شناسهٔ خبر: 67277319 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: مهر | لینک خبر

چگونه می‌توانم مؤمن باشم/۴۷؛

روحیه دورویی در «ریاکار» ممکن است به نفاق و کفر منتهی شود

سمانه نوری زاده قصری

اثری که بر ریا و خودنمایی در هر کاری اعم از عبادات، مستحبات و مباحات مترتب است، این است که طبیعتاً روحیه دورویی در فرد ریاکار تقویت می‌شود و این امر ممکن است در نهایت به نفاق منتهی شود.

صاحب‌خبر -

خبرگزاری مهر-گروه دین و اندیشه: زندگی انسان ساحت‌های مختلفی دارد که انسان مؤمن همانطور که از اسمش پیداست باید در هر کدام از آن‌ها ایمان خود را ظهور و بروز دهد. در ساحت‌های فردی، اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، هنری، اعتقادی، اخلاقی، علمی، اقتصادی و جسمی. بروز ایمان نیز در این ساحت‌ها چیزی نیست جز تقوا. یعنی فرد در همه این ابعاد زندگی نظر خدا و رضایت او را محور قرار دهد. امام صادق (ع) درباره وظیفه شیعیان فرموده است: «کونوا لنا زینا ولا تکونوا لنا شیناً» زینت و سبب افتخار ما باشید نه اینکه باعث شرمندگی ما باشید. در این راستا حضرت علی (ع) می‌فرماید: «اعیونی بورع واجتهاد و سداد» سعی کنید تقوا و ورع داشته باشید. در این راه تلاش کنید و استقامت داشته باشید. آنچه پیش رو دارید گزیده‌ای از سخنان آیت الله مصباح یزدی؛ در دفتر مقام معظم رهبری است که در سال ۸۷ ایراد کرده‌اند. بخش چهل و هفتم آن را باهم می‌خوانیم:

حضرت امیر (ع) در ادامه بیان اوصاف شیعیان دو صفت دیگر را ذکر می‌نمایند: لَا یَعْمَلُ شَیْئاً مِنَ الْخَیْرِ رِئَاءً وَ لَا یَتْرُکُهُ حَیَاءً؛ شیعه کار خیری را از روی خودنمایی انجام نمی‌دهد، هیچ کار خوبی را هم به خاطر خجالت کشیدن ترک نمی‌کند.

حاصل ریا

اغلب انسان‌ها مبتلا به این دو مشکل هستند. در روایات اهل‌بیت صلوات الله علیهم اجمعین خودنمایی و تلاش برای خوب جلوه‌کردن در نظر مردم و خوش‌آوازه بودن بسیار مذمت شده است. این خودنمایی‌ها گاهی در ضمن عبادتی است که به عنوان اطاعت خدا تشریع شده است؛ به‌گونه‌ای که دیگرانی که شخص را در حین عبادت می‌بینند، تصور می‌کنند او در حال بندگی خداست. در حالی که تظاهر به بندگی می‌کند. در افعال توسلی که شرط صحت آنها قصد قربت نیست، ولی می‌توان برای رسیدن به ثواب، آنها را به قصد قربت انجام داد، و یا در امور عادی و مباحات، گاهی فرد قصد انجام عبادت و حتی تظاهر به عبادت را ندارد، ولی دوست دارد او را به خاطر انجام این کار ستایش کنند. انجام هر یک از این اعمال با قصد خودنمایی و ریا نتایجی را خواهد داشت. اما اگر کسی کاری عبادی را که قصد قربت در آن شرط است، به قصد ریا انجام دهد، علاوه بر این‌که عبادت او باطل است و باید مجدداً آن را انجام دهد، مرتکب گناه هم شده و به خاطر انجام این کار مؤاخذه و عذاب خواهد شد. اما کارهایی که عبادت نیست، انجام آنها با قصد قربت موجب ثواب می‌شود، کارهایی مثل تعلیم علم، ارشاد جاهل، یا کمک به فقیر که حتی یک کافر هم می‌تواند آنها را انجام دهد، ولی مؤمن با انجام آنها به قصد اطاعت خدا، می‌تواند از ثواب آن بهره‌مند شود و حتی گاهی ممکن است ثواب آن از بسیاری از عبادات بیشتر باشد. به عنوان مثال هم‌چنان‌که پیش از این گفته شد؛ امام (ع) در باب فضیلت تحصیل علم می‌فرماید: کسی که قدمی برای تحصیل علم بردارد، پرندگان آسمان و ماهیان دریا برایش استغفار می‌کنند و فرشتگان بال‌های خود را زیر پای او پهن می‌کنند. [۱].

