافت که زمان تولد تنها فرزندش در زندان بوده و در همه این سال‌ها او را ندیده و پسرش فکر می‌کند او در خارج از کشور است. نخستین برگ از این پرونده اعلام مفقودی مردی بود که اسفند سال 91 در یکی از کلانتری‌های اصفهان ثبت شد.

ماجرا از این قرار بود که مردی از خانه خارج شده و دیگر برنگشته بود و خانواده‌اش بعد از اینکه نتوانستند نشانی از او پیدا کنند، ماجرا را به پلیس گزارش کرده و برای پیدا کردنش کمک خواستند. در این شرایط بود که نام و مشخصات این مرد در فهرست افراد مفقود شده قرار گرفت. هیچ‌کس از سرنوشت او اطلاعی نداشت و معلوم نبود که چه بر سرش آمده است. با وجود این تحقیقات در این‌باره ادامه یافت.



شوهرم قاتل است


4‌ماه از مفقود شدن این مرد گذشت و پلیس در حال بررسی فرضیه‌های مختلف ازجمله قتل بود. با این حال هیچ سرنخی در این‌باره به‌دست نیامده بود. او آخرین مرتبه با چند نفر از دوستانش از خانه خارج شده بود، اما همه آنها مدعی بودند که اطلاعی از او ندارند. از سویی هیچ مدرکی نیز علیه آنها وجود نداشت. در این شرایط بود که همسر یکی از دوستان مرد گمشده نزد پلیس رفت و گفت که مرد گمشده به قتل رسیده و قاتل کسی جز شوهر او نیست. این زن به مأموران گفت: شوهرم چند روز قبل به من گفته که مرد گمشده را به قتل رسانده است. حرف‌های این زن کافی بود تا شوهرش به اتهام قتل دستگیر شود.



7سال تحقیق


تنها متهم پرونده وقتی درباره سرنوشت دوستش تحت بازجویی قرار گرفت دست داشتن در قتل او را انکار کرد و گفت که از سرنوشت وی اطلاعی ندارد. او گفت:‌ ما سال‌ها با یکدیگر دوست و همکار بودیم و در این مدت هیچ اختلافی با یکدیگر نداشتیم که من بخواهم او را به قتل برسانم. او ادامه داد:‌ من و همسرم از مدتی قبل با یکدیگر دچار اختلاف و کشمکش شده‌ایم و او برای اینکه از من انتقام بگیرد این حرف‌ها را می‌زند. من بی‌گناهم.
با وجود انکارهای متهم، اما او همچنان در بازداشت ماند و تحقیقات در این‌باره ادامه پیدا کرد.

از یک‌سو هیچ مدرک محکمی که نشان دهد این مرد قاتل است وجود نداشت و از سوی دیگر او تنها مظنون پرونده بود و این احتمال وجود داشت که مرتکب قتل شده باشد. در این شرایط بود که تحقیقات در این‌باره 7سال طول کشید تا اینکه سال 99سرانجام او در دادگاه محاکمه و با علم قاضی به قصاص محکوم شد. هرچند متهم به این رأی اعتراض کرد و پرونده به دیوان عالی کشور فرستاده شد، اما پس از چند مرتبه دست به‌دست شدن پرونده، سرانجام حکم قصاص تأیید و همه‌چیز برای مجازات قاتل مهیا شد.



تلاش برای بخشش


از سال 99که شمارش معکوس برای اجرای حکم قصاص آغاز شد، همزمان شماری از فعالان اجتماعی، خیران و مسئولان شورای حل اختلاف تلاش‌های خود را برای ایجاد صلح و سازش در این پرونده آغاز کردند. از یک‌سو در همه این سال‌ها پیکر مقتول کشف نشده و از سوی دیگر مرد محکوم به قصاص نیز سال‌ها حبس را تحمل کرده بود.

به همین دلیل تلاش‌های زیادی برای جلب رضایت اولیای دم انجام شد. هرچند آنها به این کار رضایت نمی‌دادند، اما با ادامه رایزنی‌ها سرانجام آنها چند روز قبل به احترام‌ ماه محرم اعلام کردند که از قصاص قاتل صرف‌نظر می‌کنند، اما او باید دیه پرداخت کند. در این شرایط بود که سرانجام این مرد 11سال پس از بازداشتش از زیر تیغ نجات پیدا کرد و دغدغه‌اش تهیه دیه مقتول شد.



دوری 11ساله پدر و پسر


دانیال، همان زندانی نجات یافته از قصاص است. او که حالا 37سال دارد می‌گوید که با وجود اینکه از قصاص نجات پیدا کرده، اما 11سال را در زندان گذرانده و نمی‌داند حالا چطور دیه مقتول را فراهم کند. او به همشهری می‌گوید: از همان روز اول گفتم که من مرتکب قتل نشدم و حالا هم می‌گویم که قاتل نیستم. حرف‌های همسرم باعث شد که در این پرونده گرفتار شوم. همسرم 4ماهه باردار بود که با یکدیگر دچار اختلاف شدیم و او به دروغ به مأموران گفت که من مرتکب قتل شده‌ام.

بعد از آن هم دستگیر شدم و تا حالا یک روز هم نتوانستم از زندان خارج شوم. من در زندان بودم که پسرم به دنیا آمد. در این سال‌ها یک مرتبه هم نتوانستم او را ببینم و حالا پسرم 11سال دارد. یک مرتبه وقتی خیلی کوچک بود او را برای ملاقات آورده بودند، اما چون کوچک بود دلم نیامد من را در لباس زندان ببیند و از خانواده‌ام خواستم که دیگر او را به ملاقات نیاورند.

فقط گاهی تلفنی با او صحبت می‌کنم و در همه این سال‌ها گفته‌ام که برای کار به خارج از کشور رفته‌ام. همیشه پسرم سؤال می‌کند بابا پس کی می‌آیی و من هم جوابی ندارم و معمولا سکوت یا بحث را عوض می‌کنم. در این مدت پدرم فوت شد و من نتوانستم برای آخرین مرتبه او را ببینم و در کنار مادرم باشم. دوران جوانی‌ام به سختی گذشته و حالا که خانواده مقتول از قصاص من گذشت کرده‌اند بزرگ‌ترین آرزویم این است که بتوانم دیه را فراهم کنم و در بیرون از زندان پسرم را ببینم. دوست دارم در کنار او زندگی جدیدی را شروع کنم.

برچسب‌ها:

نظر شما