یک کارشناس انرژی معتقد است ما در حال هدر دادن ثروتی بیننسلی هستیم در حالی که باید آن را به ارزش افزوده برای نسلهای آینده تبدیل میکردیم. محمدصادق مهرجو در گفتوگو با قدس میگوید: در هیچ کشور پیشرفتهای دو حامل انرژی (برق و گاز) همزمان وارد خانهها نمیشود، اما ما با دست خودمان کشور را وارد راهی کردهایم که برگشت از آن بسیار سخت است.به باور این کارشناس، مؤلفه بسیار مهمی به نام «انرژی» وجوه امنیتی، اقتصادی، سیاسی و اجتماعی دارد و کمتر مسئلهای در ایران، این چهار وجه عمده را در خود جای داده است.مهرجو در توضیح اهمیت بالای انرژی در معادلات منطقهای ادامه میدهد: پیشنهاد خط لوله صلح برای صادرات گاز به پاکستان، هند، ترکیه و عراق که در سال 1375 مطرح شد، ایجاد یک رینگ صادراتی را مدنظر داشت. بالطبع یک خط لوله به تنهایی کارکرد اقتصادی، مالی و سیاسی ندارد، بلکه میتواند مؤلفههای مثبت در سپهر سیاست و سطح منطقه ایجاد کند به همین دلیل نام «صلح» بر آن گذاشتند چراکه از طریق یک خط لوله میتوانستیم بسیاری از نابسامانیها و ناامنیها را حل کنیم. او درخصوص ابعاد مختلف ناترازی انرژی و اینکه برخی توسعه صادرات انرژی (عمدتاً برق و گاز) را در تعارض با حل بحران ناترازی میدانند، میگوید: نه تنها حل بحران ناترازی و صادرات با هم تعارض ندارند بلکه ناترازی انرژی بهویژه در ایام پیک مصرف، دست ما را از بازارهای منطقهای و صادراتی کوتاه میکند و هر چه ناترازی را کاهش دهیم، امکان افزایش صادرات فراهم میشود. صادرات به بازارهای منطقهای، افزایش ارتباطات اقتصادی را در پی دارد و بالطبع مؤلفههای امنیتی میان دو کشور و در سطح منطقه تقویت میشود اما برای توسعه صادرات انرژی اول باید توان صادراتی را افزایش داد.
عربستان؛ رقیب جدی ایران در تأمین برق منطقه
مهرجو ادامه میدهد: بازار انرژی، منطقهای و رقابتی است و در چنین بازاری عربستان از محل درآمدهای نفتی خود - که چند سال پیش میزان آن روزانه یک میلیارد دلار اعلام شد- زیرساختهای دیگر را توسعه داد و قرارداد تأمین پنلهای خورشیدی و تولید برق تجدیدپذیر را که تقریباً در کل طول سال به آن دسترسی دارد، به میزان 200 گیگاوات (200 هزار مگاوات) با ژاپن و آلمان منعقد کرد در حالی که کل ظرفیت تولید برق ما در تابستان سال گذشته در اوج مصرف 73هزار مگاوات بود!به باور وی، عربستان با این قرارداد میتواند رقیب جدی ایران در بازار برق منطقهای بهویژه تأمین برق عراق باشد. وی میگوید: آنها فقط به صادرات انرژی و بالا بردن توان و قابلیتهای داخلی فکر نمیکنند. جمعیت عربستان از ما کمتر و بالطبع مصرف برقشان هم از ما کمتر است و با استفاده از برق و انرژی در چانهزنیهای سیاسی با دولتها به طور غیرمستقیم توان بیشتری دارد.