هر چند تحصیل علم به خودی خود عبادت نیست و هر کسی با هر نیتی می‌تواند به آن بپردازد، اما اگر مؤمنی تحصیل علم را برای خدا و به قصد عبادت انجام دهد، چنین ثواب‌هایی برای او در نظر گرفته می‌شود. اما اگر کسی این کارها را برای خودنمایی انجام دهد، هر چند فرصت بهره‌مندی از ثواب را از دست داده، اما گناهی را مرتکب نشده و او را عذاب نمی‌کنند.

تبعات ریا

علاوه بر آنچه گفته شد، اثر دیگری که بر ریا و خودنمایی در هر کاری اعم از عبادات، مستحبات و مباحات مترتب است، این است که طبیعتاً روحیه دورویی در فرد ریاکار تقویت می‌شود و این امر ممکن است در نهایت به نفاق، و نفاق نیز به کفر منتهی شود.

بر همین اساس حضرت رسول (ص) می‌فرماید: إِنَّ الْمُرَائِیَ یُدْعَی یَوْمَ الْقِیَامَةِ بِأَرْبَعَةِ أَسْمَاءٍ یَا کَافِرُ یَا فَاجِرُ یَا غَادِرُ یَا خَاسِر [۲]؛ روز قیامت به ریاکار چند لقب می‌دهند: کافر، حقه‌باز، فاسق و زیان‌کار. چون ریاکار ظاهر خود را به‌گونه‌ای وانمود می‌کند که مردم خوششان بیاید، ولی باطن او این‌گونه نیست. شاید خطر این تأثیر ریا از نظر اخلاقی بیش از هر چیز دیگر باشد. چون چنین کسی عادت می‌کند که همیشه چند چهره باشد. در حالی که خدا دوست دارد ظاهر و باطن انسان و حتی خفا و علن او یکی باشد و کاری را که پیش چشم دیگران از آن پرهیز دارد، در خلوت و نهان هم انجام ندهد.

در بعضی روایات گفته شده که اگر کاری به قصد غیر خدا انجام شود، خدا مطلقاً آن را نمی‌پذیرد؛ به عنوان مثال: أَنَا خَیْرُ شَرِیکٍ مَنْ أَشْرَکَ مَعِی غَیْرِی فِی عَمَلٍ عَمِلَهُ لَمْ أَقْبَلْهُ إِلَّا مَا کَانَ لِی خَالِصاً [۳]؛ خداوند می‌فرماید: من شریک خوبی هستم. اگر کسی کاری را مشترکاً برای من و برای دیگری انجام دهد، من سهم خود را به آن شریک واگذار می‌کنم. من فقط کاری را می‌پذیرم که خالصانه برای من انجام شود.

در روایت دیگری نیز گفته شده: إِنَّ الْمَلَکَ لَیَصْعَدُ بِعَمَلِ الْعَبْدِ مُبْتَهِجاً بِهِ فَإِذَا صَعِدَ بِحَسَنَاتِهِ یَقُولُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ اجْعَلُوهَا فِی سِجِّینٍ إِنَّهُ لَیْسَ إِیَّایَ أَرَادَ بِه [۴]؛ گاهی ملکی اعمال بنده‌ای را به تصور این‌که مایه افتخار است؛ با حالت بهجت و سرور به بارگاه خداوند می‌برد؛ اما خدای متعال خطاب می‌کند که عمل این بنده را در سجّین قرار دهید؛ چون او این کارها را برای من انجام نداده است.

