شناسهٔ خبر: 67694412 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: روزنامه شرق | لینک خبر

ضرورت زدودن سوء‌مدیریت در دولت

یک فرض کلی و نانوشته، اما قابل ادعا در رشته مدیریت این است که به نظر می‌رسد هر مدیری با شناخت درست مشکل در سازمان، ۵۰ درصد راه‌حل مسئله را پیدا می‌کند. چنین فرضی در همه حوزه‌های علمی متصور است. به‌عنوان‌ مثال اگر کسی بخواهد جواب علمی برای یک مسئله ریاضی پیدا کند، نخست باید درک درستی از صورت آن مسئله داشته باشد.

صاحب‌خبر -

سید‌یحیی عظیمی: یک فرض کلی و نانوشته، اما قابل ادعا در رشته مدیریت این است که به نظر می‌رسد هر مدیری با شناخت درست مشکل در سازمان، ۵۰ درصد راه‌حل مسئله را پیدا می‌کند. چنین فرضی در همه حوزه‌های علمی متصور است. به‌عنوان‌ مثال اگر کسی بخواهد جواب علمی برای یک مسئله ریاضی پیدا کند، نخست باید درک درستی از صورت آن مسئله داشته باشد. یا در رشته تخصصی پزشکی، هر طبیبی برای درمان بیمار، ابتدا باید به تشخیص درستی از نوع بیماری برسد تا بتواند نسخه مناسبی را تجویز کند. این قاعده در همه عرصه‌های زندگی و سازمان‌های بشری، ساری و جاری است. درواقع یافتن پاسخ برای هر «سؤالی» که دلالت بر بخشی از ناآگاهی ما از یک موضوع در زندگی دارد یا رسیدن به جواب یک پرسش که باید خودمان آن را به‌عنوان یک «مسئله» حل کنیم و همچنین مواجه‌شدن با مسائل جدید در قالب یک «چالش» و بازکردن گره کارهای بسیار سخت، دشوار و پیچیده در قواره «مشکل»، همگی از وجود موانع در حوزه‌های فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و اجتماعی کشور خبر می‌دهند و اینکه حل درست هرکدام از موارد ذکرشده در زمینه‌های به‌وجودآمده در سطوح خرد و کلان جامعه، نیازمند شناخت صحیح صورت‌مسئله و کسب اطلاعات دقیق، ریز و درشت از مشکل در مرحله تصمیم‌سازی، در فرایند تصمیم‌گیری عقلانی است چراکه کیفیت مدیریت در هر کشوری نشان‌دهنده تصمیم‌سازی‌ها و تصمیم‌گیری‌های مناسب است و همه این فرایند از مسیر تشخیص مشکلات، شناخت ضعف‌ها، قوت‌ها و درک فرصت‌ها و تهدیدها می‌گذرد و ماهیت هر تصمیمی هم با یک مشکل گره خورده است، بنابراین از نظر مدیریتی در هر جامعه‌ای برای حل مسائل، ابتدا باید شرایطی به وجود آید تا هدف‌ها به‌روشنی تعیین شوند و مشکلات آن‌گونه که هستند، به‌ صورت عینی و علمی قابل‌ مشاهده باشند و اینکه مسیر جمع‌آوری درست اطلاعات لازم و کافی درباره هر مشکل مشخص باشد تا بتوان راه‌حل‌های گوناگون را از مجاری تخصصی پیدا و بهترین راه‌حل ممکن را انتخاب کرد و سپس به اجرا درآورد و درنهایت، اقدامات انجام‌شده را به طور مرتب در نظام مدیریت عملکرد تا وصول نتایج مطلوب، مورد ارزیابی و بازخورد قرار داد. اما سؤال اساسی این است که چگونه می‌توان موانع را در فراگرد تصمیم‌گیری‌های صحیح، شناخت و سپس آنها را زدود و زمینه‌های مناسبی را برای اثربخشی، کارایی و بهره‌وری در یک جامعه فراهم آورد. صاحب‌نظران رشته مدیریت به‌ دور از اعمال سلیقه‌های نابجا و شیوه‌های رابطه مدارگرایانه، پاسخ این پرسش‌ها و سؤالات شبیه آنها را در دنیای توسعه‌یافته در چارچوب مقوله مدیریت علمی، نظریه نئوکلاسیک‌ها و رویکردهای سیستمی و اقتضایی یافته‌اند و مسیر توسعه را هموار کرده‌اند. به‌همین‌دلیل باید موفقیت‌های چشمگیر کشورهای توسعه‌یافته و عقب‌ماندگی کشورهای توسعه‌نیافته را در توسعه مدیریت و مدیریت توسعه دید. کشورهای پیشرفته، توسعه خود را مرهون مدیریت کارآمد و آشنا با مبانی علم مدیریت می‌دانند که با اجرای سبک‌های مدیریتی درست، با توجه به اقتضائات و شرایط فرهنگی و محیطی عمل می‌کنند. در رویکرد مدیریتی جهان توسعه‌یافته، هر مدیری با مبانی علم مدیریت آشنا و از وظایف، نقش‌ها و مهارت‌های خود در سطوح سازمانی آگاه است و مدیران طبق ضوابط، نه روابط، در رده‌های عالی، میانی و عملیاتی سازمان قرار می‌گیرند تا بتوانند به بهترین شکل ممکن از منابع و ظرفیت‌های جامعه استفاده کنند. بنابراین پرواضح است که اگر در جامعه‌ای به هر دلیلی مدیران در سطوح مختلف مدیریتی، به شکل سلیقه‌ای و رابطه‌ای منصوب شوند، مسلما انتظار پیشرفت در آن جامعه، خیالی بیش نخواهد بود. 

در چنین وضعیتی چه بخواهیم و چه نخواهیم، با پدیده شوم «سوء‌مدیریت» به‌عنوان بزرگ‌ترین مانع توسعه‌ روبه‌رو خواهیم شد و با گمارده‌شدن افراد کوچک بر مصدر کارهای بزرگ، بحران‌ها یکی پس از دیگری در جامعه رخ خواهد داد و مدیران ناکارآمد به‌راحتی یک مسئله ساده را به آسیب دشوار و مشکل را به تهدید خطرناک و تهدید را به یک بحران جدی تبدیل خواهند کرد که تبعات آن چیزی جز هدر‌رفت منابع انسانی، مالی، مادی و فناوری در یک جامعه نخواهد بود.

باری، اگر نیت مقصد بر این باشد که مشکلات در عرصه‌های مختلف جامعه به‌‌طور جدی حل شود، اولا باید شاهد انجام شایسته کارها در مدیریت کشور باشیم و ثانیا‌ کارهای شایسته را انجام دهیم. انجام‌دادن این دو مورد، فقط از طریق شایسته‌سالاری و به‌گزینی ممکن است و نیاز به ‌شهامت، شجاعت و عدالت دارد و عزم و اراده مبارزه با رانت‌خواری مدیریتی و زدودن سوءمدیریت در یک کشور را می‌طلبد.

 

نظر شما