شناسهٔ خبر: 67642835 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: روزنامه جام‌جم | لینک خبر

سینما نقش مهمی در راستای انتقال آموزه‌های اعتقادی دارد

سینمای دینی فرصت‌ساز مهجور

رابطه سینما و دین بحث پردامنه‌ای است و شاید برخی این بحث را تکراری بدانند اما پرسش اصلی این است که چرا بعد از ۴۵ سال و با وجود دستاوردهای عملی شایان توجه در این سینما، هنوز از برخی پرسش‌های نظری اولیه در این زمینه عبور نکرده‌ایم و در ابتدایی‌ترین چالش‌ها از جمله این‌که آیا سینمای دینی می‌تواند کارکرد آموزشی و منبری داشته باشد، مانده‌ایم.

صاحب‌خبر -
در‌واقع هنوز نتوانسته‌ایم از انبوه آثار تولیدشده و تجارب عملی به نظریه‌های جدید وبومی درسینمای دینی برسیم وروی فرهنگ‌سازی این ابزار فرهنگی حساب باز کنیم تا بتوانیم بخشی از مسئولیت هدایت و آموزش اعتقادی را به این هنر  -  صنعت بسپاریم. همین‌جا پرسش دیگری پیش می‌آید؛ آیا ما اصلا باید چنین برون‌سپاری‌ای را انجام دهیم؟ بعضی مدعی هستند که تکنولوژی و سینما محصول غرب است و ذات و کارکرد خاصی دارد و از این محصولات تمدن غرب نمی‌شود برای اهداف دینی استفاده کرد اما نقاط درخشان سینمای دینی حداقل در کشور خودمان نقض این غرض است.
   
دین و رسانه؛ از منبر تا سینما
یک زمان تنهاراه آموزش وانتقال مفاهیم دینی،نشستن پای منبر و موعظه بود.درواقع رسانه اصلی و همگانی برای دریافت آموزه‌های دینی،اندیشیدن درمسائل مذهبی وعقیدتی درمنبروجلسات سخنرانی وعاظ خلاصه می‌شد،اما با تولد سینما با آن همه جذابیت و ظرفیت، به‌خصوص در شرایط فرهنگی پیچیده جامعه کنونی، نیاز به سکوها یا رسانه‌های نوینی برای بیان آموزه‌های دینی احساس می‌شود. برخی سینما را همین منبرهای جدیدی می‌دانند که می‌تواند جمع قابل توجهی از انسان‌ها را به خود جذب کند و مستقیم و غیرمستقیم به بیان پند و موعظه‌های دینی بپردازد. در عرصه سینما برخی افراد این رویکرد را قبول ندارند یا در تصور آنها چنین نگاهی به سینما به نتیجه مطلوب نمی‌رسد. 
   
آموزش در سینما با جوهره روح آدمی پیوند خورده است
پیرامون همین موضوع داوود میرباقری که سال‌هاست در زمینه تولید فیلم و سریال‌های دینی به‌صورت حرفه‌ای فعالیت می‌کند، معتقد است: افراد به سینما می‌روند تا به دنیای جدیدی پا بگذارند که در دنیای واقعی آن را تجربه نکرده‌اند. بخش آموزش در سینما نیز مبتنی و متکی بر مسائل فکری است و به جوهره روح و شناخت آدمی بازمی‌گردد. به همین منظور باید درک و تصور درستی از سینما و فیلمنامه وجود داشته باشد؛ چراکه سینما بیشتر متکی بر رفتار و احساس است و منبر موعظه نیست اما می‌تواند کارکردهای آموزشی خوبی داشته باشد.کارگردان سریال امام علی(ع) با بیان این‌که لازمه ساختن یک اثر هنری داشتن نگاهی ویژه است، اذعان می‌کند که برای خلق یک سناریوی خوب، شناخت انسان از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. اگر قرار باشد راجع به یک حوزه مفهومی صحبت کنیم، ابتدا باید یک شخصیت پیدا کرد که از تمام ابعاد آن شناخت داشته باشیم. در این صورت است که به خودی خود قصه تعریف خواهد شد. 
   
