عصرایران ؛ رضا غبیشاوی - شرکت در انتخابات ریاست جمهوری و رای دادن به پزشکیان، یک گام است؛ هر چند کوچک؛ برای حمایت از جامعه مدنی؛ برای دفاع از دستاوردهای جامعه در برابر جامعه ستیزان.
"جامعه ستیزی" نه صرفا یک توصیف ذهنی بلکه در کلام و رفتار، شاهد آن بودیم. از حجاب بان ها در مترو و ستیز با زنان و دختران در کف خیابان تا فیلتر اینترنت و از ستیز با واقعیت تا علم و دانش و دانشگاه.
جامعه ما دستاوردهای زیادی دارد که به سادگی به دست نیامده اند. از دوم خرداد 76 تا 92 و 1402، راه طولانی طی شد و ذره ذره ... آجر بر آجر نهاده شد تا بنایی ساخته شود به ارتفاع همه خواسته ها و مطالبات دختران و پسران، جوانان و نوجوانان و زنان و مردان.
دفاع از این دستاوردها، وظیفه ماست. وظیفه تک تک ماست تا ساکت نمانیم. که اگر ساکت ماندیم رویارویی با جامعه ستیزان در گام های بعدی، سخت و سخت تر خواهد شد.
اگر می خواهیم مانعی در برابر جامعه ستیزان باشیم. اگر می خواهیم جامعه ستیزان، تقویت نشوند؛ اگر می خواهیم ابزار قدرتمندی را به دست جامعه ستیزان ندهیم؛ ساده ترین و کمهزینه ترین راه، رفتن به پای صندوق های انتخابات و رای دادن به گزینه ای است که مطالبات جامعه را دنبال می کند هر چند به صورت نسبی و محدود در میان 6 گزینه فعلی باشد.
شرکت در انتخابت ریاست جمهوری و رای دادن به پزشکیان، یک گام است برای عقب راندن خالص سازان... یک گام است برای کند کردن خالص سازان؛ یک گام است برای تضعیف این جماعت... این فرصت را نباید از دست بدهیم که اگر از دست دادیم سرنوشت خود و جامعه امروز و فردایمان را در دست افرادی باید ببینیم که بنای ستیز با بدیهیات دارند... بدیهیات زندگی انسانی. بدیهیات زندگی عادی...بدیهیات حرکت و ترقی. افرادی که به جای واقعیت، توهم نشانده اند و به دور از دنیای امروزی، تخیلات می بافند.
در دو هفته اخیر از هر فرصتی برای صحبت با افراد عادی در کوچه و خیابان، در فروشگاه و تاکسی، در رستوران و کافه، در دندانپزشکی و آزمایشگاه استفاده کرده ام. جمع زیادی رای نمی دهند به هزار دلیل. وارد گفتگو شده ام.استدلال کردم و استدلال شنیدم. دلیل آوردم و دلیل گرفتم.
من 5 رئیس جمهوری را دیده ام و درک کرده ام. اکبر هاشمی رفسنجانی، سیدمحمد خاتمی، محمود احمدی نژاد، حسن روحانی و سیدابراهیم رئیسی. در دولت هاشمی رفسنجانی مجله گل آقا و همشهری و روزنامه ایران می خریدم و می خواندم. در دولت اول خاتمی، نوجوانی 15 ساله بودم و علاوه بر قبلی ها، ایران جوان و ارزشها، شلمچه و یالثارات، کیهان و رسالت وانبوه روزنامه ها و نشریات جذاب اصلاح طلب را دنبال می کردم. از جامعه و توس تا خرداد و صبح امروز و از عصرما تا آئیین تا حالا که میانسال 41 ساله ام با موهای ریخته با موهای یکی درمیان سفید در سر و صورت. حالا از هیجان دوره خاتمی، اعتراضات دوره احمدی نژاد و امید دوره روحانی به 1403 رسیده ام به اینکه راهی نیست جز تلاش و پیگیری حتی برای پیشرفتی به اندازه یک قدم.
حالا با وجود همه انتقاداتی که به حوزه اختیارات ومسوولیت های رئیس جمهوری وجود دارد اما با همه وجود می دانم این مهم است که چه کسی رئیس جمهوری باشد. در زندگی روزانه ای که داریم؛ در کسب و کاری که دنبال می کنیم؛ در سرنوشتی که در پیش ما و نسل های بعدی ماست.
من دومین دوره انتخابات شورای شهر را دیده ام وقتی در تهران، یکی از آزادترین و استانداردترین انتخابات چند دهه اخیر، برگزار شد اما با تحریم مردم تهران، جمع آبادگران با رای حداقلی، پیروز انتخابات شد و محموداحمدی نژاد را به شهرداری فرستاد و زمینه ریاست جمهوری او را فراهم کرد.
من انتخابات 84 را درک کردم وقتی با اصرار نادرست هاشمی رفسنجانی و معین برای کاندیداتوری، آرای اصلاح طلبان متفرق و محمود احمدی نژاد پیروز رقابت شد و شد آنچه که نباید می شد. چاه هسته ای که تاکنون درگیرش هستیم در دولت او به شکل گرفت وقتی پرونده هسته ای ایران از آژانس به شورای امنیت سازمان ملل رفت و منافع دولت و ملت را بلعید... وقتی منافع ایران و ایرانیان را گروگان گرفت... گروگان گیری که تاکنون ادامه دارد.
دوره های مختلف و فراز و فرودها می گویند آدم ها مهم اند و سرنوشت ما در دست مسوولانی اند که تصمیم گیری ها ، گفته ها و رفتارها و انتصابات و نظراتشان در ریز و درشت زندگی ما جا خوش کرده اند چه بخواهیم چه نخواهیم.
انتخابات از جنس واقعیت است. واقعیت هایی که هر روز صبح تا شب با آنها زندگی می کنیم. چه دلمان بخواهد چه نخواهد. چه دوست داشته باشیم چه نداشته باشیم وجود دارد و با آنها درگیریم. وقتی خبرها را گوش می کنیم. از فروشگاه خرید می کنیم. سخنان مسوولان و تصمیم گیری های آنان را می شنویم و به آنها فکر می کنیم؛ تعجب می کنیم؛ می خندیم؛ بی تفاوت می شویم ... اصلا نمی شنویم اما همه ما همین جا زندگی می کنیم با همین مسوولان و با همه تصمیم هایی که می گیرند یا نمی گیرند.
زندگی چیزی نیست جز مبارزه و امروز صندوق رای، محل این مبارزه است. توسعه طلبان در برابر مخالفان توسعه. آزادی طلبان در برابر مخالفان آزادی؛ حامیان اینترنت در برابر فیلترینگ، حامیان فضای باز در برابر بسته طلبان؛ رویارویی حامیان گفتن و شنیدن و اصحاب گفتن و نشیدن؛ حامیان قانون و ضدقانون.
انتخابات آینده را نباید در قالب یک انتخابات با استانداردهای جهانی انتخابات مقایسه کرد و از آن انتظاراتی در این چارچوب داشت. انتخابات آینده محل کنشگری است برای حفاظت از خود برای حفاظت از جامعه خود در برابر آنانی که سر ستیز با جامعه دارند.