در ابتدای روایت اول نقل شده که از پیغمبر اکرم (ص) سؤال شد: چه کنیم که در قیامت از عذاب نجات پیدا کنیم؟ آن حضرت در جواب فرمودند:؛ لَا تُخَادِعُوا اللَّهَ فَیَخْدَعَکُمْ فَإِنَّهُ مَنْ یُخَادِعِ اللَّهَ یَخْدَعْهُ وَ یَخْلَعْ مِنْهُ الْإِیمَانَ؛ خدا را فریب ندهید، تا خدا هم شما را فریب ندهد. کسی که در صدد فریب دادن خدا بر آید، خدا هم او را فریب می‌دهد و ایمان او را سلب می‌کند. اصحاب با تعجب پرسیدند: مگر می‌توان خدا را فریب داد؟ آن حضرت پاسخ دادند: انجام دستورات خدا برای غیر خدا فریب دادن اوست. گویا شیء زیبایی را که متعلق به دیگری است، برای کسی هدیه آورده است.

ریا، دشمن پنهان

مشکل این است که در بسیاری از موارد ناخالصی انگیزه افراد از ابتدا به صورت آگاهانه نیست. یعنی ابتدائاً فرد کار خوبی را برای خوش‌آمد دیگران انجام نمی‌دهد؛ اما تدریجاً شیطان او را وسوسه می‌کند و آرام، آرام او را به سوی ریا می‌کشاند. مثلاً فردی برای نماز اول وقت وارد مسجد می‌شود و چون تا اقامه نماز فرصتی باقی مانده، شروع به خواندن نافله می‌کند. در این میان شیطان او را وسوسه می‌کند که قرائتش را زیباتر کند، یا رکوع و سجود را طولانی کند، و تدریجاً با وسوسه شیطان کار به جایی می‌رسد که این شخص نماز را برای تعریف و تمجید دیگران می‌خواند. و یا یک طلبه از ابتدا برای دنیاپرستی و رسیدن به مال و مقام وارد حوزه نمی‌شود.

اما ممکن است آرام، آرام کارش به جایی برسد که بخواهد نزد دیگران خود را خیلی با سواد وانمود کند؛ و یا هنگام نقل حرف استادی دیگر، به گونه‌ای جلوه کند که معلومات او از آن استاد بیشتر است. بر خلاف بزرگانی مثل مرحوم علامه طباطبایی (ره) که دقیقاً بر خلاف این رویه عمل می‌کنند.

بنده در طول دوازده سال شاگردی نزد مرحوم علامه قدس سره به خاطر ندارم که ایشان برای نقد فرمایشات؛ دیگران گفته باشند «به نظر من این اشکال در کلام فلان عالم وجود دارد.»؛ ایشان همیشه نظر دیگران و اشکال آن؛ را به صورتی طرح می‌کردند که ضمن این‌که شاگرد متوجه اشکال و ضعف مطلب بشود، مشخص نشود که آن اشکال از طرف خود ایشان به مطلب وارد شده است.

همیشه شائبه‌هایی که در نیت انسان پیدا می‌شود، آشکار نیست. گاهی خود انسان هم متوجه نمی‌شود که شیطان آرام آرام بر او مسلط شده و به کج‌راهه می‌رود. لذا اهل مراقبه و محاسبه نباید تنها به محاسبه شکل عمل بسنده کنند؛ بلکه باید به نیت خود هم بپردازند.

حضرت امام رضوان الله علیه مکرراً می‌فرمودند که انسان باید خود را امتحان کند. مثلاً اگر کسی برای تبلیغ به جایی می‌رود و خوشحال است که خدمتی به اسلام می‌کند، برای این‌که بفهمد چه اندازه در کار خود اخلاص دارد، باید فکر کند که اگر دیگری به جای او این کار را انجام می‌داد، به همین اندازه خوشحال می‌شد؟ و آیا خوشحالی او به خاطر ترویج دین است؟ انسان باید همیشه خود را بیازماید، تا بفهمد که آیا برای خدا کار می‌کند، یا شائبه‌ای در دل او رخنه کرده است؛ مبادا عمری را بگذراند، با این توهم که نیتش خالص بوده؛ اما موقع حساب با نامه اعمالی سیاه مواجه شود.