ذ
مهرجو درباره ناترازیهای حوزه گاز و چالش بزرگ کشور یعنی وابستگی دو زیرساخت انرژی (برق و گاز) به هم میگوید: وضعیتی شبیه به برق در این حوزه برقرار است. از نگاه پدافند غیرعامل وابستگی بیش از 30درصدی این دو زیرساخت یعنی خطر بالقوه؛ در حالی که بین زیرساخت برق و گاز کشور نزدیک به 80درصد وابستگی داریم. وی ادامه میدهد: نزدیک به 20 تا 25درصد گاز سبک تولیدی کشور برای تأمین نیاز نیروگاههای حرارتی مصرف میشود و خدای ناکرده اگر اتفاقی در عسلویه رخ دهد، از اینکه حتی گاز نیروگاهها را تأمین کنیم ناتوانیم چه رسد به شبکه خانگی که در اوج پیک مصرف 40 تا 45درصد مصرف گاز طبیعی را به خود اختصاص میدهد. در همین حال کل ظرفیت 5/91 میلیون تنی پتروشیمیها حداکثر با 120 میلیون مترمکعب گاز (تقریباً معادل یک هشتم کل توان تولیدی کشور) پاسخ داده میشود و این دو زیرساخت به هم وابسته هستند . او تأکید میکند: در حقیقت دیگر امکان توسعه نیروگاههای حرارتی با سوخت گاز را نداریم. وضعیت گاز کشور بحرانی است و روزانه تقریباً 300 میلیون مترمکعب ناترازی گاز داریم. به عبارت دیگر نیاز روزانه کشور به گاز طبیعی سبک تقریباً یک میلیارد و 38 میلیون مترمکعب است در حالی که در نقطه اوج 870میلیون مترمکعب گاز سبک تولید میکنیم. این در شرایطی است که صنعت پتروشیمی برای کشور ارزآور است و اگر هشت ماه در سال به آنها گاز بدهیم و چهار ماه ندهیم، زیان اقتصادی و فنی زیادی به واحدها وارد میکنیم و زیان چندجانبه از ناحیه ناترازی انرژی بر کشور تحمیل میشود.
نوع سبد سوختی تا ایجاد معاونت انرژی
به عقیده وی برای رفع ناترازی و ایجاد فرصتهای جدید صادراتی باید سبد سوختی کشور را متنوع کنیم. این کارشناس انرژی تأکید میکند: تنوع سبد سوختی یعنی دیگر به دنبال توسعه نیروگاه گازی نباشیم و سراغ توسعه زغالسنگ برویم. 40درصد مصرف سبد انرژی چین و آمریکا از زغالسنگ است و ما هم معادن عظیم زغالسنگ داریم که باید آنها را توسعه دهیم.
مهرجو با اشاره به شکلگیری دولت جدید در کشور میگوید: بحث بسیار جدی ناترازی، ملی است. حل این بحران، ربطی به نگاه دولتها ندارد و باید آن را کلان دید اما برای حل آن به تمرکز در تصمیمگیری در بازار انرژی کشور نیاز جدی داریم که در این زمینه نامهای پیشنهادی برای ایجاد معاونت انرژی خدمت رهبری دادهایم. وی تأکید میکند: منظور ما ایجاد وزارت انرژی نیست و از ادغام و بحثهایی شبیه به آن خاطره خوبی نداریم بلکه یک نهاد فراوزارتخانهای باید ایجاد شود. این همه شرکت بهینهسازی انرژی در وزارتخانههای مختلف داریم که هیچ کارکرد در خوری ندارند، شورای عالی انرژی داریم که فقط سیاستگذاری میکند و سالی یک بار و یا چند سال یک بار در سطح عالی تشکیل و بعد تعطیل میشود. برای حل معضل ناترازی به رصدگری از سوی معاونت انرژی ذیل ریاست جمهوری نیاز داریم.
به گفته وی، این معاونت میزان دقیق تولید، مصرف و محل مصرف انرژی در کشور را رصد میکند. مهرجو میگوید: هماهنگی میان وزارتخانه متولی تولید انرژی و وزارتخانههایی همچون صمت، جهاد کشاورزی و نیرو که متولی مصرف انرژی هستند، بسیار مهم است و بر این اساس به سیاستگذاری درست و واقعی هم نیاز داریم که همه اینها باید به طور بالادستی تکلیف شود.
