شناسهٔ خبر: 67302136 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: روزنامه قدس | لینک خبر

نگاهی به مسئله‌های اصلی و فرعی دولت چهاردهم در عرصه فرهنگ و هنر

نقش رئیس‌جمهور نهم بر بوم فرهنگ

هفته دیگر همین روز، یا رئیس جمهور بعدی ایران انتخاب شده و یا با رفتن انتخابات به دور دوم، مرحله دیگری از فرایند انتخاب رئیس جمهور رقم خورده است. از میان 6 نامزد انتخابات هر کدام در نهایت پیروز شوند، چالش‌های مهمی‌ پیش رو خواهند داشت و باید با مشکلات سختی ‌دست و پنجه نرم کنند که شاید در نگاه نخست بسیاری از آن‌ها اقتصادی است، اما در واقع همان‌ها هم ریشه فرهنگی دارد.

صاحب‌خبر -

برای مثال یکی از معضلات اساسی دولت بعد، هر رویکردی که داشته باشد؛ مشکل بنزین و قیمت آن است. تغییر در قیمت فعلی بنزین ضرورتی است که همه به آن رسیده‌اند ولی به دلیل مشکلات و چالش‌هایی که این مسئله ایجاد می‌کند و تأثیر شدید آن بر تورم، کمتر کسی جرئت اجرای طرحی ضربتی و کوتاه‌مدت برای افزایش قیمت بنزین دارد. اما مسئله ارزان بودن قیمت سوخت و اتلاف آن، با همه سویه‌های اقتصادی و فناورانه‌ای که دارد، ریشه‌ای فرهنگی هم دارد. تغییر عادت‌ها و نگرش‌ها در زمینه چگونگی مصرف سوخت، استفاده از خودروهای شخصی و اساساً مسئله یارانه‌ها و حمایت‌های دولتی، نیازمند کار و اقدام فرهنگی در طول سال‌ها بوده است اما متأسفانه در هر دوره انتخابات گروهی از نامزدها برای محبوب کردن خود در نزد مردم، از این مقوله‌ها به گونه‌ای استفاده کرده‌اند که نتیجه آن بی‌اعتبار شدن اقدام‌های فرهنگی و باقی ماندن نیاز روانی تداوم عرضه سوخت ارزان به مردم، به قیمت از دست رفتن اعتبارات لازم برای آبادانی کشور است.
​​​​​​​
تکلیف قانونی رئیس جمهور بعدی 
اما اگر به طور خاص به حوزه فرهنگ و هنر توجه کنیم، در حقیقت هیچ کدام از نامزدها، برنامه روشن و عملیاتی برای این بخش ندارند. آنچه به عنوان برنامه ارائه شده است، بیشتر عبارت‌ها و گفتارهایی کلی است که درباره آن نمی‌توان حرفی زد؛ چرا که معمولاً مشکلات در جزئیات ایجاد می‌شود و در کلیات و ضرورت توجه به فرهنگ و هنر و ارتقای سطح معیشت و منزلت این گروه کسی اختلاف نظر ندارد. اما به هر روی هر کس رئیس جمهور شود، موظف است برنامه پنج ساله هفتم کشور را اجرا کند. بد نیست برخی اهداف تکلیفی برنامه را برای دولت بعدی مرور کنیم: ساخت سالانه 20 فیلم سینمایی با موضوعات فاخر، رسیدن به رشد متوسط 25 درصد افزایش مؤسسه‌های فرهنگی چندمنظوره، تولید 7 هزار و 300 ساعت پویانمایی ویژه کودکان و نوجوانان، تولید 500 اثر فاخر رسانه‌ای با موضوعات قرآنی، تهیه و تصویب طرح فرهنگی مسجدمحوری در محلات، تدوین آیین‌نامه اجرایی حمایت و پشتیبانی از مردمی‌سازی فرهنگ و جریان حلقه‌های میانی مروج گفتمان انقلاب اسلامی‌ در حوزه‌هایی همچون نهضت‌های قرآنی، خانواده، بانوان، عفاف و حجاب، فضای مجازی و تولید محتوای رسانه‌ای، نوشت‌افزار ایرانی اسلامی، مطالبه‌گری پیشرفت و عدالت، جنبش نرم‌افزاری، فعالیت‌های مردمی‌ ورزشی، تربیتی و سبک زندگی سالم و... .
این قانون البته راه‌هایی هم برای کمک به دولت در زمینه فرهنگ و هنر پیش‌بینی کرده است، برای مثال شرکت‌های دولتی؛ بانک‌ها و مؤسسه‌های انتفاعی وابسته به دولت را موظف کرده یک درصد هزینه‌های جاری خود را برای هم‌افزایی و ارتقای فعالیت‌ها و تولیدات فرهنگی از قبیل موضوعات قرآنی، نمایشی، جوانی جمعیت، مطبوعاتی، رسانه‌ای نوین، نشر و کتاب و تولید محتوای فرهنگی فاخر فارسی در فضای مجازی و گردشگری، توسعه و آموزش سواد رسانه‌ای اختصاص دهند.