شعارزدگی؛ معضل دیرینه سینمای دینی
هوشنگ توکلی، پیشکسوت سینما و تئاتر که در دورانی تجربه مدیریت اداره هنرهای دراماتیک را نیز برعهده داشت، در رابطه با بهره‌مندی از کارکردهای آموزشی سینما در انتقال مفاهیم دینی درعصر جدید، به جام‌جم توضیح می‌دهد: از ابتدای توجه و شکل‌گیری سینمای دینی در کشور، ما شاهد شعارزدگی یا آشفتگی در این حوزه بودیم. اصلا اولین خصلت یک اثر هنری به گفته ارسطو در کتاب «فن شعر» به‌عنوان اولین فیلسوفی که از هنر صحبت کرده، این است که مخاطب در مواجهه با هنر، همذات‌پنداری کند و دچار کاتارسیس شود و طبیعتا هر فیلمی که در راستای دین ساخته شود و قواعد را رعایت کند، می‌تواند از چنین امکانی که ارسطو در خصوص درگیری احساسی و تاثیرپذیری مخاطب از آن یاد کرده، در جهت انتقال آموزه‌هایی که مد نظر دارد، بهره ببرد.
   
غلبه جریان چپ بر ادبیات و سینما
این مدیر هنری اسبق،درپاسخ به این سؤال که چرا چنین رویکردی در سینمای ما به‌خوبی شکل نگرفت و حتی پس از انقلاب اسلامی هم شاهد این رویکرد نیستیم اضافه می‌کند: زمانی که جوان‌تر بودیم به ما می‌گفتند چون شما بچه‌مسلمان هستید، اگر قواعد سینما را یاد بگیرید و فیلم بسازید، قطعا فیلم اسلامی خواهید ساخت، در حالی که واقعا به این سادگی نیست. نکته اینجاست که از گذشته اصولا جریان چپ بر ادبیات و سینمای ما حاکم بوده و اتفاقا این تیپ هنرمندان هم با همین شیو‌ها آموزش دیده بودند و چهره می‌شدند. این افراد تغییر نمی‌کردند و عقاید آنها بر محتوای هر فیلمی هم که می‌ساختند، حاکم می‌شد. به همین جهت بچه‌مسلمان‌های سینما نیز آنها را الگو کردند. در واقع دستیابی به سینمای دینی قابل دفاع، آن هم با ویژگی‌هایی ناظر بر آموزندگی، چالش‌های خاص خود را دارد و نمی‌توان به‌سادگی ادعا کرد که در این زمینه موفقیتی حاصل شده است.
   
مفاهیم دینی از راه‌های سنتی بهتر آموزش داده می‌شود
در مورد سینمای دینی و کارکرد آن درراستای آموزش مسائل عقیدتی با علی رویین‌تن نویسنده و کارگردان سینما نیز گفت‌وگویی داشتیم. این سینماگر به جام‌جم گفت: خیلی وقت‌ها مفاهیم دینی از همان راه‌های سنتی بهترآموزش داده می‌شودو با این‌که سینمای ایران می‌تواند دراین راستا کاری کند،اما تا‌کنون به نقطه مطلوبی نرسیده است. وی در ادامه اضافه کرد: از آنجا که سینمای دینی استراتژی و ایده خاص خود را دارد، ممکن است به ازای هرهنرمند قابل تفسیر و تحلیل باشد و نمی‌توان منکر همنشینی نگاه و رویکرد فردی هنرمند در این وضعیت شد. درچنین شرایطی، فیلمسازی که در گستره سینمای دینی، با فهم نسبت به این مسأله که جامعه نیاز به طرح موضوعات دینی در قالب هنر سینما دارد،دست به کار می‌شود، فهم وی از احساس نیاز جامعه، در فیلمش جاری می‌گردد  و بر این اساس فیلمی دینی می‌سازد که پیش از همه، صاحب اثر نسبت به تولید آن خود را موظف و مسئول دانسته است. 
   
