شناسهٔ خبر: 67610874 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: آریا | لینک خبر

مورد عجيب و غريب «مهدي جمشيدي»/ حامي جليلي 17 ميليون ايراني را نادان خطاب کرد

صاحب‌خبر -
مورد عجيب و غريب «مهدي جمشيدي»/ حامي جليلي 17 ميليون ايراني را نادان خطاب کرد
خبرگزاری آریا - مهدی جمشیدی یکی از حامیان تقریباً شناخته‌شده سعید جلیلی ، در اظهارنظری عجیب آن‌هایی که به مسعود پزشکیان رای دادند را نادان و کودک‌صفتان نابالغ خطاب کرد. این اظهارنظر درباره حدود شانزده و نیم میلیون نفر از مردمی که با سختی و تلاش فراوان پای صندوق رای آمدند، با واکنش‌هایی مواجه شد.

برخی چهره‌های جوان تندرو که در زمره مشاوران یا حامیان سعید جلیلی تعریف می‌شوند، در جریان این انتخابات و برخی تحولاتی که پیش از این در کشور اتفاق افتاد، نظریات عجیبی ابراز می‌کردند. نگاهی به سن و سابقه آن‌ها نشان می‌دهد اغلب از نسل سوم و چهارم پس از انقلاب هستند و از یک نحله فکری خاص تغذیه می‌شوند. آن‌ها تلاش می‌کنند نقش تئوریزه کردن افکار این نحله خاص برای نیرو‌های پایین‌تر به قول خودشان جبهه انقلاب را بر عهده بگیرند. درس خوانده هستند، اما ذهن بازی ندارند. در انتهای طیف آرمانگرایی قرار دارند و معمولاً نمی‌شود با آن‌ها وارد گفتگو شد. معتقدند که از جانب حق صحبت می‌کنند و همین فرض ذهنی، برقراری دیالوگ با آن‌ها را سخت می‌کند.
به گزارش فرارو، نکته جالب توجه درباره این گروه، پذیرفته نشدنشان از سوی نیرو‌های انقلابی و اصولگراست. صحبت‌ها و نظریاتشان در حلقه خودشان پذیرفته و مرجع است، اما زمانی که از درون حلقه به اردوگاه بزرگ اصولگرایان بیاییم، کمتر اشخاصی پیدا می‌شوند که با آن‌ها و افکارشان سر سازش داشته باشند.
مهدی جمشیدی، یکی از حامیان سعید جلیلی که به گفته خودش به اشتباه مشاور این نامزد انتخابات خطاب می‌شود، یکی از این تئوری‌پردازان جوان است که اظهارنظر اخیرش مبنی بر نادان خطاب کردن آن‌هایی که به پزشکیان رای دادند جنجالی و واکنش‌برانگیز شد. این فرد در کانال ایتا نوشت: «جامعه نابالغ و کودک‌صفت که گرفتار تلاطم‌هاست. این 17 میلیون نفر، هزینه گزاف نادانی سیاسی خویش را بر بخش دیگر جامعه تحمیل کردند. فقط نادان می‌تواند به نادان دیگر، رای بدهد. این نوع مردم‌سالاری، شایسته کودک‌صفتان بی‌بهره از تعقل است.»
پیش از این یک بار نام جمشیدی به خاطر توهین به آیت‌ا... صافی گلپایگانی در سایت رجانیوز سر زبان‌ها افتاد. جمشیدی 4 آبان 1400 نوشته بود: «آیت‌الله صافی‌گلپایگانی گفته‌اند: گرانی برای مردم طاقت‌فرسا شده و این‌که با بسیاری از کشورها قهر باشیم، به ضرر مردم است... جالب است که این حرف را حسن روحانی، «هشت سال پیش» مطرح کرد و به واسطۀ آن، عوام ظاهربین و بی‌تحلیل و سطحی‌نگر را فریفت و از آنها رأی گرفت. البتّه غلط‌بودن این تحلیل، در «عمل» ثابت شد، و هشت سال مذاکره و بازی با سند ننگین برجام، هیچ حاصلی برای سفرۀ مردم نداشت.»
مهدی جمشیدی کیست؟
مهدی جمشیدی، متولد 1360 و از سال 1389 تا کنون عضو هیئت علمی گروه فرهنگ‌پژوهی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی (با رتبه مربی) است. این نهاد، موسسه‌ای عمومی است که بودجه آن ذیل بودجه سازمان تبلیغات اسلامی تعریف می‌شود. جمشیدی کارشناسی ارشد جامعه‌شناسی انقلاب اسلامی را از دانشگاه شاهد گرفته و در حال حاضر دانشجوی دکتری مدیریت راهبردی دانش در دانشکده مدیریت راهبردی دانشگاه عالی دفاع ملی است.