او در توضیح چیستی سیاستگذاری درست در حوزه انرژی خاطرنشان میکند: سیاستگذاری درست یعنی وقتی ناترازی داریم، نیروگاههای حرارتی را توسعه ندهیم و سراغ انرژیهای تجدیدپذیر برویم و اینکه هرچند برای مدیریت اوج مصرف در تابستان به 10 تا 15 هزار مگاوات برق تجدیدپذیر نیاز داریم، اما در باقی ایام سال میتوانیم صادرات کنیم. همچنین قیمتگذاری دستوری باید حذف شود و سرمایهگذاری در برق تجدیدپذیر صرفه اقتصادی داشته باشد.
مهرجو همچنین درخصوص بهینهسازی مصرف انرژی و افزایش بهرهوری نیز خاطرنشان میکند: وزارت نفت نمیتواند به وزارت صمت برای بهینه کردن کورهها، مدیریت مصرف و یا کاهش هدررفت انرژی در صنعت سیمان دستور دهد. در حال حاضر70درصد گاز دریافتی نیروگاهها به گرما تبدیل میشود و هدر میرود، اما با تبدیل نیروگاهها به سیکل ترکیبی میتوان 30درصد راندمان نیروگاهی را مثلاً به 60درصد رساند. همچنین با حذف تمام شرکتهای بهینهسازی در وزارت نفت و دیگر وزارتخانهها که خروجی مشخصی ندارند، میتوان همه امور را در معاونت انرژی متمرکز کرد تا تصمیمگیری در این حوزه به واسطه نهادی فرادستی متمرکز شود.
به جای هاب انرژی، واردکننده عمده گاز میشویم!
این کارشناس انرژی درخصوص برنامههای کوتاهمدت، به بهینهسازی، کاهش مصرف و مدیریت آن اشاره میکند و میگوید: با پلکانی شدن قیمت گاز خانگی، مصرفکنندگان تکلیف خودشان را میدانند و باید هزینههای تعریف شده برای پرمصرفی را بپردازند. واقعیت این است که ما میتوانیم همین گاز را به عراق، ترکیه و یا پاکستان صادر کنیم و ارزآوری داشته باشیم یا به نیروگاهها بدهیم تا مجبور نباشیم گازوئیل لیتری 80 سنتی بخریم در حالی که متأسفانه امروز 20درصد گازوئیل نیروگاهها قاچاق میشود و این برای کشور، فاجعه است.به باور این کارشناس انرژی، در میانمدت هم توسعه معادن و اعطای مشوق برای تولید برق تجدیدپذیر میتواند اهداف چندگانه حوزه انرژی را تأمین کند و در درازمدت نیز لازم است تلفات انرژی در شبکه توزیع و انتقال، کاهش یابد.وی میگوید: 15 تا 20درصد تلفات برق در شبکه انتقال و توزیع رخ میدهد. کدام کشوری با منابع خود این رفتار فاجعهبار را میکند؟ مشکل این است که ما زیرساخت برق خود را بیشتر از منابع تجدیدناپذیر مانند گاز تأمین میکنیم و به جای اینکه به هاب انرژی منطقه تبدیل شویم، به بزرگترین مصرفکننده انرژی منطقه تبدیل شدهایم و تنها در یک روز دیماه زمستان سخت سال 1401 مصرف گاز کشور به 705 میلیون مترمکعب رسید که معادل مصرف کل قاره اروپاست!مهرجو تأکید میکند: بحران انرژی در کشور بسیار جدی است. خودمان شبکه مصرف را به اسم عدالت اجتماعی، رفاه و یا... گسترده کردهایم و اگر با همین روند، مصرف کنیم از 20 سال آینده به واردکننده عمده گاز تبدیل میشویم.
نظر شما