ساحت ایمان و دین با بیان سینمایی قابلیت برهم‌نمایی ندارند
هادی نائیجی، نویسنده و کارگردان در گفت‌وگو با جام‌جم در مورد کارکرد آموزندگی سینمای دینی و استفاده از این هنر به عنوان محلی برای طرح موعظات مذهبی یا منبر دینی در جهان کنونی، نکاتی را بیان کرد. به گفته نائیجی، مقوله ایمان و دین ظرف گسترده‌تری است و نمی‌توان توقع داشت که با سینما مطابقت داشته باشد. این‌که برخی فکر می‌کنند سینما ظرفی است که هر چیزی در آن قرار می‌گیرد و منعکس می‌شود، درست نیست. ساحت ایمان و دین با بیان سینمایی قابلیت برهم‌نمایی ندارند. زبان سینما و قالب بیانی‌اش مختصاتی دارد که در یک محدوده‌ای قابل استفاده است. آیا در طول بیش از هزار و ۴۰۰ سال از تاریخ اسلام کسی گفته شعر به عنوان یک قالب بیانی مساوی با ایمان و دین است؟! 
   
سینما نمی‌تواند جای بیان کلامی موعظه را بگیرد
نائیجی در ادامه تصریح کرد: هر فرم هنری در کنار ظرفیت‌هایش، محدودیت‌هایی دارد که این محدودیت‌ها موجب می‌شود نتوانی هر آنچه گمان کنی در این فرم بگنجانی!همان‌گونه که سینمای اجتماعی نیز نمی‌تواند آینه تمام‌نمایی از جامعه باشد و هر موضوع اجتماعی تبدیل به فیلم موفق نمی‌شود. بنابراین سینما نمی‌تواند جای بیان کلامی موعظه را بگیرد و سینما را محلی برای بیان مسائل دینی بدانیم. مبتنی بر نظرات نائیجی؛ شاید سینما در برخی از ظرفیت‌هایش بتواند احساس دینی را به احساس تماشاگر تبدیل کند، اما جانمایی این دو صحیح نیست و این انتظار نادرست از سینما توقعاتی را رقم می‌زند که موجب ابهامات و اشکالات زیادی می‌شود. وی در ادامه توضیح داد:فرض کنیدبگوییم ابیاتی ازحافظ را کنارمی‌گذاریم وفیلمسازان به جای آن اشعاروتجربه‌ شاعرانه از کلام، فیلم شاعرانه بسازند تا جای شعر حافظ را بگیرند! اصلا چنین فرضی محال است و این نوع جانمایی‌ها و انتظارات از ریشه غلط است. 
   
فیلم دینی؛ شبهه‌زدا و شناخت‌آور 
در ادامه این بحث سید مجتبی طباطبایی، کارگردان فیلم سینمایی اخت‌الرضا نیز در گفت‌وگو با جام‌جم در خصوص کارکرد آموزشی سینمای دینی و چگونگی بهره بردن از این ظرفیت در جهان امروز به اهمیت شناخت از شخصیت محوری در فیلم دینی تاکید کرد. وی با اشاره به تجربه خود از ساخت فیلم دینی اخت الرضا توضیح داد: ما تلاش کردیم ابعاد شخصیت ناشناخته‌ای از خواهر بزرگوار امام رضا(ع) را در یک فیلم دینی نمایش بدهیم تا دختران ما بدانند این شخصیت بزرگوار حتی محدث بوده و شاگردانی هم داشته و فعالیت‌های اجتماعی جدی را پیگیری می‌کرده است.درواقع با این روایت تاریخی متواتر در فیلم، بر شبهاتی که مدعی خانه‌نشینی زنان مسلمان هستند، مهر باطل زده‌ایم و ثابت می‌کنیم الگویی که از تاریخ اسلام به زنان خودمان ارائه می‌کنیم، دختران و زنانی منفعل نیستند بلکه در جامعه حضور موثر دارند. بنابراین آنچه از منظر آموزندگی از سمت فیلم دینی اخت‌الرضا به مخاطب منتقل می‌شود، دستیابی به شناختی کامل‌تر از یک انسان وارسته و بانویی گرآن‌قدر است. 
   
