شناسهٔ خبر: 67326471 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: اعتماد آنلاین | لینک خبر

غلامحسین کرباسچی:

به کسی رأی دهیم که تورم را بالا نبرد، روی اعصاب مردم راه نرود، یقه مردم را در خیابان نگیرد

غلامحسین کرباسچی، چهره شاخص اصلاح طلب و حزب کارگزاران براین عقیده است که گرفتاری‌های اقتصادی خیلی مردم را ناامید می‌کند، مردم را عصبانی می‌کند و یک بخشی از رأی‌ندادن‌ها معلول عصبانیتی است که بخشی از آن مربوط به مسائل اقتصادی است.

صاحب‌خبر -
به کسی رأی دهیم که تورم را بالا نبرد، روی اعصاب مردم راه نرود، یقه مردم را در خیابان نگیرد/ رئیس جمهور شدن قالیباف یا جلیلی اتفاق خوبی نیست
کد خبر: 664424
|
۱۴۰۳/۰۴/۰۳ ۱۰:۵۸:۰۱

غلامحسین کرباسچی به ندرت مصاحبه می کند. معمولا هم به پاسخ هایی کوتاه بسنده می کند. با این حال صریح و روشن سخن می گوید. این روزها او نیز همانند بسیاری از فعالان سیاسی کشور درگیر یک انتخابات سرنوشت ساز است. انتخاباتی که اگرچه تا به امروز نتوانسته خاطرات باشکوه سال های ۹۶ و ۷۶ را زنده کند اما گروه های مختلف سیاسی کشور را بار دیگر سر ذوق آورده تا شاید دیگربار بتوانند کشور را از بحران های پی در پی بیرون بیاورند.

او در گپ و گفتی که در همین روزهای انتخاباتی در دفترش داشت، تایید صلاحیت پزشکیان در انتخابات پیش رو را یک فرصت می داند و می گوید؛«به کسی رأی دهیم که تورم را بالا نبرد، روی اعصاب مردم راه نرود، یقه مردم را در خیابان نگیرد. خیلی وقت‌ها شما یک آدم‌هایی را باید انتخاب کنید، نه برای این‌که یک کاری را بکنند، برای این‌که یک کاری را نکنند.»

به گزارش خبرآنلاین بخش هایی از گفت و گوی کرباسچی را در ادامه می خوانید:

 

