شناسهٔ خبر: 67681926 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: رجا | لینک خبر

سعید جلیلی و ۱۳.۵ میلیون رأی پرقدرت

او می‌تواند عامل وحدت‌بخش و از راهبران و نقش‌آفرینان جدی و مؤثر جریان حزب‌اللهی باشد و آن‌ها را از چندپارگی و تضعیف نجات دهد؛ همان‌طور که شهید رئیسی پس از انتخابات ۹۶، به این عامل وحدت‌بخش و نقش آفرین تبدیل شد.

صاحب‌خبر -
گروه سیاست-رجانیوز: انتخابات دوازدهمین دورۀ ریاست‌جمهوری در سال ۹۶، یکی از مهم‌ترین آوردگاه‌های دوقطبی نامزد حزب‌اللهی و نامزد غیرحزب‌اللهی بود. حسن روحانی در این انتخابات به رادیکال‌ترین چهرۀ خود تبدیل شد و آشکارا به برخی سیاست‌ها و تصمیمات مهم نظام جمهوری اسلامی در طول ۴۰ سال گذشته، حمله کرد.  
 
در این انتخابات، تمامی چهره‌های اصلاح‌طلب و روشنفکر و نواندیش به حمایت از حسن روحانی پرداختند. در آن سو نیز بخش اعظمی از سرمایه و توان جریان حزب‌الهی برای شهید سیدابراهیم رئیسی پای کار آمد و نامزد دیگری که مورد حمایت بخشی از جریان اصولگرا بود، یعنی محمدباقر قالیباف به نفع شهید رئیسی کنار کشید. کنار کشیدنی که البته به‌نظر می‌رسد چندان مطلوب محمدباقر قالیباف نبود.  
 
قالیباف در ۹ مرداد ۱۳۹۶، در برنامۀ جهان آرا، از ترجیح باقی ماندن خود در صحنه گفت و مدعی شد که اگر بجای آنکه او به‌نفع شهید رئیسی کنار کشید، شهید رئیسی به نفع‌قالیباف کنار می‌رفت، یا انتخابات بین قالیباف و روحانی به دور دوم می‌رفت یا با فاصلۀ یک یا یک‌ و نیم درصد روحانی از قالیباف پیشی می‌گرفت و پیروز می‌شد. این صحبت‌ها نشان می‌دهد که قالیباف از همان زمان مدعی است که در بین نامزدهای مورد حمایت اصولگرایان، از مقبولیت بیشتری برخوردار است. ادعایی که در همین انتخابات هم توسط برخی اشخاص حامی قالیباف تکرار شد! با این تفاوت که قالیباف در سال ۹۶، پایگاه رأی بیشتری در طبقۀ متوسط داشت، حواشی پیرامون خود، خانواده و اطرافیان او بسیار کمتر بود و در آخرین انتخاباتی که حاضر شده بود (ریاست‌جمهوری سال ۹۲) بالاترین رأی را از بین نامزدهای مورد حمایت جناح‌های مختلف اصولگرا کسب کرده بود و هنوز خبری از چهارم شدن در انتخابات مجلس تهران با ۴۰۰ هزار رأی نبود! 
 
شهید رئیسی، چندماه پس از انتخابات ریاست‌جمهوری ۹۶، در گفت‌وگوی تفصیلی با خبرگزاری‌های تسنیم و فارس، تعبیر مهمی دربارۀ ۱۶ میلیون رأی خود بیان کرد. او درباره رای خود گفت: «باید پرسید چه می‌شود که با وجود تأخیر و ضعف‌های تبلیغاتی ما و تخریب‌های رسانه‌ای عظیم طرف مقابل و آن تصویرسازی ترسناک شبکۀ تبلیغاتی با وسعتی بی‌نظیر و تهدیدها و تطمیع‌ها در شهرها و روستاها، در نهایت یک رأی پر قدرت شکل می‌گیرد.» 
 
تعبیر «رأی پرقدرت» یک کلیدواژۀ مهم بود که شهید رئیسی برای آن سرمایۀ اجتماعی و پشتوانۀ مردمی که مرعوب فضاسازی‌ها، دروغ‌ها، تهمت‌ها و جو غالب رسانه‌ای قرار نگرفته و ۱۶ میلیون رأی، معادل ۳۸ درصد رأی دهندگان را به سبد سیدابراهیم رئیسی ریختند، به‌کار گرفت. 
 
شهید رئیسی به درستی به این مهم پی برد و سعی کرد این رأی پرقدرت را حفظ کرده و ارتقاء ببخشد. او در مسئولیت‌هایی که پس از انتخابات ۹۶ به عهده داشت، این تلاش خود را به ثمر رساند و نه‌تنها اغلب آن سرمایۀ اجتماعی ۱۶ میلیونی از رأی دادن به او ناامید نشدند، بلکه با عملکرد ضعیف و معیوب دولت دوم روحانی و عملکرد مردمی و تحول‌آفرین شهید رئیسی در آستان قدس و قوۀ قضائیه، اقبال مردمی بیشتری به او شد. تصویر حضور و دیدار بی‌واسطه و آزادانه با دانشجویان در روز دانشجو در دانشگاه تهران تنها چند روز پس از اتفاقات آبان ۹۸، حمایت‌های متعدد از کارگران و فسادستیزان و گزارشگران فساد و دیدارهای متعدد با اقشار مختلف مردم، تصاویر ماندگاری است که از ذهن‌ها پاک نخواهد شد. 
 