آیا سینمای دینی باید تاثیرگذاری منبری داشته باشد؟ 
نائیجی در ادامه همین بحث به بیان این نکات پرداخت: زمانی که از فیلمی با موضوعات دینی که در نمایش موفق بوده و تماشاگر از آن ابراز رضایت داشته حرف می‌زنیم، آیا به این معناست که این رضایت که نشانه‌ تاثیرگذاری و گزارش یک احساس در وجود تماشاگر است و همان تاثیر و احساسی است که از یک عمل و مناسک دینی در فرد شکل می‌گیرد؟! الزاما این دو نوع احساس؛ بر آمده از نمایش یک فیلم با موضوع دینی با یک عمل دینی، منطبق بر هم نیستند. عمل دینی با توجه به شرایطی که بر فرد لازم است رعایت کند به جهت کسب فایده و ثمری که از متن دین دیکته شده و از طریق دین تضمینی برای نتیجه‌بخش بودنش ارائه شده به دست می‌آید؛ آیا برای تاثیر حسی یک فیلم با موضوع دینی نیز همین تضمین را می‌توان پذیرفت؟! 
   
شکوفایی فرهنگی ایرانِ اسلامی با سینمای روشنگر
از آنجا که خاصیت پیام‌رسان بودن سینما این احساس را ایجاد می‌کند که می‌توان از آن به عنوان رسانه یا ابزار آموزشی جدیدی برای مفاهیم دینی بهره برد، از ناصر باکیده، نویسنده و کارگردان در رابطه با همین خاصیت سینما و بهره‌برداری از این ظرفیت برای انتقال آموزه‌های دینی پرسیدیم؛ باکیده دراین رابطه به جام‌جم گفت:در نگاه کلی، سینما همیشه حاوی پیام است؛ حال یا این پیام موجب بالندگی و رشد فرهنگ جامعه می‌شود یا در جهت تخریب و اشاعه ابتذال در جامعه ردی از خود به‌جا می‌گذارد. اگر توانستیم به صورت غیرمستقیم و هنرمندانه ازهویت دینی و ملی خودمان درفیلم‌ها صحبت کنیم وسینماراتریبونی برای بیان آموزه‌های دینی بدانیم، مانند دیگر آثار سینمایی، سینمای دینی نیز توانسته از طریق سخت‌ترین راه یعنی طرح غیرمستقیم موضوع به بهترین نتیجه برسد.
   
ساخت فیلم دینی با رویکرد هیأتی! 
نمی‌توان از سینمای دینی به عنوان یکی از مهم‌ترین و فرهنگ‌سازترین گونه‌های سینمایی صحبت کرد و این توقع را هم داشت که با دست خالی بتوانیم از ظرفیت‌های آن بهره ببریم. باکیده در همین رابطه ضمن تایید اهمیت تامین نیازهای اقتصادی فیلم دینی برای رسیدن به تولیدات تاثیرگذار عنوان کرد: سینما یک هنر-صنعت است وتداوم داشتن آن در بخش‌های عمده‌ای، مبتنی بر اقتصاد و تجارت است. چرخه اقتصادی سینما نیز بامخاطب به حرکت درمی‌آید؛لذاسینماباید هم درانتخاب سوژه به لحاظ تاثیراتش در ریل‌گذاری فرهنگی و هنری کشور، حساس باشد هم نمی‌توان بدون درنظر گرفتن ذائقه مخاطب و این‌که از کدام سوژه‌ها بیشتر استقبال می‌کند، دست‌به‌کار شد. وقتی هم که دست به‌کار شدیم، نمی‌توانیم توقع داشته باشیم این فیلم‌ها نسبت به دیگر آثار با هزینه کم ساخته شود. درواقع به همان اندازه که ساخت فیلم‌های دینی با کارکرد فرهنگساز و آموزنده مهم است، تامین هزینه ساخت این فیلم‌ها و گردهم آوردن عوامل حرفه‌ای در این فرآیند نیز اهمیت دارد. 
   
