شناسهٔ خبر: 67641946 - سرویس علمی-فناوری
نسخه قابل چاپ منبع: روزنامه دنیای‌اقتصاد | لینک خبر

جنگ، فقر، بیماری؛ دشمنان هوش بشری

چگونه می‌توان بهره ‌‌‌هوشی جهان را بالا برد؟

دنیای‌اقتصاد – گروه اقتصاد بین‌الملل : نسل امروز از نسل‌‌‌های پیشین باهوش‌‌‌تر است. بر اساس مطالعه انجام شده در سطح ۷۲ کشور، مشخص شد میانگین ضریب هوشی بین سال‌های ۱۹۴۸ تا ۲۰۲۰ به میزان ۲.۲‌درصد در هر دهه افزایش یافته است. این بهبود خیره‌‌‌کننده بهره هوشی با نام «اثر فلین» (برگرفته از نام جیمز فلین، دانشمندی که اولین بار به این موضوع پی برد) شناخته می‌شود. فلین در ابتدا از کشف خود گیج و مبهوت شده بود. میلیون‌‌‌ها سال طول کشید تا مغز انسان تکامل یابد. سوال آنجا بود که چطور ممکن است مغز انسان تنها طی چند دهه به این سرعت پیشرفت کند؟

صاحب‌خبر -

پاسخ به این سوال آن است که طی دهه‌‌‌های اخیر مردم از تغذیه بهتری بهره برده‌‌‌اند و از نظر ذهنی در معرض محرک‌‌‌های بیشتری بوده‌‌‌اند. همان‌‌‌ طور که عضلات برای تقویت به غذا و ورزش نیاز دارند، مغز نیز برای رشد به مواد مغذی و فعالیت مناسب نیاز دارد. بچه‌‌‌های امروزی نسبت به دهه‌‌‌های گذشته کمتر دچار سوءتغذیه می‌‌‌شوند و بیشتر به مدرسه می‌‌‌روند. اما با این حال، جایی برای «خوش‌‌‌خیالی» وجود ندارد.

اکونومیست این هفته به ذکر دو مورد از اتلاف و هدررفت انرژی ذهن‌‌‌های جوان پرداخته است. در کشورهای ثروتمند، اثر فلین تا حد زیادی مسیر خود را طی کرده است. این نشریه در گزارش خود به این موضوع پرداخته است که چرا پیشرفت تحصیلی در این کشورها متوقف شده است و برای آن چه اقداماتی می‌توان انجام داد. این در حالی است که در کشورهای فقیر و با درآمد متوسط، بسیاری از کودکان هنوز تغذیه مناسبی ندارند و در نتیجه امکان بهره‌‌‌برداری از پتانسیل‌‌‌های شناختی و ادراکی آنها وجود ندارد.

در سطح جهان، ۲۲‌درصد از کودکان زیر پنج سال (تقریبا ۱۵۰ میلیون کودک) از سوءتغذیه تا سطح بازماندگی از رشد رنج می‌برند. این به آن معناست که مغز آنها نیز رشد مناسبی نخواهد کرد. نیمی از کودکان جهان از کمبود ریزمغذی‌‌‌ها رنج می‌‌‌برند که می‌تواند رشد مغز را مختل کند. تغذیه نامناسب و عدم‌تحریک مغز می‌تواند منجر به کاهش قابل‌توجه بهره هوشی شود.  در دنیای امروز غذای کافی تولید می‌شود، اما موانع مختلف مانع رسیدن مواد مغذی به مغزهای جوان می‌شود. یکی از این موارد جنگ است. خانواده‌‌‌هایی که برای درامان‌‌‌ ماندن از ترکش‌‌‌های جنگ به مکان‌‌‌های امن پناه می‌‌‌برند، امکان اقدام برای کاشت و برداشت محصول را ندارند؛ این در حالی است که برخی دولت‌‌‌ها، عمدا از ورود مواد غذایی به مناطق ناآرام جلوگیری می‌کنند تا ساکنان آن مناطق را وادار به تسلیم کنند. مورد دیگر بیماری‌‌‌ها هستند. کودکان گرسنه بیشتر در معرض امراض مختلف قرار دارند و انرژی و نیرویی که صرف مبارزه با عوامل بیماری‌‌‌زا می‌کنند، نمی‌تواند صرف رشد سلول‌‌‌های خاکستری مغز شود. 

فقر بخش بزرگی از این معضل است. اما داده‌‌‌های جهانی صندوق کودکان سازمان ملل متحد (یونیسف) نشان می‌دهد، اگرچه نیمی از کودکان با رژیم‌‌‌های غذایی بسیار محدود در واقع از خانواده‌‌‌های فقیر هستند، نیمی دیگر این‌‌‌ طور نیستند. عوامل دیگری مانند عادات غذایی نادرست را نیز باید برای این امر لحاظ کرد.  طبق تخمین بانک جهانی، برای مبارزه با سوءتغذیه «در مقیاس وسیع» سالانه تنها ۱۲ میلیارد دلار نیاز است. این مقدار کمی بیش از یک‌سوم رقمی است که در آمریکا بابت یارانه‌های کشاورزی اتلاف می‌شود.  چند تاکتیک کارساز وجود دارد. ساده‌‌‌ترین کار این است که غذاهای اساسی مانند آرد با ریزمغذی‌‌‌هایی مانند آهن، روی و اسیدفولیک غنی شود. این اقدامی کم‌‌‌هزینه است و می‌تواند تفاوت زیادی ایجاد کند. روش دیگر اعطای مبالغ اندک به خانواده‌‌‌های فقیر دارای نوزاد یا مادر باردار است.

توزیع پول نقد بهتر از توزیع خود غذاست. انعطاف‌‌‌پذیرتر است و می‌توان آن را برای خرید دارو و غذا صرف کرد. هزینه توزیع آن کمتر است، زیرا می‌توان آن را به ‌‌‌صورت دیجیتالی ارسال کرد و نظارت بر آن آسان‌‌‌تر است. آذوقه ارسالی توسط کامیون‌‌‌های حمل غلات اغلب هدف سرقت قرار گرفته یا در اقلام ارسالی تقلب و دستکاری صورت می‌گیرد. برخی از طرح‌‌‌ها، کمک‌‌‌های اعطایی را منوط به شرایطی می‌کنند که ممکن است به نفع کودکان باشد، از جمله واکسیناسیون یا آموزش والدین در مورد تغذیه و بهداشت. هرچند که باید گفت تغییر عادات افراد دشوار است، اما آنها برای یادگیری انگیزه دارند، زیرا بیشتر والدین به‌‌‌ سلامت فرزندانشان اهمیت می‌دهند. ترویج تغذیه بهتر باید بخشی از سیستم‌های مراقبت‌‌‌ بهداشتی باشد.

برچسب‌ها:

نظر شما