شناسهٔ خبر: 67062437 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: اعتماد آنلاین | لینک خبر

پایان تلخ عشق پسر جوان به زنی که 12 سال از خودش بزرگ‌تر بود

زنی میانسال ماجرای عشق پسرش به یک زن و ازدواج موقت با او را بازگو کرده است.

صاحب‌خبر -
پایان تلخ عشق پسر جوان به زنی که 12 سال از خودش بزرگ‌تر بود
کد خبر: 662675
|
۱۴۰۳/۰۳/۱۹ ۰۸:۲۵:۳۸

5سال بود که به خاطر ازدواج ناعاقلانه پسرم، او را طرد کردم و دیگر هیچ اطلاعی از زندگی اش نداشتم تا این که مطلع شدم پسرم در زیر زمین اجاره ای محل سکونتش دچار سوختگی شدید شده است و من در حالی با یک پیکر سوخته روبه رو شدم که  ...

به گزارش روزنامه خراسان،زن 53 ساله که با چهره ای وحشت زده و مضطرب خود را به مرکز انتظامی رسانده بود تا از همسر صیغه ای پسرش شکایت کند، درحالی که مرجوعه قضایی را روی میز می گذاشت درباره این ماجرای تلخ به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری قاسم آباد مشهد گفت: حدود5سال قبل درحالی که هنوز 20بهار بیشتر از عمر پسرم سپری نشده بود، عاشق زنی شد که 12سال از خودش بزرگ تر بود. او اسم این علاقه هوس آلود را «عشق»گذاشته و به هیچ توصیه و نصیحتی گوش نمی داد.

«ساسان» چنان غرق این رابطه غیراخلاقی بود که با جسارت مقابل من و پدرش ایستاد و تصمیم گرفت،«ترلان» را به عقد خودش درآورد. این در حالی بود که آن زن 32 ساله حتی نشانی محل سکونتش را هم در اختیار ما نمی گذاشت تا حداقل تحقیقات اندکی درباره وضعیت اجتماعی و اخلاقی او انجام بدهیم. «ترلان» با چرب زبانی و رفتارهای هوس آلودش عقل پسرم را دزدیده بود به گونه ای که با وجود مخالفت های ما، او را به عقد موقت درآورد و به دنبال سرنوشت غم انگیز خودش رفت. ماهم دیگر هیچ ارتباط و معاشرتی با «ساسان»نداشتیم و به قول معروف او را طرد کردیم ولی بازهم جگر گوشه ام بود و من نمی توانستم پسرم را از ذهنم بیرون کنم تا این که مدتی قبل فهمیدم او با همان زن صیغه ای اش در یک زیر زمین 12متری اجاره ای زندگی می کند.

چندبار تصمیم گرفتم بعد از 5سال به سراغش بروم و او را از فاصله دور نگاه کنم اما هنوز در این باره تردید داشتم که از ماجرای سوختن پسرم مطلع شدم و هراسان و سراسیمه خودم را به بیمارستان رساندم. از آن چه می دیدم وحشت زده و نگران بودم. پسر رعنای من به یک تکه زغال سوخته بزرگ تبدیل شده بود و با کمک دستگاه تنفسی با مرگ دست و پنجه نرم می کرد. خلاصه بعد از پرس و جوهای زیاد تازه فهمیدم که پسرم در همان زیر زمین اجاره ای دچار سوختگی شده و همسر صیغه ای اش او را دربیمارستان رها کرده و خودش نیز با برداشتن مدارک به جای دیگری رفته است وحالا هم پاسخ تلفن هایش را نمی دهد. به همین دلیل آمده ام از او شکایت کنم ولی ای کاش ...

با توجه به اهمیت و حساسیت این ماجرای دردناک،بررسی های پلیسی با دستور سرهنگ محمدبزی(رئیس کلانتری قاسم آباد مشهد)با هماهنگی مقام قضایی برای واکاوی ادعاهای زن میان سال ادامه دارد.

ماجرای واقعی با همکاری پلیس پیشگیری خراسان رضوی

 

نظر شما