او کتاب‌ها و مقالات متعددی دارد که اکثر آن‌ها در اندیشه امام خمینی، آیت‌ا... خامنه‌ای، شهید مطهری و انقلاب اسلامی دسته بندی می‌شود.
مهدی جمشیدی یکی از اعضای شبکه اعزام سخنران عمار نیز هست. اما شناخته شدن جمشیدی به دلیل این نوشته‌ها و عناوین کاری‌اش نیست، بلکه به خاطر اظهارنظرهایش در شبکه ویراستی (مشابه داخلی توئیتر)، یادداشت‌هایش در رجانیوز (متعلق به میثم نیلی، مرد سایه فرهنگ و هنر)، هفته‌نامه 9 دی (متعلق به حمید رسایی نماینده تهران در مجلس) و صحبت‌هایی است که در بعضی مناظره‌ها و برنامه‌های تلویزیونی مطرح می‌کند.
برای این که بدانیم او چرا رای‌دهندگان به پزشکیان را کودک‌صفتان نابالغ و نادان می‌داند، باید نظریات پیشین او در دوره انتخابات را مرور کنیم.
سه‌گانه اسلام لیبرال، بینابینی و انقلابی
جمشیدی روز انتخابات مرحله اول (8 تیر) در ویراستی نوشت: «در این انتخابات، یک رقابت تمام‌عیار میان «سه گفتمان سیاسی» شکل گرفته. گفتمان «اسلام لیبرال» در یک سو است و گفتمان «اسلام انقلابی» در سوی دیگر. گفتمان «اسلام بینابینی» نیز در میانه نشسته. دوتکه‌گی جبهه‌ی انقلاب، یک دهه قدمت دارد و اینک به اوج رسیده؛ تفاوت گفتمانی این دو، انتخاب سیاسی‌شان را جدا کرد.»
پس از پیروزی پزشکیان، او صحبتی درباره این که آیا اسلام به تعبیر او لیبرال پیروز شده یا نه، ارائه نداد.
دولت سوم روحانی
او در روز 10 تیر که تکلیف مرحله اول انتخابات مشخص و معلوم شد که سعید جلیلی و مسعود پزشکیان به دور دوم راه پیدا کردند، نوشت: «پزشکیان، «تجربه‌شده» است؛ او روی دیگر سکه‌ی سیاه حسن روحانی‌ست. زبانش می‌گوید نیست، اما ستادش می‌گوید هست. سرمایه‌سالاران و تصمیم‌گیران دولت روحانی، یاران او هستند. صداقت ندارد که اعتراف کند. او می‌خواهد آن «گذشته‌ی تلخ» را بازسازی کند و دوباره سفره‌ی مردم را به آتش بکشد. آزموده را آزمودن خطاست.»
جمشیدی بعد از پیروزی پزشکیان (16 تیر) در کانال ایتا و در تکمیل این نظر خود نوشت: «ما در دهه‌ی نود و به واسطه‌ی دولت حسن روحانی، یک «برهه‌ی انحطاطی» را پشت سر گذاشتیم و می‌رفت که با گشایش‌های رئیسی، وارد مقطع تاریخی جدیدی بشویم. به‌واقع، یک دوره‌ی جدید در حال شکل‌گیری بود و قدرت ایران، احیا و بازسازی شده بود و گره‌ها نیز در مسیر گشودن.
با شهادت رئیسی و اینک، قدرت‌یابی پزشکیان، باید به صراحت گفت که دوباره به آن «گذشته‌ی سیاه» بازگشته‌ایم و دولت روحانی، بازتولید شده است.» اما جمشدی مصداقی از گشایش‌ها و گره‌ها ارائه نکرد. این تفکر در حال حاضر، کلیدواژه اسب زین شده را دنبال می‌کند که مدعی‌ست وضعیت به نسبت خوبی تحویل دولت چهاردهم می‌شود. از سویی یکی از نزدیکان پزشکیان، به زودی گزارشی منصفانه از وضعیت دولت سیزدهم و کارنامه آن منتشر خواهد شد.