  • ما هنوز نتوانسته ایم بر سر این مسئله توافق کنیم که خوب و بد آدم ها نه به ریش است و نه به بی ریشی. نه به موی بلند و نه به موی کوتاه. این مثال ساده را برای این زدم که شما هم ریشتان بلند است و هم گیستان و خیلی ها ممکن است شما را بر اساس همین ظاهرتان قضاوت کنند.
  • از یک سری مسائل ساده هنوز عبور نکرده ایم. فرضا در مورد ایران با این سابقه باستانی و ملیت هنوز نتوانسته ایم برای عده ای این موضوع را حل کنیم که خدا و پیغمبر بجای خود ولی ایران باستان و کوروش و تخت جمشید هم جزو ایران هستند. برای چه باید با این موضوع لجاجت کنیم و نیرو بفرستیم که کسی سر قبر کوروش نرود.
  • از حیث هویتی این ها اصلا از هم جدا نیست،خدا آقای مطهری را رحمت کند ایشان کتاب«خدمات متقابل اسلام و ایران» را برای این نوشت تا به خیلی ها اثبات کند که ایرانی بودن و مسلمان بودن دوچیز جدا از هم نیستند.
  • خیلی وقت‌ها شما یک آدم‌هایی را باید انتخاب کنید، نه برای این‌که یک کاری را بکنند، برای این‌که یک کاری را نکنند. یعنی اگر ما یک آدم‌هایی، یک مدیرهایی، حالا وکیل، وزیر، نماینده یا رئیس جمهوری داشته باشیم و از او خواهش کنیم که کار بد نکن و او هم به حرف ما گوش کند باید برویم و خدارا شکر کنیم.
  • بعضی از این منتخبین هستند که آدم قانع به این است که این‌ها کار بد نمی‌کنند؛ حالا کار خوب هم از آن‌ها نمی‌آید، ولی کار بدنکردن هم خودش یک انتخاب خیلی مهمی است، یعنی ما اگر کسانی را از اول انقلاب تا حالا انتخاب می‌کردیم که کار بد نمی‌کردند، شاید شرایطمان این نبود.
  • یعنی یک کسی یکدفعه آمد و کل برنامه کشور را گذاشت کنار و گفت اصلا سازمان برنامه نمی‌خواهیم. بعد یکمرتبه ۹۰۰-۸۰۰ میلیارد دلار بر اساس بی‌برنامگی و بی‌توجهی از دست رفت. بنابراین همیشه این نیست که شما یک استراتژی را انتخاب کنی. گاهی حتی انتظارات ما خیلی پایین تر از این حرف هاست.
  • یادتان هست در دوره ریاست آقای لاریجانی بر مجلس یک عده می خواستند یک قطعنامه را آتش بزنند اما نزدیک بوده مجلس را آتش بزنند؟ یعنی گاهی ما انتظارمان در این حد است که آقای نماینده مجلس هر طوری می‌خواهی فکر کن، ولی خودت و مجلس را به آتش نکش. نکردن بعضی از کارهای بد شاید کم‌اهمیت‌تر از کار خوب‌کردن نباشد.
  • آن‌جا همه دوستان، رفقای ایشان بودند، من هم شهردار بودم، خیلی به ایشان علاقه داشتیم، مثل الان که داریم. در شهرداری ما خیلی از ایشان دعوت می‌کردیم، در محافل جوان‌ها، خانم‌ها، در کارهای فرهنگی، مثلا افتتاح‌ها ایشان بیایند. بالاخره شخصیت قابل احترامی بود بعد از وزارت ارشاد. همه دوستان آن جلسه بالاتفاق تایید کردند که خیلی کار عالی‌ای است و بیایید. مرحوم آقای نوربخش خیلی استقبال کرد، آقای نجفی و یکی از آقایان حتی گفت اگر شما بیایید و جمع ما موافق نباشند، من اصلا از این جمع می‌آیم بیرون و می‌آیم دنبال شما و تقریبا همه تایید کردند.
  • آقای نوری گفت من باید ببینم برنامه شما چیه؛ یک مقدار تردید کرد. بعد نوبت به من رسید، من گفتم من مخالفم شما بیایید. خیلی هم برایشان عجیب بود، چون ما خیلی با هم رفیق بودیم. گفت چرا؟ گفتم شما قبلا وزیر ارشاد بودید، از دوره آقای‌هاشمی. آقای هاشمی مخصوصا دوره اولش دنبال سازندگی و پروژه و نفت و نیروگاه و این چیزها بود. وزارت ارشاد برای آقای‌هاشمی پنج درصد حکومتش هم نبود، یعنی واقعا ایشان گرفتار بود در بازسازی بعد از جنگ و این‌ها.
