عصر ایران/یادداشت وارده: در میزگرد فرهنگی شبکۀ دوم سیما در شامگاه شنبه 26 خرداد 1403 خورشیدی، حسین انتظامی به عنوان کارشناس و به زبان فارسی و صریح و روشن از سعید جلیلی کاندیدای ریاست جمهوری با داعیههای فراوان یک پرسش ساده را در میان میگذارد:
در دولت شما اگر یک خانم بی حجاب یا کم حجاب در یک رستوران باشد و رستوران تعطیل شود و صاحب رستوران ضرر اقتصادی کند و مردم با هم درگیر شوند و عین ماجرا در یک تاکسی اینترنتی اتفاق بیفتد و سبب شود خودرو او را به پارکینگ منقل کنند برای این اتفاق چه تدبیری دارید؟
سؤال کاملا واضح است و حامی برخورد با زنانی که یونیفورم رسمی مورد نظر سعید جلیلی را رعایت نمیکنند قاعدتا باید پاسخ بدهد: حکم خدا باید اجرا شود یا حجاب زنان مهمتر از اقتصاد رستوران است یا راننده اسنپ زودتر باید پیاده میکرد و اگر هم مخالف باشد - که نیست و گفته بود نیست- باید بگوید برخورد میکنم چون اتفاقا اصولگرایان علاقه ویژهای به کلمهٔ برخورد دارند و مدام خواستار برخورد با این و آن هستند ولی نگاه کنید سعید جلیلی نامزد اصولگرایان چگونه پاسخ میدهد. او میگوید:
اگر عمق راهبردی را درک نکنیم سطح را هم درک نمیکنیم. نمیوانیم بدانیم این چه معنایی با آن دارد!
مشخص است که پاسخی چنین پرت و پلا آدمی رسانهای با ذهنی منظم مانند انتظامی را قانع نمیکند. پس دوباره میپرسد: حالا تا آن عمق راهبردی درک شود چه اتفاقی میافتد؟ مردم همین طور باشند؟!
سعید جلیلی بار دیگر درصدد توضیح برمیآید و مثل جمله قبل پریشان و آشفته پاسخ میدهد : اگر عمق راهبردی را درک کنیم آن موقع زن یک موضوع اصلی میشود اما نه در این مسألههایی که این طوری تعریف میشود!
او نه شهامت دفاع از اقدامات وزارت کشور دولتی را دارد که سنگ آن را به سینه میزند و نه میتواند به صراحت بگوید مخالفم چون همین تازگی از طرح موسوم به نور به عنوان قانون یاد کرده بود. طرحی که به تعبیر مسعود پزشکیان ما را به سیاهی میکشاند و در شکست این طرح همین بس که سعید جلیلی هم از دفاع از آن بازمیماند و به عمق راهبردی متوسل میشود!
عمق راهبردیِ ادعایی سعید جلیلی بلاتشبیه یادآور آن لطیفهٔ مشهور است که زلزلهای واقع شده بود و هر که در حال کاری بود تا کمکی کرده باشد ولی فردی در آن هنگامه مدام چوبی را به زمین فرو میکرد و بعد به آن نگاهی میانداخت. وقتی پرسیدند چه میکنی پاسخ داد: دارم عمق فاجعه را بررسی میکنم!
درک آن بنده خدا از عمق فاجعه آن بود و درک این بنده خدا از عمق راهبردی هم این است!
شاید هم چون در این فقره نتوانسته از دو کلمه فرصت و ظرفیت استفاده کند به تعبیر «عمق راهبردی» روی آورده است.
حالا آدم متوجه می شود که چرا مذاکرات او در دوران احمدینژاد که به صدور قطعنامههای پیاپی علیه ایران انجامید و مهمترین دستاورد هر دور مذاکره تعیین محل بعدی بود ۶ سال طول کشید. احتمالا مشغول کشف عمق راهبردی بوده است!
مهم ترین پرسش البته این است او به سود نامزد دیگر کنار می کشد یا با همین دست فرمان می خواهد تا پایان بماند؟
البته خیلی ها که قصد رای دادن نداشتند چه بسا با مشاهده نوع استدلالات این کاندیدا متوجه عمق راهبردی تفاوت او با نامزد دیگر شدند که آشکار و روشن نظر می دهد.
سپاس ویژه نثار کارشناسی که عمق راهبردی اندیشه ها و شهامت استاد را در بیان نظرات پیش چشم قرار داد!