بسته پیشنهادی خراسان در عرصه ادبیات داستانی عاشورا سیدمهدی شجاعی، سعید تشکری، مجید قیصری و صادق کرمیار از جمله نویسندگان معاصر هستندکه درباره واقعه کربلا داستانهای خواندنی نوشتهاند
فاخرانههای «نثر» فارسی در رثای «نینوا»
صاحبخبر - الهه آرانیان- از همان زمان که حضرت زینب(س) و امام سجاد(ع) علیه جنایت یزیدیان در واقعه کربلا خطبه خواندند، ادبیات عاشورایی شکل گرفت و تا امروز آزادیخواهان جهان از حقیقت قیام امام حسین(ع) علیه سپاه باطل میگویند. ادبیات عاشورایی گونههای مختلفی را به خود دیدهاست؛ از مرثیهسرایی و مقتلنگاری گرفته تا روایتنگاری و داستان و رمان. یکی از گونههای ادبیات عاشورایی که در دنیای امروز به روشنگری درباره حقایق کربلا در سال 61 هجری کمک میکند، ادبیات داستانی است. یکی از اولین داستانها درباره عاشورا، «زندگانی امام حسین(ع)» به قلم زینالعابدین رهنما، از سیاستمداران و روزنامهنگاران اواخر دوره قاجار است. «عشق مقدس»، داستان دیگری، نوشته حسینقلی مستعان، پاورقینویس مشهور معاصر است که ماجرای مسیحیزادهای به نام محمدبن بولس را که دوستدار اهل بیت(ع) است، روایت میکند. پس از انقلاب اسلامی، تعداد نویسندگانی که به واقعه کربلا در عاشورا از زاویههای مختلف پرداختند، بیشتر و داستانهایی فاخر و خواندنیتر نوشته شد. داستان کوفه، پیش از واقعه کربلا رمان «نامیرا»، یکی از آن رمانهای موفق در حوزه ادبیات عاشورایی است که به تازگی برای چهلمین بار از سوی نشر نیستان تجدیدچاپ شدهاست. این رمان، نوشته صادق کرمیار و برنده جایزههای جلال آلاحمد و کتاب سال است که اولین بار در سال 1388 منتشر شد. «نامیرا» روایتی از دختر و پسری به نامهای «سلیمه» و «ربیع» از اهالی کوفه است که به دنبال حقیقت میگردند و میان حمایت از امام حسین(ع) و وفاداری به یزید تردید دارند. «نامیرا» را میتوان یکی از پرفروشترین آثار در سبک رمان تاریخی دینی در سالهای اخیر دانست. صادق کرمیار در سال 1380 ابتدا فیلمنامه «نامیرا» را نوشت و آن را در اختیار صداوسیما قرار داد. اما هشت سال بعد نسخه فیلم نامه «نامیرا» به دست انتشارات نیستان رسید و از آن استقبال شد. کرمیار هم در مدتی کوتاه آن را بازنویسی کرد و به دست ناشر سپرد. به گفته نویسنده، داستان «نامیرا» کاملا تخیلی اما بر بستری از واقعیت و با شخصیتهای واقعی بنا شدهاست. انس حسین(ع) با علیاکبر(ع) از زبان «عقاب» سیدمهدی شجاعی به دلیل چیرهدستیاش در خلق آثار داستانی دینی و ترجمههای دلنشین ادبی از زیارتنامههای معصومین(علیهمالسلام) و دعاهای آنان به پدر ادبیات آیینی ایران معروف است. یکی از آثار مشهور و خوش خوان این نویسنده، «پدر، عشق، پسر» نام دارد که در آن فرازهایی از زندگی حضرت علیاکبر(ع) به تصویر کشیده میشود. وقایع این داستان از زاویه اول شخص و از زبان اسب آن حضرت به نام «عقاب» خطاب به لیلی بنت ابیمرّه، مادر حضرت علیاکبر(ع) روایت میشود. در این کتاب میخوانیم: «عجیب بود رابطه میان این پدر و پسر. من گمان نمیکنم در تمام عالم، میان یک پدر و پسر، این همه تعلق، این همه عشق، این همه انس و این همه ارادت حاکم باشد. من همیشه مبهوت این رابطهام. گاهی احساس میکردم که رابطه حسین با علیاکبر فقط رابطه یک پدر و پسر نیست؛ رابطه یک باغبان با زیباترین گل آفرینش است». کتاب «پدر، عشق، پسر» نخستین بار در سال 1373 به چاپ رسید و تاکنون بیش از پنجاهبار تجدیدچاپ شدهاست. روایتی تازه از واقعیتی کهن رمان «شماس شامی» از دیگر آثار ادبیات عاشورایی در سالهای اخیر است که با اقبال مخاطبان روبهرو شدهاست. مجید قیصری، نویسنده این کتاب از اوایل دهه70 داستاننویسی را آغاز کرد و تاکنون آثاری از جمله «جشن همگانی»، «باغ تلو»، «ضیافت به صرف گلوله» و «گوساله سرگردان» را به چاپ رساندهاست. این نویسنده در «شماس شامی» به سراغ واقعه عاشورا و اتفاقات پس از آن رفته و داستانی خواندنی روایت کردهاست. جالوت، از نوادگان داوود پیامبر، قهرمان رمان «شماس شامی» است. جالوت در محرم سال 61 هجری در مقام نماینده دربار روم به دربار یزید دعوت میشود. او هم که از جنایات و فسادهای یزید بیخبر است، این دعوت را میپذیرد، اما پس از حضور در شام و آگاهی از آنچه بر حسین(ع) و یارانش در کربلا رفته، از یزید و پیروانش متنفر میشود و به خون خواهی شهدای کربلا برمیخیزد. «شماس شامی» برای اولین بار در سال 1387 منتشر شد و در جشنواره کتاب سال شهید حبیب غنیپور در بخش ادبیات داستانی بزرگ سال رتبه دوم را به دست آورد. عشق به امام حسین(ع) در روزگار ما زندهیاد سعید تشکری از جمله نویسندگانی است که در راه ترویج و گسترش معارف و مفاهیم دینی در قالب داستان و رمان قدمهای مهمی برداشت. یکی از آثار داستانی سعید تشکری که به واقعه کربلا میپردازد، رمان «هندوی شیدا» است که در سال 94 به چاپ رسید. هدف نویسنده در این داستان این است که نشان دهد خیمه امام حسین(ع) تنها در کربلا برپا نشد بلکه خیمهای است که در طول 1400 سال همه دلهای پاک عالم را در پناه خود جا دادهاست. در رمان «هندوی شیدا»، سرگذشت مردی به نام ناصر حیرانی را میخوانیم که زندگیاش بعد از دل باختن به زنی زیبا دگرگون و در مسیر این عشق با مسائل مختلفی درگیر میشود. در این کتاب میخوانیم: «عشق زیر و زبر میکند... این احتمالاً صادقترین حکمی است که میتوان در باب عشق صادر کرد. حکمی که درستیِ آن، بر هر آن کس که شهد عشق را چشیده باشد، آشکار و بینیاز از اثبات است. اما آیا میتوان به صرف اینکه عشق تجربهای زیر و زبرکننده است، آن را تجربهای سازنده نیز نامید؟ آیا هر تجربهای که جهان ما و عمق روحمان را تکان دهد، تجربهای نیک است؟ اگر چنین است، چرا چنین هراسی از عشق در سینه داریم؟ و اگر چنین نیست، آیا نباید با صدای بلند گفت: بدا به حال عاشقان»؟∎