طالبان و نادانان
پس از مشخص شدن نتایج دور نخست انتخابات، محمدجواد آذری جهرمی وزیر سابق ارتباطات که در جریان کمپین پزشکیان بسیار فعال بود، در شبکه ایکس (توئیتر) و تلگرام خود نوشت: «نخواهیم گذاشت ایران به دست طالبان بیفتد.» این جمله اشاره به یک تفکر داشت که پیش از این و حتی در دوره انتخابات که نیرو‌های تندرو نیز تلاش می‌کنند چهره‌ای متعادل از خود نشان دهند، نظراتش در حوزه‌های مختلف به خصوص مساله زنان به طور عمومی منتشر شده بود. جمله آذری جهرمی ضمیر خاصی نداشت، اما نه دکتر جلیلی بلکه حلقه اطرافیان او که از قضا در میان صاحبان آن نظریات بودند، این پیام را خطاب به خودشان برداشت کردند.
حمید رسایی نماینده تهران در مجلس که در کمپین جلیلی بسیار فعال بود، در مجلس به این مساله اشاره کرد و دیگران نیز از این تشبیه برآشفتند. آذری‌جهرمی نیز در تکمیل نظر پیشین خود نوشت: «آقای رسایی عزیز در نطقی در مجلس گفته‌اند که بنده این جمله را خطاب به یک کاندیدای محترم گفته‌ام. آقای سعید جلیلی جانباز جنگ و دفاع کننده از خاک این مرز و بومند و عزیز. بنده چنین جسارتی به آن بزرگوار نمی‌کنم، اما اینکه آقای رسایی و دوستانشان در ستاد آقای جلیلی این جمله را به خودشان و تفکرشان گرفته‌اند، حایز معانی زیادی است و محل تامل!»
جمشیدی که به خاطر نظریات پیشینش در باب مساله حجاب و زنان مورد انتقاد برخی فعالان رسانه‌ای و مجازی قرار گرفته بود، در واکنش به این جمله نوشت: «هم «طالبان» خطرناکند و هم «نادانان». هر دو اگر به قدرت برسند، کام مردم را تلخ خواهند کرد. اما جلیلی، «انقلابی» است، نه «طالبانی»؛ او یک «انقلابی دانا» است.»
مرور نوشته‌های این عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی نشان می‌دهد که احتمالاً تعبیر نادان ابتدا در این پست شبکه ویراستی استفاده شد.
غول فکری و میدانی در برابر شارلاتانیسم انتخاباتی
در فاصله میان مشخص شدن نتایج انتخابات تا برگزاری مرحله دوم، جمشیدی در اظهارنظر بسیار فعال بود. چند یادداشت تحلیلی نوشت و حساب ویراستی خود را به روز کرد. او به خصوص دو مناظره رو در روی نامزد‌های انتخابات را تحلیل و سعید جلیلی را پیروز آن‌ها خطاب کرد.
جمشیدی 12 تیر درباره مناظره اول دور دوم، نوشت: «مناظرۀ شب گذشته، یک موقعیت چالشی برای پزشکیان بود که برای گریختن از آن، چاره‌ای جز در پیش گرفتن مسیر «عوام‌زدگی» نداشت. او بر روی استعداد «بازیگری» و «هوچی‌گری» اش حساب باز کرده بود و همۀ این ناهنر را نیز به‌کار گرفت تا در مقابل جلیلی، قافیه را نبازد. یک غول فکری و میدانی همچون جلیلی در برابر او نشسته بود که از کلیات تا جزئیات را رصد کرده و با دقت فراوان، راه‌حل‌ها را یافته است.
در معرکۀ مواجهه با چنین شخصی، چه می‌توان کرد جز شارلاتانیسم انتخاباتی. باید همۀ شگرد‌های مواجهۀ «کوچه‌بازاری» را به‌کار گرفت و «کولی‌گری» کرد تا عوام، فریفته شوند؛ و البته برای مخاطب، بسیار عجیب است که چگونه «نامزد ریاست‌جمهوری»، اینقدر سخیف و مبتذل و دَم‌دستی سخن می‌گوید و با علم و منطق و عقلانیّت، بیگانه است. گویا در خیابان، با کسی درگیر شده و برای اینکه مغلوب نشود، باید هرچه که می‌تواند جوسازی و غوغاسالاری کند تا مردم، جانب او را بگیرند.»
