عصر ایران ؛ جعفر محمدی - تا همین چند روز امیدهایم به آینده ایران بسیار کم رنگ بود؛ با تلخکامی گمان می کردم دیگر نخواهند گذاشت سرنوشت کشورمان را با صندوق رأی و با مسالمت تغییر دهیم و آینده ای خشونت بار و سیاه در انتظار کشورم و فرزندانمان می دیدم ولی امروز آن حس ناامیدی جای خود را به امیدواری داده است.
ایمان قلبی دارم که خدا، دعاهای ما را شنیده، ایمان دارم که خداوند غصه های ما را دیده، می دانم که خدا دل های شکسته ما را دریافته و مهربانی کرده و فرصتی دیگر به ما داده تا ایران مان را در این دنیای بی رحم، نجات دهیم.
می گویند فرصت ها چون ابر در گذرند و این فرصت تاریخی نیز به سرعت برق و باد خواهد گذشت، همان طور که فرصت دولت ملی محمد مصدق از دست رفت و اگر مردم، در آن بزنگاه تاریخی، هوشمندی و پایمردی بیشتری به خرج می دادند، ما امروز در ظرف دیگری از تاریخ بودیم.
مسعود پزشکیان برای ایران، نه یک هدف که یک فرصت است. از این فرصت ها، آن هم در اتمسفر سیاسی ایران، کم پیش می آید. واقع بینی حکم می کند که این فرصت را با تحلیل های متوهمانه ای که در اتاق های فکری محافظه کاران تولید و در جامعه ترویج شده است، از دست ندهیم. آنان که کارنامه شان پر از "یک جهان توهم و یک ایران فرصت سوزی" است، آرزو می کنند که مردم ایران، این فرصت را از خود دریغ کنند و به آنها فرصتی دیگر برای فرصت سوزی بدهند.
اگر فرصت پزشکیان را از دست دهیم، معلوم نیست کی فرصت مشابهی به دست بیاید. کسی چه می داند شاید برود تا نیم قرن بعد! و مگر وقتی مردم ایران مصدق را از دست دادند، مثلاً 4 سال بعد، فرصتی مانند او یافتند؟!
انتخاب پزشکیان می تواند از آن بزنگاه های تغییر مسیر تاریخ باشد. تردیدی نیست که با توجه به تضاد جدی در نگاه های دو طیف رقیب به 4 مقوله "انسان، آزادی، توسعه و روابط بین الملل" انتخاب هر یک از دو سر طیف، ایران را به مسیری کاملاً متفاوت می کشد.
من به پزشکیان رأی می دهم نه به دلیل این که او بهترین گزینه برای ریاست جمهوری است (که البته در بین کاندیداهای موجود هست) بلکه برای این که با انتخاب او، تاریخ ایران در مسیر معقول تری قرار خواهد گرفت. این فرصت را از دست ندهیم تا فردا هم خودمان حسرت نخوریم و هم قضاوت سخت آیندگان را تا ابد با خود حمل نکنیم.