3 پاسخ به یک پرسش
محقق شدن یا نشدن بخشی یا تمام اهداف برنامه، در اینجا موضوع اصلی ما نیست. مسئله این است هر دولتی که بخواهد به این اهداف برسد، پیش از آن باید به یک پرسش مهم‌تر پاسخ دهد: جای دولت در عرصه فرهنگ کجاست؟ به این پرسش می‌شود سه پاسخ داد؛ نخست اینکه دولت در این زمینه هیچ جایی ندارد و باید میدان بازی را به کنشگران فرهنگی و اجتماعی واگذار کند تا آن‌ها خود در این زمینه تصمیم بگیرند. دوم اینکه این بازی باید به دست و براساس تدبیر دولتمردان و حاکمیت پیش برود و سوم اینکه دولت باید در حوزه‌های حاکمیتی حتماً نظارت کند و اجازه بازی را به بازیگران بدهد. معمولاً همه دولت‌ها شعار سوم را می‌دهند اما در عمل یا رویکرد اول و یا رویکرد دوم را اجرا می‌کنند. منازعه اصلی اتفاقاً در همینجاست و هر نامزدی باید تعریف خود را از مفاهیم ‌کلی مانند نظارت، حمایت و تولید اثر فاخر معلوم کند. 
اجازه بدهید برای روشن شدن بحث مثالی بزنیم. طبق قانون، دولت آینده باید در سال‌های پیش رو سالانه 20 فیلم سینمایی فاخر بسازد. اولاً هیچ تعریفی کلی‌تر از فیلم فاخر وجود ندارد، شما می‌توانید طیف بزرگی از فیلم‌های تولیدی را فاخر بدانید یا ندانید. مثلاً همین امروز از میان فیلم‌های روی پرده می‌توان فیلم‌هایی مانند مست عشق، عطرآلود، بی‌بدن، آبی روشن، آپاراتچی، آسمان غرب و... را فاخر دانست پس یکی از اهداف برنامه محقق شده است! ثانیاً فرض کنیم دولت این حد از تولید فیلم فاخر را بسنده نداند و خودش هم بخواهد در این حوزه ورود کند. در این صورت به دو شکل می‌توان ورود پیدا کرد؛ نخست اینکه مانند رویه‌ای که برای مثال در دولت سیزدهم جاری بوده است، این حمایت از طریق بنیاد سینمایی فارابی یا دیگر نهادهای دولتی و نظامی‌ صورت گیرد و هر کدام از آن‌ها با ورود به حوزه فیلم‌سازی، به فیلمسازان مورد حمایت خود بودجه و امکانات برای ساخت فیلم فاخر بدهند. شیوه دوم این است که دولت پای خود را از تولید و سرمایه‌گذاری در فیلم فاخر بیرون بکشد مثلاً بگوید اگر فیلمی ‌با موضوعاتی مانند دفاع مقدس یا سبک زندگی ایرانی اسلامی ‌ساخته شود، فارغ از اینکه سازنده‌اش کیست، تسهیلاتی دریافت می‌کند، مثلاً زمان و تعداد سالن‌های بیشتری در اکران دریافت می‌کند، اکران برخط آن با حمایت دولت تضمین می‌شود یا در هفته‌های فیلم خارج از کشور و در اکران‌های منطقه‌ای و بین‌المللی اولویت دارد. نتیجه کار از نظر قانون یکی است، ساخته شدن 20 فیلم اما شیوه کار و نتیجه آن متفاوت است.

چالش اصلی چیست؟
شاید عده‌ای بگویند چالش اصلی دولت بعدی در بحث فرهنگی، افزایش قیمت تمام شده کالاهای فرهنگی یا کاهش بودجه دولت برای امور فرهنگی و هنری است اما به نظر می‌رسد چالش اصلی دولت بعدی در حوزه فرهنگ و هنر آن هم در وضعیت اقتصادی سخت و با وجود تحریم‌ها که خواه ناخواه بیشترین انرژی دولت را مصروف حوزه اقتصاد و سیاست خارجه خواهد کرد، این باشد که جای دولت در فرهنگ کجاست؟ دولت بعدی بسته به اینکه نسبت خود را با فرهنگ چگونه تعریف کند، رویکرد متفاوتی نسبت به این حوزه خواهد داشت و هر چه هنر و فرهنگ، دولتی‌تر و حاکمیتی‌تر تعریف شود، شکاف میان هنرمندان و اهل فرهنگ با دولت بیشتر خواهد شد و اتفاقاً کار وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ‌در دولت آینده سخت‌تر می‌شود. 

خبرنگار: آرش شفاعی

نظر شما