نتیجه آنکه برساخت اصلاح‌طلبانه-براندازانۀ «آیت‌الله اعدام» در سال ۹۶، در عرض ۴ سال به واقعیتی به نام «سید محرومان» تغییر ماهیت داد و سید ابراهیم رئیسی، در انتخابات ۱۴۰۰ با بیش از دو میلیون افزایش رأی و با ۱۸ میلیون رأی و ۶۲ درصد آرای شرکت‌کنندگان، رئیس جمهور ایران اسلامی شد. انتخاباتی که با عملکرد قابل نقد شورای نگهبان در بررسی و اعلام نتایج صلاحیت‌ها (که حتی انتقاد رهبری را هم به دنبال داشت)، موجب به‌وجود آمدن فضایی شد که رأی سفید و باطله، رأی به سایر نامزدها و حتی رأی ندادن کنش اعتراضی محسوب می‌شد. چه بسا اگر شورای نگهبان عملکرد سنجیده‌تر و درست‌تری در پیش می‌گرفت و یک انتخابات رقابتی واقعی را فراهم می‌کرد، آرای بیشتری به سبد شهید رئیسی ریخته می‌شد. 
 
انتخابات ریاست‌جمهوری ۱۴۰۳ نیز شباهت‌های متعددی انتخابات ۱۳۹۶ داشت؛ علی‌الخصوص روزهای پایانی هر دو انتخابات که به تقابل و رقابت نامزد حزب‌اللهی و نامزد اصلاح‌طلبان تبدیل شد. در هر دو انتخابات، بیشتر ظرفیت‌ها (و نه همه یا حدأکثر ظرفیت‌ها) موجود در بدنۀ حزب‌اللهی و انقلابی پای کار آمد و در هر دو انتخابات، نامزد برنده، نامزد مورد حمایت اصلاح‌طلبان بود.
 
شباهت مهم دیگر اما، همان رأی پرقدرتی است که یک‌بار شهید رئیسی کسب کرد و بار دیگر سعید جلیلی. سعید جلیلی ۱۳.۵ میلیون رأی پرقدرت به‌دست آورد. ۱۳.۵ میلیون نفری که طالبان و دیوانه و حامی افزایش تحریم‌ها و... خطاب شدند، اما دست آخر از رأی دادن به جلیلی نترسیدند. بسیاری از آن‌ها حتی افرادی بودند که نامزد مورد علاقۀ آن‌ها نتوانسته بود به دور دوم راه پیدا کند؛ اما به برتری سعید جلیلی نسبت به مسعود پزشکیان واقف بودند. 
 
این ۱۳.۵ میلیون رأی، اگر از ۱۶ میلیون رأی شهید رئیسی در سال ۹۶، پرقدرت‌تر نباشد، قدرت کمتری هم ندارد؛ اختلاف رأی شهید رئیسی و حسن روحانی کمی کمتر از ۸ میلیون بود، درحالی‌که اختلاف رأی پزشکیان و جلیلی به ۳ میلیون هم نرسید. روحانی در سال ۹۶، ۴۱ درصد از آرای واجدین شرایط و ۵۷ درصد آرای رأی دهندگان را به‌دست آورده بود، ولی پزشکیان کمی بیش از یک‌چهارم آرای واجدین شرایط و ۵۴ درصد آرای رأی دهندگان را. روحانی در سال ۹۶، تنها در ۸ استان پیروز نشده بود، درحالی‌که پزشکیان در ۱۱ استان اول شده است؛ یعنی در بیش از نیمی از استان‌های کشور، سعید جلیلی پیشتاز انتخابات بوده است. 
 
حال، سعید جلیلی است و ۱۳.۵ میلیون رأی پرقدرت. اوست که تصمیم خواهد گرفت با این رأی پرقدرت چه کند. آیا مسیر شهید رئیسی را تداوم و این ۱۳.۵ میلیون را تثبیت و رشد و ارتقاء خواهد داد و به یک کنشگر مؤثر و فعال سیاسی و راهبر یک جریان سیاسی  اجتماعی تبدیل خواهد شد؟
 
تفاوتی ندارد که سعید جلیلی باز هم قصد نامزدی برای انتخابات‌های آتی را دارد یا خیر؛ او متولی و مسئول یک رأی پرقدرت ۱۳.۵ میلیون نفری است. سعید جلیلی، تکلیف عاملیت‌بخشی، حفظ، رشد و ارتقاء این جمعیت را برعهده دارد. او می‌تواند عامل وحدت‌بخش و از راهبران و نقش‌آفرینان جدی و مؤثر جریان حزب‌اللهی باشد و آن‌ها را از چندپارگی و تضعیف نجات دهد؛ همان‌طور که شهید رئیسی پس از انتخابات ۹۶، به این عامل وحدت‌بخش و نقش آفرین تبدیل شد.
 
انتهای پیام/

نظر شما