برخی به اسم فیلم دینی دکان‌داری می‌کنند
رویین‌تن؛ کارگردان فیلم سینمایی «دل‌شکسته» درخصوص پیوند اقتصاد سینمای دینی وتاثیرگذاری آن گفت: انسان در تنهایی می‌تواند به شکلی زیست داشته باشد که ادامه آن نوع رفتار یا عملکردها درشرایطی که با جمعی مواجه است، شدنی نیست.درهنر نیز وقتی از فیلمسازی صحبت می‌کنیم یعنی بااثری هنری مواجه هستیم که مخاطب دارد وبه‌خصوص وقتی یک فیلم در اصطلاح مرسوم، ارزشی می‌خواهد موضوعی دینی و...رامطرح کند، مخاطب مهم‌تر هم می‌شود. 
   
سینمای دینی هم اقتصاد دارد
نائیجی، کارگردان اپیزودی از فیلم سینمایی «هیهات» هم در مورد نگاه اقتصادی در سینمای دینی این‌طور گفت: تا بیان سینمایی با موضوعات دینی، مسیر گیشه‌ای‌شدن را طی نکند، نمی‌تواند جذب سرمایه کند و بنابراین وارد سبد تولید پایدار صنعت سینما نمی‌شود. گیشه یکی از همان اقتضائات بیان سینمایی ا‌ست. موفقیت در گیشه منتهای یک فیلم نیست اما شرط لازم این صنعت است. باید فیلم‌هایی با موضوعات دینی مستقل از سرمایه‌های حاکمیتی از گیشه سهمی داشته باشد تا مسیر پایداری را طی کند. 
   
معضل سینمای مذهبی پخش است
در ادامه بحث اقتصاد سینمای دینی و ارتباط آن با پررنگ شدن جایگاه آموزشی این سینما در جامعه، نگاه طباطبایی این‌طور تشریح شد: فیلم‌های دینی موفقی در سینمای دنیا داشته‌ایم که باوجود قصه‌ای مذهبی گیشه را برده‌اند ازجمله نمونه‌های موفق در سینما دینی دنیا، فیلم «ده فرمان» را می‌توان نام برد. البته ما نیز توانسته‌ایم تاکنون در مواردی فیلم‌های دینی خوبی بسازیم، ولی از نظر تجارت سینمایی، اشکال کار در پخش و انتشار است که از این منظر ضعف داریم. 
وی اضافه کرد: باید پذیرفت که قشر علاقه‌مند به سینما در ایران که پای ثابت اکران فیلم‌های سینمایی هستند، دارای ذائقه‌ای شده‌اند که شاید تصور متفاوتی از تماشای فیلم دینی دارد و لازم است برای این‌که گستره وسیع‌تری از مخاطبان را به تماشای فیلم‌های مذهبی دعوت کنیم، ذائقه‌سازی داشته باشیم. ضروری است که سفارش‌دهندگان با نگاه چند ساحتی به مسأله ساخت فیلم دینی و این‌که چه برکاتی می‌تواند داشته باشد، وارد میدان شوند و سرمایه‌گذاران دغدغه‌مند نیز می‌توانند با چنین انگیزه‌هایی به اعتلای فرهنگی کشور و سینمای دینی کمک کنند. 
   
