اما پدرخواندههاي راديكال به همين وضعیت غير متناسب و غير متعادل هم قانع نشده و به دنبال استفاده از رويكردهاي تخريبي عليه پزشكيان شدهاند. حجم، اندازه و گستره اين تخريبها عليه پزشكيان به اندازهاي بالاست كه به نظر ميرسد، برخي ستادهاي تبليغاتي به جاي تاكيد و تكيه بر تواناييها، دستاوردها و ظرفيتهاي نامزد مورد نظر خود، هم و غم خود را معطوف تخريب پزشكيان قرار دادهاند. مطابق معمول بخشي از نشانههاي مشترك، ميان پروژههاي تخريبي راديكالهاي داخل و خارج كشور نيز مشاهده ميشود. بسياري از رسانههاي بيروني، تمركز خود را بر تخريب مسعود پزشكيان قرار دادهاند و با اتهامزني، تخريب و فضاسازي به زعم خود، تلاش ميكنند از حجم توجه افكار عمومي به پزشكيان بكاهند. چرا كه از منظر اين جريانات، گفتمان اصلاحات با توجه به جايگاهي كه در افكار عمومي ايرانيان دارد، ميبايست با تندترين برنامههاي تخريبي مواجه شود. جالب اينجاست كه با توجه به كارنامه سفيد پزشكيان و دست خالي رقبا، اتهاماتي وارد ميشود كه هيچ پايه و اساس درستي ندارند. مثلا در يك نمونه از اين تخريبها، زاكاني به خاطرات گذشته خود رجوع كرده و اتهاماتي را از زمان حضور او در وزارت بهداشت وارد ميسازد، بدون اينكه براي اتهامات خود هيچ سند و مدركي داشته باشد. در نمونه ديگر در يكي از كانالهاي تلگرامي يكي ديگر از نامزدهاي اصولگرا، كليپي قديمي از پزشكيان بارگذاري شده كه در آن چالشي كلامي ميان پزشكيان و يكي از خبرنگاران ايجاد شده و ستاد مزبور آن را به معناي پاسخگو نبودن نامزد جريان اصلاحات تلقي كرده است.
اما آيا اين براي نخستين بار است كه يك چنين راهبردي از سوي جريان راست براي مقابله با نامزد اصلاحطلب در پيش گرفته ميشود؟ بررسي روند تخريبها، دروغها و اتهامزنيها عليه مسعود پزشكيان نشان ميدهد، طيفهاي راديكال جناح راست دست به همان اقداماتي زدهاند كه پيش از اين در جريان رقابتهاي انتخاباتي سال 76 تكرار شده بود.
افزايش دامنه تخريبها، عليه مسعود پزشكيان، افكار عمومي جامعه ايراني و متولدين دهههاي 50 و 60 و دهههاي قبل را به ياد همه تلاشهاي سلبي و تخريبهايي مياندازد كه عليه سيدمحمد خاتمي در روزهاي منتهي به انتخابات 2خرداد 76 برنامهريزي شده بود. اما چرا نشانههاي مشترك بسياري ميان روند تخريبي ميان خاتمي و پزشكيان وجود دارد؟
خاطرات تخريب در سال76
افرادي كه روزهاي خاطرهساز منتهي به دوم خرداد 76 را تجربه كردهاند حتما به ياد دارند كه بخش قابل توجهي از راهبردهاي رقباي خاتمي معطوف به تخريب او بود. روزي نبود كه حاشيهاي تازه براي خاتمي شكل نگيرد و تهمتي به او وارد نشود. روندي كه در ايام رياستجمهوري او هم ادامه يافت؛ به گونهاي كه خاتمي از آن ذيل عنوان هر 9روز يك بحران جدي ياد كرد.