شرم و حیا

ویژگی دیگر مؤمن حقیقی این است که کار خوبی را به خاطر خجالت کشیدن ترک نمی‌کند. این مسأله نیز جای بحث و بررسی دارد که آیا از نظر اسلام خجالت کشیدن همیشه خوب است یا بد؟ و انسان در مقابل چه کسی و در کجا باید خجالت بکشد؟

روایات زیادی در مدح حیا نقل شده است. حتی گفته شده: لَا حَیَاءَ لِمَنْ لَا دِینَ لَه [۵].؛ اما انسان از چه کسانی باید خجالت بکشد؟ طبیعی است که اگر دیگری متوجه شود که کار زشتی از انسان سر زده، او خجالت می‌کشد. در روایات نیز سعی شده ضمن توصیف حالت شرمندگی از مردم در برابر گناه، این حالت به زمان خلوت نیز توسعه داده شود؛ تا انسان از دو ملکی که براساس روایات همیشه همراه او هستند نیز شرم داشته و در خلوت هم گناهی را مرتکب نشود.

این، همان فرمایش حضرت امام رضوان الله تعالی علیه است که «عالم محضر خداست.». چون او یَعْلَمُ خَائِنَةَ الْأَعْیُنِ وَمَا تُخْفِی الصُّدُورُ [۶]؛ خدا خیانت چشم‌ها را می‌فهمد؛ و بالاتر از آن، آنچه را که در دل شما پنهان است و نمی‌خواهید کسی بفهمد، خدا از آن با خبر است. حیا و خجالت در برابر ارتکاب گناه، پسندیده و خوب است.

اما در روایتی حیا به دو نوع تقسیم شده: حیا عاقلانه و حیا احمقانه [۷]. حیا احمقانه آن است که انسان از انجام کار خوبی که خدا از آن راضی است و یا حتی واجب است، خجالت بکشد. گاهی نمونه‌هایی از چنین رفتارهایی در ما نیز دیده می‌شود. مثلاً شخصی که مقام و عنوانی دارد، از احترام گذاشتن به پدر پیر خود در برابر دیگران خجالت می‌کشد! چرا؟ مگر کار بدی را مرتکب شده، یا این کار از شأن او می‌کاهد؟ خجالت او برای این است که این کار را نمی‌پسندند و از همین رو این کار خیر را ترک می‌کند.

امیرالمؤمنین می‌فرماید شیعه ما هیچ‌گاه کار خیر را به خاطر حیا و خجالت ترک نمی‌کند. در اینجا نیز باید ملاک خجالت کشیدن این باشد که آیا خدا کاری را می‌پسندد یا نه؟ این ملاک کلیدی طلایی است که اگر ما همیشه آن را در نظر داشته باشیم، می‌تواند همه مشکلات مارا حل کند.

۱. ر. ک: من‌لایحضره‌الفقیه، ج ۴، ص ۳۸۴؛ وَ اعْلَمْ أَنَّ طَالِبَ الْعِلْمِ یَسْتَغْفِرُ لَهُ مَنْ فِی السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ حَتَّی الطَّیْرُ فِی جَوِّ السَّمَاءِ وَ الْحُوتُ فِی الْبَحْرِ وَ أَنَّ الْمَلَائِکَةَ لَتَضَعُ أَجْنِحَتَهَا لِطَالِبِ الْعِلْمِ رِضًا بِه.

۲؛ بحارالانوار، ج ۶۹، ص ۲۹۵، باب ۱۱۶.

۳؛ الکافی، ج ۲، ص ۲۹۵، باب الریاء.

۴؛ وسائل‌الشیعة، ج ۱، ص ۷۱، باب ۱۲.

۵؛ بحارالانوار، ج ۷۵، ص ۱۱۱، باب ۱۹.

۶؛ غافر / ۱۹.

۷؛ ر. ک: الکافی، ج ۲، ص ۱۰۶، باب الحیاء؛ الْحَیَاءُ حَیَاءَانِ حَیَاءُ عَقْلٍ وَ حَیَاءُ حُمْقٍ فَحَیَاءُ الْعَقْلِ هُوَ الْعِلْمُ وَ حَیَاءُ الْحُمْقِ هُوَ الْجَهْل.

نظر شما