تیر آخر
آن جملاتی که انتقاد اصولگرایان را هم برانگیخت، مربوط به یادداشت 16 تیر جمشیدی با تیتر «آغاز دوباره‌ی دوره افول ایران» است که پیش از این نیز بخشی از آن درباره دوران سیاه روحانی را بازخوانی کردیم. او در بند 2 این یادداشت نوشت: «در دوره‌ی انتخابات، حقایق آشکار شدند و به‌روشنی، دو نوع نگاه در کنار یکدیگر قرار گرفتند و رقابت کردند. انتظار می‌رفت که جامعه‌ی ایران، به حدی از «بلوغ فکری» و «رشد سیاسی» دست یافته باشد که انحطاط و تعالی را از یکدیگر بازشناسد و طعم تلخ آزموده را دوباره و چندباره، نچشد؛ ولی بیش از هفده میلیون نفر، این‌چنین انتخاب کردند...
جامعه‌ی نابالغ و کودک‌صفت که گرفتار تلاطم‌ها و تذبذب‌هاست و یک مسیر را تا پایان طی نمی‌کند و از آنچه که بر او گذشته، درس نمی‌گیرد، رشد و پیشرفت نخواهد کرد و همچنان، سرگرم تکرار خطا‌های تاریخی خویش است. این هفده میلیون نفر، ایرانی را که «نزدیک قله» بود بر «لبه‌ی پرتگاه» نشاندند و هزینه‌ی گزاف نادانی سیاسی خویش را بر بخش دیگر جامعه، تحمیل کردند.»
در این سطور 16 میلیون و 384 هزار و 403 نفر که به مسعود پزشکیان رای دادند، نادان سیاسی، کودک صفتان بی‌بهره از تعقل، نابالغ و اکثریت جاهل ساده‌دل نامیده شدند.
واکنش‌ها
روزنامه اصولرای فرهیختگان، تندترین واکنش را به مهدی جمشیدی نشان داد. فرهیختگان با بازنشر این بخش از یادداشت جمشیدی، نوشت: «ما از بازنشر این جملات شرمساریم، اما ظاهرا برخی اطرافیان کاندیدا‌ها نمی‌خواهند قبول کنند که انتخابات پایان یافته است. نمی‌خواهند بپذیرند که در جامعه‌ای با درجه تکثر بالا نباید در آتش اختلافات دمید و لاجرم باید سراغ انسجام ملی رفت. آیا آقایان تصوری از 30 میلیون رای‌دهنده دارند؟ آیا آن‌ها را مردم می‌پندارند یا صرفا ابزاری برای کسب قدرت؟ آیا اساسا فکر می‌کنند؟ آقایان حداقل شما فرمان را از دست رادیکال‌ها بگیرید و با دست‌فرمان آن‌ها طی طریق نکنید.»
سایت عصرایران در واکنش به این توهین و چند مورد مشابه دیگر از سوی طرفداران جلیلی، نوشت: «این که بازندگان هر انتخاباتی ناراحت و حتی عصبانی باشند، امری قابل درک است، ولی نوع توهین‌های آن‌ها به همه، از مردمی که به پزشکیان رأی دادند تا دوستان خودشان در شورای نگهبان [اشاره به اعتراض نماینده قم در مجلس به شورای نگهبان برای تائید صلاحیت پزشکیان]، یک تصویر واحد از این جریان فکری و سیاسی ترسیم می‌کند که زبان حال شان این است: این کشور و این حکومت، مال ماست و حق ماست و بقیه یا تایید کنندگان و تابعین ما هستند یا نادان‌هایی که باید سر عقل بیاوریم شان و کنترل شان کنیم..»
کامبیز نوروزی، حقوقدان نیز در کانال تلگرامی خود نوشت: «ایراد و نقد اصلی آنجاست که افراد وابسته به یک جریان سیاسی در طول چند دهه چنان رها از قانون شده‌اند و خود را در حریم امن یافته‌اند که با خیالی آسوده هر کلام زشت و غیر اخلاقی و توهین‌آمیز و مجرمانه را علیه دیگران به کار می‌برند، ولی با هیچ مواخذه و مجازاتی تنبیه نمی‌شوند.
این روال آنقدر ادامه یافته که زشت‌گویی و توهین به افراد یا مردم عادت جاری آن‌ها شده‌است و، چون زهراب در فضای اخلاقی و اجتماعی و سیاسی کشور روان می‌شود و آلودگی و مسمومیت می‌آورد. اگر در اجرای قانون تبعیض نبود و این قبیل افراد به جزای شایسته می‌رسیدند، عادت به زشتگویی نمی‌کردند که 17 میلیون انسان ذی‌حق را نادان و کودک‌صفتان بی‌عقل بخوانند. همزمانی انتشار این عبارات زهرآلود و بی عقوبت، با زندانی شدن محسن برهانی شرم این حقیر را دردناکتر می‌کند.»

نظر شما