فیلمسازی با خلوص نیت
حتما شنیده‌اید که آنچه از دل برآید، لاجرم بر دل نشیند؛ آیا این اصل در سینمای دینی نیز حکمفرماست؟ درواقع آیا فیلم دینی زمانی تاثیرگذاری و آموزندگی خواهد داشت که عوامل تولید آن نسبت به آنچه تصویر می‌کنند، ایمان داشته باشند؟ یا این رویکرد زیاده لطیف است و سینما، سینماست و درجه خلوص نیت و باور قلبی کارگردان و نویسنده در ساخت یک فیلم دینی به عنوان اثری هنری جایگاهی ندارد.
   
شکست حتمی فیلم سفارشی و تکلیفی
در پاسخ به این پرسش‌ها، داوود میرباقری قائل به لزوم باور قلبی برای تولید یک فیلم دینی است؛ وی اینطور نظراتش را ابراز کرده است: هیچ‌وقت به‌یاد نمی‌آورم که نوشته‌ای را از سر تکلیف نوشته باشم و آن اثر به طور مناسب از آب درآمده باشد. اگر کاری به من سفارش داده شود، هیچ‌وقت آن کار خوب از آب در نمی‌آید، چراکه رابطه‌ای میان من و نوشته ایجاد نمی‌شود. در صورتی که نوشتن برای‌مان حیاتی باشد و با عشق اثری تولید شود، حتما خوب خواهد بود. به لحاظ فنی توصیه‌ام این است که فیلمسازان از خود سؤال کنند که چه میزان شخصیت محوری داستان را می‌شناسند. شناخت دقیق و همه‌جانبه شخصیت محوری داستان، می‌تواند باعث خلق یک سناریوی خوب شود. 
   
تولیدات سفارشی روی دست مدیران می‌ماند
هوشنگ توکلی نیز درپاسخ به این پرسش، توضیح داد: زمانی که هنرمندی قواعد سینما را شناخت، عقاید دینی محکمی داشت و از سمت دیگر به آنچه در این مملکت رخ می‌دهد باور داشت، قطعا فیلمی که می‌سازد تاثیر و آموزندگی خود را دارد اما هرگاه از بیرون به او بگوییم چه کاری انجام دهد، نتیجه‌اش می‌شود تولیدات نمایشی در تلویزیون و سینما که روی دست مدیران و تولیدکنندگانش مانده است.
   
سینمای دینی ما خالی از ایده و نگاه است
رویین‌تن نیز در این رابطه خاطرنشان کرد:امروز سینمای دینی ماخالی ازایده ونگاه است،درحالی که قهرمانان دینی و مذهبی سرشار از نگاه و ایدئولوژی مشخص خودشان بودند.شاید ما امروز شیوه زیست و منش آنها را نپسندیم اما به هر ترتیب چنین قهرمانانی همیشه همین‌گونه آرمانی زیسته‌اند.وی تصریح کرد: متاسفانه ما تجلی چنین ترکیب‌بندی شخصیتی را در فیلم‌های دینی نمی‌بینیم. اصلا انقلاب ما نیز به دست افرادی که دارای دیدگاه و راه و روشی آرمانی بودند شکل گرفته است. پس فیلمسازی که پشت یک فیلم سینمای دینی قرار می‌گیرد تا زمانی که دارای نگاه یا آرمانی دینی نباشد، نمی‌تواند خروجی هنرمندانه و باورپذیری در زمینه سینمای دینی ارائه کند. 
   
