چند نکته در مناظره اول نامزدهای ریاست جمهوری وجود داشت. همه کاندیداها بر قانون و اجرای برنامه هفتم تاکید داشتند. اینکه ما بپذیریم، برنامه هفتم را سرلوحه کار قرار دهیم و سعی کنیم آن را پیاده کنیم، نکته مثبتی است. مسئله دیگر این بودجه نامزدها وضعیت نامطلوب کنونی اقتصاد کشور را پذیرفته بودند. این موضوع سبب میشود تا به دنبال راهکاری برای اصلاح وضعیت کنون باشند.
بحثی که آقای پزشکیان بسیار بر آن تاکید داشت استفاده از کارشناس و ظرفیتهای تخصصی بود. در بخش دیگری نیز به پرداخت به کارشناس متناسب با عملکرد را مطرح کردند. آقای قاضیزاده نیز به این موضوع پرداختند و گفتند که با توجه به شرایط جامعه چنین امری امکان پذیر نیست که دستمزد تناسب با عملکرد داشته باشد.
آقای قالیباف اظهار کرد که دستمزد باید متناسب با تورم افزایش پیدا کند. با این وجود آقای پزشکیان نگفتند که آیا امکان پرداخت دستمزد متناسب با عملکرد وجود دارد یا خیر. نگاه آقای قاضیزاده بیشتر پرداخت یکسان در جامعه است. آقای زاکانی نیز معتقد به توزیع عادلانه ثروت در جامعه بود.
بخشی از توزیع عادلانه این است که حقوق و دستمزد متناسب با عملکرد انجام شود. البته ایشان اعتقاد داشتند که آزادسازی قیمتها اشتباه است در نتیجه احتمالاً بیشتر دیدگاههای نهادگرایی داشته باشند. برعکس به نظر میرسد که آقای پزشکیان با توجه به تیم اقتصادی که معرفی کردند، اعتقاد به اقتصاد آزاد دارند.
اظهارات متناقض کاندیداها از تفکرات اقتصادی مختلف
یکی از مواردی که در خصوص این مناظره وجود داشت این بود که باید از بین برخی صحبتها که مطمئن هم نیستیم که ریشه یک مکتب اقتصادی در آن وجود داشته باشد، بفهمیم که منشا فکری کاندیداها چیست. در برخی موارد نیز بین صحبتها تعارض دارد.
یعنی در یک نقطه معتقد هستیم که باید خلق ثروت داشته باشیم رقابتی عمل کنیم اما از سوی دیگر با آزادسازی نرخ انرژی مخالف هستیم. این موارد کار را برای کارشناس سخت میکند تا متوجه شود نگاه کاندیدا به چه مکتب اقتصادی نزدیک است و چه شیوههایی را برای مشکلات اقتصادی در پیش خواهد گرفت.
این مسئله بین همه کاندیداها مشترک است. عموماً صحبت عامه پسند است و عملی و تخصصی نیست. بحث دیگری که مخصوصاً آقای قالیباف بر روی آن تاکید داشت، افزایش بهرهوری است. آقای قاضیزاده تاکید داشتند که برای تحقق رشد 8 درصدی نیازمند سرمایهگذاری خارجی 250 میلیارد دلاری هستیم. آقای قالیباف در پاسخ به این مسئله تاکید داشت که با افزایش بهرهوری میتوانیم نیاز به سرمایهگذاری خارجی را کاهش دهیم.
در بین صحبت همه کاندیداها این مسئله وجود داشت که باید سرمایهگذاری چه در بُعد داخلی و چه در بُعد خارجی افزایش دهیم. آقای پورمحمدی بر وفاق ملی تاکید داشتند. او معتقد بود که اگر بتوانیم اعتماد و ثبات در بازار ایجاد کنیم، میتوان سرمایههای مردم و سرمایهگذاران را وارد اقتصاد کرد. آقای جلیل معتقد بود که فرصتهای زیادی در حوزههایی مانند فناوری و نیروی انسانی در کشور وجود دارد که باید فعال شود.
بین همه کاندیداها در خصوص روابط بینالملل و اثر آن در حوزه اقتصاد اشتراک وجود داشت. آقای پورمحمدی، قالیباف و پزشکیان تاکید داشتند که کاهش تحریمها در کوتاهترین زمان ممکن باید صورت بگیرد. برخی افراد مانند آقای جلیلی و زاکانی معتقد بودند که در زمان تحریم با کمک پتانسیلهای دیگری که در حوزه بینالملل داریم میتوانیم جذب سرمایه را با تعامل با کشورهای همسایه انجام دهیم.
ضعف کارشناسی در مناظره اقتصادی/ اشارهای به جزئیات سیاستهای اقتصادی اعمال شده نشد
یکی از مشکلاتی که وجود داشت این بود که هیچ کدام از کاندیداها ریشهیابی دقیقی از مشکلات اقتصادی را مطرح نکردند. هیچ یک به عوامل ناموفق بودن بازار سرمایه در چند سال گذشته اشاره نکردند. در خصوص افزایش نرخ سود سپردهها و اینکه تصمیم درست یا غلطی بوده است اظهار نظری نداشتند. در مورد خصوصیسازی تنها آقای قاضیزاده اشاره کردند که با وارد کردن شرکتها به بورس و IPO کردن آنها خصوصیسازیها انجام شود.
انتقاد بدون راهکار از خصوصیسازی
آقای جلیلی اعتقاد داشتند که در خصوصیسازی، بنگاهها به افراد دارای صلاحیت واگذار نشدهاند. البته این مسئله را نیز باز نکردند که آیا آن بنگاه و کسب و کاری که واگذار شده توجیح اقتصادی داشته است و بخش خصوصی کار را دامه نداده یا آنکه آن فعالیت دیگر تویج نداشته و متوقف شده است. همه کاندیداها به خصوصیسازی اعتقاد داشتند اما به شیوه انجام آن نقد وارد میکردند. با این وجود راهکاری نیز برای شیوه درست آن ارائه ندادند.
در خصوص سابقه اشتباهات دولت در کاهش ارزش پول ملی و راهکارهای تجویزی برای اصلاح آن مانند شیوه کاهش هزینههای دولت اشاره نشد. این مسئلهای بود که جا داشت با توجه به سوالات کارشناسان اقتصادی پاسخهای دقیقی ارائه میشد. یکی از بحثهایی که خیلی به آن پرداخته شد مشارکت مردم در اقتصاد بود اما به دقت این موضوع توضیح داده نشد.
آقای پورمحمدی به بحث اعتمادسازی در این زمینه اشاره کردند. نگاه آقای پورمحمدی، پزشکیان و قالیباف این بود که مردم بیشتر در زمینه اقتصاد وارد شوند. البته نگاه آقای زاکانی نیز این بود که در جایی که مردم امکان حضور دارند، دولت نباید وارد شود. برخی دیگر از کاندیداها مانند آقای قاضیزاده معتقد بود که ما بیشتر باید اثرات اقتصادی را سر سفره مردم ببریم. شاید نگاه بر این بود که مردم باید بیشتر از اقتصاد منتفع شوند.
تفکیک موارد در صحبت کاندیداها بسیار کار مشکلی بود. ضمن اینکه اکثرا اظهارات به صورت کلی بود. همه معتقد هستند که کار خوب مانند کاهش تورم و رشد سالانه 8 درصد اقتصاد باید انجام شود. اما سوال این است که چگونه و با چه شیوهای باید این کار انجام شود جای سوال است.