در نتیجه حل بحران اول۲۰۱۴، قطر به بلوک سعودی کمک کرد تا با آنچه آنها رفتار بیثباتکننده ایران در منطقه میدانستند (مانند مشارکتش در ائتلاف تحت رهبری عربستان در یمن) مقابله کند. همزمان قطر روابط صمیمانهای با ایران برقرار کرد. زُوِیری توضیح میدهد: «[قطر] هیچ علاقهای به بستن کامل درها با هیچ شریکی ندارد. بنابراین ممکن است در را فقط 10درصد باز نگه دارند و آنها نمیتوانند در را ببندند. این درباره ایران صدق میکند.» بهعبارتدیگر، با وجود تضاد منافع با ایران (مانند تضاد بر سر جنگ سوریه) و کمک به سعودیها علیه ایران، قطر و ایران حتی پس از اولین بحران خلیجفارس روابط عملگرایانه خود را حفظ کردند. با این حال، بحران خلیجفارس در سال۲۰۱۷ منجر به همکاری نزدیکتر بین دولتهای «اسلامدوست» شد و منطقه را به دو بلوک اصلی تقسیم کرد. قطر با توسعه روابط با ایران و ترکیه -که هر دو از حامیان اصلی نیروهای اسلام سیاسی در منطقه هستند- آشکارا با سیاستهای گروه چهار مخالفت کرد؛ درحالیکه ایران عمدتا از گروههای شیعه (و سنیها مانند حماس) حمایت میکند، ترکیه با مسلمانان سنی تعامل میورزد.این امر به قطر اجازه داد تا سیاست مستقلی را دنبال و با قدرت گروه چهار مقابله کند (از جمله نپذیرفتن خواستههای گروه چهار برای پایان دادن به بحران، همانطور که در زیر بحث میشود).
بهعنوان مثال، در مجمع دوحه در دسامبر۲۰۱۸ محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه ایران بهجای بحث درباره رفتار ایران گفت: «شوربختانه، عربستان سعودی نمیخواهد تنش را کاهش دهد. در حقیقت، عربستان سعودی معتقد است که به نفعش است که تنش را افزایش دهد.» همانطور که پیشازاین توضیح داده شد، پس از سال۲۰۱۷، قطر همچنین در اقتصاد لبنان - دولتی که عمدتا تحت سلطهی حزبالله و متحدانش است- سرمایهگذاری کرد.علاوه بر این، با ظهور بحران خلیجفارس در سال۲۰۱۷، قطر و ترکیه روابط دوجانبه خود از جمله همکاریهای اقتصادی، سرمایهگذاری، تجاری، انرژی و دفاعی را تقویت کردند. آنها روابط نظامی برقرار کردند و ترکیه از سال۲۰۱۵ یک پایگاه نظامی در قطر داشت. دیدگاه آنها نسبت به گروههای اسلام سیاسی مشابه بود: هر دو از اخوانالمسلمین و همچنین از «دولت وفاق ملی لیبی» حمایت میکنند. علاوه بر این، طبق گزارشها در سال۲۰۱۹، پیوندهای قطر با علی الصلابی برای حمایت نظامی قابلتوجه ترکیه از جنبشهای اسلامگرا در لیبی بسیار مهم بود. یک منبع رسانهای ترکیهای به نام «احوال» حمایت نظامی را عملگرایانه و نه ایدئولوژیک -مشابه معامله قطر با بازیگران غیردولتی اسلام سیاسی- میداند. همانطور که پیش از این بحث شد، این حمایت ترکیه علیه ژنرال حفتر و نیروهایش که توسط اعضای گروه چهار حمایت میشوند، انجام شد.
و) هزینه قدرت عاریهای قطر
یکم) انتقاد از قطر در جریان بهار عربی
قطر نیز با داشتن فرصتی برای به عاریت گرفتن جایگاه رهبری منطقهای از طریق ایجاد پیوندهایی با بازیگران غیردولتی اسلام سیاسی، که در نتیجه بهار عربی به قدرت رسیدند، بهایی پرداخت. نقش قطر در جریان قیامهای تونس، مصر، لیبی و سوریه هم یک موضوع اصلی و هم یک موضوع بحثبرانگیز است. قطر اگرچه کشوری دموکراتیک نیست، اما اعلام کرد که حمایت از شورشیان و ارائه کمکهای بشردوستانه با هدف ارتقای دموکراسی در منطقه است. اعضای خانواده حاکم قطر اظهار کردند که مداخله در لیبی این سیاست را نشان میدهد: «ما به آزادی معتقدیم، به گفتوگو اعتقاد داریم و به آن برای کل منطقه اعتقاد داریم. من مطمئن هستم که مردم خاورمیانه و سایر کشورها، ما را بهعنوان یک الگو میبینند و اگر فکر کنند مفید است، میتوانند از ما پیروی کنند.»برخی از دانشگاهیان و سیاستمداران ادعا میکنند که نقش قطر در جریان بهار عربی با تمایل به حمایت از مردم عادی و انتخابهای سیاسی آنها مرتبط بود و اینکه قطر علاقهای به حمایت از یک گروه یا جنبش خاصی نداشت. با این حال، درحالیکه در ماده یک قانون اساسی قطر آمده است که «نظام سیاسی قطر دموکراتیک است» در حقیقت قطر یک پادشاهی مشروطه است و طبق ماده۶۷، اکثریت قوای اجرایی متعلق به امیر است که قادر به «ابطال قانون، حکمرانی با فرمان و حتی انحلال نهادهای منتخب» است. باعبود این تناقض را برجسته کرد که قطر برای تغییر در منطقه آماده است؛ اما برای تغییر در داخل آماده نیست: «آنها از دیدن این تغییر در جای دیگر خوشحال میشوند و از آن حمایت میکنند. آنها خودشان این تغییر را انجام نمیدهند. اگر بهراستی درباره دموکراسی جدی هستید، باید از خانه شروع کنید.» فریر همچنین معتقد است که «آنها [قطریها] دموکراسی را در تئوری و بهصورت انتزاعی دوست دارند، اما نه در عمل و برای خود.» نور الکعبی، وزیر فرهنگ امارات معتقد است که ماده۷ قانون اساسی قطر دخالت در امور سایر کشورها را ممنوع میکند. حمایت قطر از اخوانالمسلمین در کشورهای دیگر، اما نه در داخل بهعنوان یکی از نمونههای این مداخله ذکر شد. دموکراسی تنها راهی بود که گروههای اسلامگرا [از طریق آن] به قدرت رسیدند. بدون آن، قدرت عاریهای قطر آنقدر هم افزایش نمییافت. با این حال، از آنجا که قطر دموکراسی را در داخل کشور ترویج نکرد، هزینههایی را متقبل شد.
دوم) بحران۲۰۱۴ خلیجفارس
با ملاحظه اینکه «مصر یک خط قرمز است»، کشورهای مخالف پیوندهای قطر با مصر را تضعیف کردند. عربستان سعودی در ژوئیه۲۰۱۳ کودتای مردمی مورد حمایت ارتش علیه مُرسی را مورد حمایت مالی قرار داد که موجب حذف اخوانالمسلمین و به قدرت رساندن ژنرال السیسی شد؛ درحالیکه قطر متحد مصری خود را از دست داد، اما این کشور شروع به پرداخت هزینههایی در سطح شورای همکاری خلیجفارس نیز کرد.
نظر شما