هنرمند بر موضوعات جهان‌زیست‌اش مسلط‌تر است
نائیجی نیز اظهار نظر متفاوتی نسبت به مسأله داشت و گفت: کار هنری به علاقه‌مندی و همراهی هنرمند با موضوعی که انتخاب کرده بسیار وابسته است. وقتی سینماگر موضوعی را دوست دارد نتیجه کار متفاوت می‌شود. این مسأله منحصر به سینما با موضوع دینی نیست. هر اثری تولید کند باید قبلش علاقه‌مندی وجود داشته باشد و طبیعی هم هست. علاقه‌ها ذهنی نیستند و جنبه قلبی دارند، البته پژوهش یکی از آن بخش‌هایی است که فاصله فیلمساز با موضوع را کم می‌کند؛ نکته ظریف‌تر این که هنرمند روی موضوعاتی که در جهان‌زیست‌اش حضور عملی و قلبی دارد، طبیعتا مسلط‌تر است و چه‌بسا به‌واسطه همین تسلط بتواند بهتر به آن موضوع بپردازد. این نویسنده و کارگردان سینما اضافه کرد: این‌که یک نفر در زندگی شخصی با مباحث دینی از نزدیک آشنایی دارد پس قطعا می‌تواند فیلم با موضوع دینی قابل‌قبولی بنویسد و بسازد، درست نیست. 
   
دیکته نانوشته غلط ندارد
در رابطه با همین موضوع طباطبایی اظهار کرد: در ساخت فیلم دینی به‌خصوص اگر یکی از شخصیت‌های اصلی آن از چهره‌های تاریخ اسلام باشد، با دو رویکرد مواجه می‌شویم؛ یکی بین اهالی هنر سینما این مثل  است که دیکته نانوشته غلط ندارد، پس برای این‌که در ساخت فیلم دینی شکست نخوریم اصلا بهتر است وارد چنین حوزه‌ای نشویم. رویکرد دیگر مربوط به افرادی است که معتقدند با همه احتمال شکست‌ها بهتر است وارد کار شویم و فیلم دینی بسازیم؛ هر کدام از ما فیلمسازان که چنین رویکردی را انتخاب کنیم قطعا باید بهای آن را نیز بپردازیم. گاهی دوستان نیت می‌کنند فیلم دینی بسازند اما در طرح فیلمنامه‌ای که ارائه می‌دهند شخصیت اصلی را آن‌قدر عادی و انسانی و زمینی فرض می‌کنند که برای نمایش شخصیت یک معصوم‌(ع) یا چهره شاخصی در تاریخ اسلام پذیرفتی نیست و در مواردی حتی غیرقابل پخش می‌شود. 

سینمای دینی منبر نوین انسان‌سازی
سینمابه‌عنوان یک هنرـ صنعت،می‌تواند درآموزش مفاهیم گوناگون ودراین گزارش،آموزش مسائل دینی کارکردداشته باشد. کارکردی فراگیر شبیه سایر رسانه‌ها در جهان کنونی اما بهره‌برداری از این خاصیت سینما چندان آسان نیست، چراکه تقابل سینمای ناظر بر آموزش مفاهیم دینی با بدنه سینمای روشنفکری که احتمالا حساسیت کمتری نسبت به چنین زیرمتن‌هایی دارد، سرعت این جریان را کند می‌کند. از سوی دیگر زمانی که از سینمای آموزشگرِ مفاهیم دینی صحبت می‌کنیم، این انتظار ایجاد می‌شود که چنین سینمایی کارکردی منبری داشته باشد، در حالی‌که این امر ممکن نیست زیرا سینمای دینی و رسانه‌های سنتی دین‌محور از جمله منبر و موعظه، تفاوت‌هایی ذاتی و ماهوی دارند. در نهایت اما همان‌طور که کارشناسان سینمایی نیز اذعان می‌کنند، سینمای دینی می‌تواند انسان‌سازی کند و با الهام از برخی کارکردهای منبر، در راستای آموزش آموزه‌های دینی، آمیخته با جذابیت‌های رسانه‌ای مانند سینما، سواد مذهبی و اعتقادی بخشی از جامعه مخاطبان فیلم‌های سینمایی توسعه یابد و در بخش‌هایی که شکاف یا فاصله‌ای وجود دارد، موجب قرابت و آشتی مخاطب سینما با آموزه‌های دینی شود.

فاطمه رستمی - گروه فرهنگ و هنر

نظر شما