شناسهٔ خبر: 67301619 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: روزنامه شرق | لینک خبر

آه طبیعت و مشارکت در انتخابات

فرشید سامانپور

یکی از مهم‌ترین گرفتاری‌های پیش‌روی دولت آینده ایران مسئله محیط زیست خواهد بود ولی طبیعت در انتخابات حق رأی ندارد و از این حیث مسئولیت‌پذیری دوست‌داران طبیعت و فعالان زیست‌محیطی ضرورت بیشتری می‌یابد.

صاحب‌خبر -

فرشید سامانپور: یکی از مهم‌ترین گرفتاری‌های پیش‌روی دولت آینده ایران مسئله محیط زیست خواهد بود ولی طبیعت در انتخابات حق رأی ندارد و از این حیث مسئولیت‌پذیری دوست‌داران طبیعت و فعالان زیست‌محیطی ضرورت بیشتری می‌یابد. از یک سو فرسایش خاک، نابودی منابع آبی، فرونشست زمین و... معطل آرمان‌خواهی سیاسی و برقراری حکمروایی ایدئال باقی نمی‌ماند و از سوی دیگر برخلاف برخی حوزه‌ها که دولت توان تحول بنیادین در آن ندارد، در این یک مورد محوریت با دولت است و روی‌کارآمدن دولتی با مسئولیت زیست‌محیطی می‌تواند وضعیت غم‌بار کنونی را در همین چارچوب فعلی تغییر دهد. برای یادآوری فوریت و اثرگذاری رأی مردم در این حوزه سه نکته را یادآوری باید کرد:

الف- حدود 10 سال پیش سیاست‌های کلی نظام در حوزه محیط زیست از سوی بلندپایه‌ترین سطوح نظام منتشر شد که می‌توان گفت جامع‌ترین و مترقی‌ترین سند رسمی در حوزه حفاظت محیط زیست در ایران است و نشان می‌داد راهبردهای کلی نظام نه‌تنها مخالف حساسیت‌های زیست‌محیطی نیست بلکه به مراتب جلوتر از قوای سه‌گانه پیگیر موضوع است و از اقدامات مجلس و دولت در این زمینه دفاع خواهد کرد. با این وجود در طول این همه سال نه دولت و نه مجلس قدم مهمی برای عملیاتی‌کردن این سند برنداشتند.

ب- بعد از سال 1400 حساسیت‌های زیست‌محیطی هم در دولت و هم در مجلس به شدت کاهش یافت و حتی قوانین و دستوراتی برخلاف سند فوق‌الذکر به رأی گذاشته و حتی تصویب شد. در یک مورد مهم معاون وزارت راه و شهرسازی از تملک نزدیک به نیم‌میلیون هکتار از اراضی ملی خبر داده که حالا به راحتی می‌شود آن را خصوصی کرد و فروخت و یا تغییر کاربری داد. هر کدام از این اتفاقات می‌تواند ایران را تبدیل کند به سرزمینی غریبه از آنچه حالا می‌شناسیم که احتمالا امکان بقا و زندگی در آن سخت‌تر از امروز خواهد بود. البته این میزان از تملک و تغییر کاربری برخلاف ظاهر و باطن قانون است و یک دولت مسئول خواهد توانست جلوی آن را بگیرد.

ج- مسئله کاهش آب‌های زیرزمینی و فرونشست جدی زمین، فرصت چندانی برای اقدام باقی نگذاشته است. بنا بر برخی برآوردها، سال‌های حاکمیت دولت آینده تنها فرصت باقی‌مانده برای بهبود شرایط خواهد بود. این در حالی است که نشانی از یک برنامه‌ریزی جدی برای این منظور فعلا دیده نمی‌شود.

به این موارد باز هم می‌شود افزود؛ از عقب‌نشینی دریای خزر و دریاچه ارومیه گرفته تا تصمیم یکباره برای ایجاد 27 شهر ساحلی و مهندسی اجتماعی-اقتصادی پشت سر آن و... بسیاری از این مسائل را از طریق فعالان زیست‌محیطی دریافته‌ایم. خوشبختانه برخی متخصصان این حوزه از قالب‌های دانشگاهی بیرون آمده و ارتباطات مردمی خوبی برقرار کرده‌ و اهمیت مسائل زیست‌محیطی را برای عموم مردم عیان کرده‌اند. این گروه گرچه احتمالا یک قشر نازک در میان مردم باشند که شاید در انتخابات اثر چندانی نداشته باشند ولی فعالیت و اطلاع‌رسانی همان گروه کم‌تعداد از واقعیات و برآوردشان از عملکرد نامزدها می‌تواند اهمیت موضوع را برای تعداد بسیار بیشتری از مردم روشن کند. به نظر می‌رسد جای مشارکت و نظرات این فعالان در کارزار انتخاباتی غیرمنتظره کنونی فعلا خالی است.

اگر این فعالان منتظر بزنگاهی بوده‌اند تا سرمایه اجتماعی خود را برای بهبود وضع طبیعت به کار گیرند، فرصت کنونی به نظر می‌رسد یک بزنگاه غیرقابل تکرار برای افزایش مشارکت مسئولانه و مقابله با عوام‌فریبی باشد. امروز در میان نامزدهای اصلی با شهردار اسبق تهران طرف هستیم که حامی ساخت پتروشیمی میانکاله بود و فرد دیگری که در بهترین حالت وضع کنونی را ادامه خواهد داد و دیگری که میدان‌دار مداخلات مسلسلی در بوستان‌ها و حریم طبیعت تهران شده است. اگر دوست‌داران طبیعت در سال 1400، ایدئال‌گرایی سیاست را از واقعیت زندگی شهری جدا می‌کردند و در انتخابات شوراهای شهر (که در آن امکان انتخاب بود) شرکت می‌کردند، حالا دست‌کم در شورای شهر تهران صدایی در برابر این مداخلات داشتند. امروز هم بهتر است برای درخواست مطالبات طبیعت از نامزد مسئول‌تر مشارکت کرد که طبیعت خود زبان ندارد، ولی آهش را می‌شود شنید.

 


 

نظر شما