محمد صدر در ششمين جلد از مجموعه تاريخ شفاهي سياست خارجي جمهوري اسلامي ايران، در خصوص روند تخريبي كه در ايام انتخابات سال 76 عليه سيد محمد خاتمي راه افتاده بود، ميگويد: «افزايش اعتبار آقاي خاتمي در ميان مردم در سال 76به مرور زمان رقبا را به جايي رساند كه به جاي تبليغ براي نامزد خود به دو ترفند دست زدند: اول اينكه در كل جامعه شايعه كردند كه نظر مقام معظم رهبري ناطق نوري است و اين مطلب را به صراحت آيتالله مهدوي كني در دو روز قبل از انتخابات بيان نمود. دوم خراب كردن چهره آقاي خاتمي در ميان مردم با پخش شايعه تكرار واقعه مشروطيت و بازگشت بنيصدر دوم به صحنه و القاي اينكه در صورت آمدن آقاي خاتمي اسلام در خطر قرار ميگيرد. در چارچوب بهكارگيري اين روش، مجلاتي مانند شلمچه و يالثارات به سمپاشي عجيبي پرداختند و روزنامههاي رسالت، كيهان و حتي راديو و تلويزيون به تبليغات علني عليه آقاي خاتمي ميپرداختند.» او در ادامه ميافزايد: « در اين ميان سخنرانيهاي افراد طرفدار روحانيت مبارز، به تبليغ بسيار زشت عليه آقاي خاتمي تبديل شده بود كه به تعدادي از آنها اشاره ميشود: « آقاي رفيقدوست در بنياد جانبازان گفته بود كه نميگذاريم حادثه بنيصدر تكرار شود و اگر حتي آقاي خاتمي پيروز شود، ظرف شش ماه او را برمياندازيم. متاسفانه اين روش تبليغاتي كه روز به روز خشنتر هم ميشد مرتب ادامه داشت...» محمد صدر ميگويد: «متاسفانه اين روش تبليغاتي كه روز به روز خشنتر هم ميشد مرتب ادامه داشت.» اوج اين تخريبها را در ماجراي كارناوال عاشورا در روز جمعه ميشد مشاهده كرد، تخريب ناجوانمردانهاي كه گذشت ايام نشان داد توسط برخي افراد و گروهها براي تاثيرگذاري در رای خاتمي راهاندازي شده است. با دميدن نخستين شرارههاي خورشيد سحرگاهي روز جمعه 2خرداد 76 اما مشخص شد كه همه دامنههاي تخريبي صورت گرفته نه تنها منتج به نتيجه نشده است بلكه مردم ايران در حركتي هماهنگ با رايي 20ميليوني خاتمي را به عنوان رييسجمهور منتخب خود برگزيدند. انتخابي كه ايران و منطقه را در آستانه فصلي نو و تحولات تازهاي قرار داد.
تخريب نشانه ضعف است!
بسياري از تحليلگران و فعالان سياسي در گفتوگو با «اعتماد» افزايش دامنه تخريبها عليه پزشكيان را نشانه قوت گفتمان او و نمايان كننده ترس و نگراني رقبا از گفتمان پزشكيان ميدانند. اسماعيل گراميمقدم به اين نكته اشاره ميكند كه: «با توجه به ضعفهاي آشكار در اردوگاه اصولگرايي و فقدان گفتمان مناسب، اين جريان به عزم خود تلاش ميكند از طريق تخريب، براي خود آوردهاي كسب كند. موضوعي كه تجربه گذشته در خصوص تخريب سيد محمد خاتمي و ساير افراد ثابت كرده است، منتج به نتيجه مورد نظر نميشود.» حمشت فلاحتپيشه هم با تاكيد بر اينكه مردم از جنگ و دعوا خسته شدهاند از پزشكيان ميخواهد كه وقت خود را صرف پاسخدهي به رقبا نكرده و گفتمان خود را دنبال كند و مطمئن باشد كه مردم از او و ايدههايش دفاع ميكنند.» عليرغم اين دادههاي روشن، اما به نظرم ميرسد كه راهبرد اصولگرايان در جريان انتخابات چهاردهم به جاي استفاده از رويكردهاي ايجابي و ارايه برنامههاي خود مبتني بر تخريب پزشكيان برنامهريزي شده است. «اعتماد» به دادههاي مستندي دست پيدا كرده كه كلونيهاي تبليغاتي مرتبط با برخي ستادهاي انتخاباتي، فرمان تخريب نامزد جريان اصلاحات را صادر كردهاند. اما تجربه دهههاي قبل ثابت كرده مردم در مواجهه با يك چنين رويكردهاي تخريبي واكنش عكس نشان داده و نامزد تخريب شده را بر صدر مينشانند.
نظر شما