  • گفتم شما در یک مسئولیتی بودید که حداکثرش پنج درصد کار دولت بود. شما در این پنج درصد اگر ۱۰ درصد با نظام و رهبری هماهنگ می‌شدید، یک کتابی را می‌گفتند چاپ نشود، یک فیلمی مثلا می‌گفتند فعلا اکران نشود، یک آدمی می‌گفتند نیاید و شما هم گوش می کردی دیگر لازم نبود استعفا دهی و جایش ما گرفتار آقای لاریجانی و میرسلیم بشویم. آن موقع اگر یادتان باشد، بعد از آقای خاتمی و این‌ها که آمدند، خیلی فضای افسرده‌ای شد فضای فرهنگی. شما نتوانستی هماهنگ شوی. حالا شما می‌خواهی بروی در یک پُستی که باید صددرصد کارهایت را، یعنی همه امور خودت را صددرصد با نظام و رهبری هماهنگ باشی؛ طبق قانون اساسی که نمی‌توانی خلاف آن عمل کنی. شما فرق کردی یا مثلا نظام و رهبری عوض شده‌اند؟ به نظر من هیچ کدام تفاوتی نکردند. شما می‌آیی و مشغول می‌شوی، چون رأی مردم را قطعا می‌آوری.
  • چون آن موقع ایشان مردد بود که رأی بیاورد. گفتم شما قطعا هم رأی می‌آوری و چون شما رأی دارید، به شما کاری ندارند، ولی در عوض با تمام ماها برخورد می‌کنند. البته آن‌جا گفتم می‌گیرند. آقای مهاجرانی را من دیدم در خارج از کشور، به من گفت فلانی، من هر وقت یاد آن جلسه می‌افتم، چون این‌ها را نوشته ام، قیافه تو برایم مثل این کاهن‌ها جلوه می‌کند، چون همه آن کسانی که در آن جلسه بودند، بعدا دچار مشکل شدند.
  • بحث خارجی‌ها می‌ماند؛ آن می‌گوید من خارجی را بیرون می‌کنم، این می‌گوید نه، مسائل انسانی من است. یعنی بالاخره این تداول قدرت، دست به دست شدن قدرت همیشه روی نقطه ضعف‌ها و کارهای انجام‌نشده یک جناحی است. حالا این‌که بگویند این می‌خواهد بماند در پستش و در حکومت، این از بدبینی‌ای است که متاسفانه بر اثر عملکردهای یا فاسد و یا منفعت‌طلبانه، مردم پیدا کرده اند. الان آقای پزشکیان؛ به نظر من یکی از صادق‌ترین آدم‌هایی است که به‌عنوان مدیر در این کشور در معرض افکار عمومی قرار گرفته است.
  • واقعا شما هیچ سوءاستفاده‌ای، عدم صداقتی، دروغگویی و هیچ چیزی نمی‌توانید در کارنامه این آدم پیدا کنید. این آدم آمده یک خدمتی بکند. شاید خیلی‌ها بگویند این‌ها جنگ قدرت با هم دارند. در حالی که واقعا اینطوری نیست. یا مثال آقای خاتمی یا آقای‌هاشمی؛ شما نمی‌توانید متهم کنید که این‌ها جنگ قدرت داشتند.
  • ما نمی‌توانیم آن‌ها را مجاب کنیم، باید خودشان مجاب شوند. یعنی این‌که ما بخواهیم به زور مردم را مجاب کنیم که نمی‌شود.
  • من واقعا همین را می‌گویم و اگر کسی دیگر هم بیاید، همین را می‌گویم. من گفتم اصلا دنبال این نیستم که کسی کاری برای ما، شما یا بقیه انجام دهد؛ به یک کسی رأی دهیم که کار بدی برایمان نکند، یعنی تورم را بالا نبرد، روی اعصاب مردم راه نرود، دائما در خیابان یقه مردم را نگیرد، دائما به احزاب و گروه‌ها و سیاسیون...
  • رئیس جمهور شدن قالیباف اتفاق خوبی نیست به نظر من.
  • به نظر من هر دو یعنی جلیلی و قالیباف یکسری چیزها دارند که خیلی به نفع کشور نیست، ولی این تفاوت همان ضرب‌المثلی است که بین چی و چی است. یک وقت‌هایی آدم احساس می‌کند یک کسی آدم ناتوانی است، ولی بالاخره یک مقدار نجابتی در او ممکن است آن را جبران کند، ولی در یک طرف دیگر می‌بینید توانایی هست، ولی آن درجه نجابت به آن حد نیست. یک وقت‌هایی اینطوری آدم فکر می‌کند. نمی‌دانم.
  • خود تایید آقای پزشکیان یک سیگنالی است، ولی این‌که این سیگنال فقط به حضور است یا به این‌که بعدش هم مثلا یک تعاملی صورت می گیرد نمی دانم.

نظر شما