شفقنا- زمان باعث ایجاد تغییراتی در تمام سطوح زندگی آدمی می شود. در زمینه امکانات زندگی از اسب و درشکه به خودروهای برقی رسیدیم. خیابان ها تعریض شدند و کمتر خبری از کوچه های «قهر و آشتی» دیروز است. به موازات گسترش خیابان ها، وسایل نقلیه هم افزایش یافته است. و خودروهای تک سرنشین فراوان در خیابان ها تردد می کنند. همپای این گسترش شهرنشینی، باید قوانین هم بروزرسانی شود و مردم مجبور به رعایت حقوق دیگران شوند.
دکتر محمد خیری معاون دانشجویی و فرهنگی دانشگاه مفید در نوشتاری با عنوان «تجربه زیسته ما از پدیدار رانندگی و خیابان هاي بي / با فضيلت» که در اختیار شفقنا قرار داده، در این باره آورده است: «هر یک از ما در تجربه زیسته خود از خیابان، با پدیدارهای متفاوتی روبهرو هستیم. ما هرروزه با رانندگانی برخورد میکنیم که سبقتهای نادرست و پرخطر میگیرند، فحاشی میکنند، با پارک دوبل سبب ترافیکهای شهری میشوند، بی توجه به علائم راهنمایی و رانندگی تردد می کنند، با سرعت غیرمجاز رانندگی می کنند و صدها تخلف و چه بسا اشتباهات مرگبار دیگری مرتکب میشوند. این تخلفات ریشه در برخی اخلاقیات ناشایست و نهادینه شده همچون «عجولبودن، برتریجویی، خودخواهی، آیندهنگرنبودن، متوقعبودن از دیگران، عدم احترام به دیگران و عدم درک تلازم قانونمداری با حفظ منافع خویشتن» در درون ماست؛ مادام که ياد نگيريم در رفتار خود دقت كنيم، صبور باشيم و به هم احترام بگذاريم وضع بهتري پيدا نخواهيم كرد.
از دیگر پدیدارهای خیابان، تکثر مدلهای ماشین و تفاوت سطح اقتصادی انسانها در بهره مندی از رفاه تکنیکی و ماشینی است. این درحالی است که تمام این ماشینها کارویژه و هدفی یکسان دارند، یعنی همهی آنها ما را به مقصد میرسانند، اما لزوماً این تسهیل و رفاه، سبب آسایش در زندگی نمیشود و چه بسیار افرادی که برخوردار از این تسهیلات هستند و دست به گریبان مسائل و معضلات بسیاری هستند.
بنابراین، در چنین وضعیتی علیرغم اینکه ماشین وقت ما را از پرداختن به نیازهای اولیه و طبیعی آزاد کرده و دیگر برای رفع نیازهای اولیه همچون تهیه آب و غذا و یا مکان استراحت تلاشی مضاعف لازم نیست، اما ماشین انسانها را تنبل هم کرده است. زندگی ماشینی انسانها را به افرادی تنها و محصور در فضای محدود خودشان تبدیل کرده است. این سبک از زندگی، علاوه بر تنبل کردن انسان و اثر مخرب بر نشاط جسمانی، سبب دلمردگی و زیست رباتی شده و به همین دلیل است که خیابانها که زمانی محل مراودات و مسبب نشاط بود، امروزه خودش عامل جنگ اعصاب و تشدید بی حوصلگی است.
در چنین عصری، اخلاق نیز کارکردی سودجویانه و اغلب اقتصادی مییابد. یکی از صحنه های بروز این نوع از اخلاق، خیابان است. اصالت سود شخصی آشکارا در این صحنه به چشم می خورد. برای مثال، افراد به جای احترام به ایمنی و سلامت خود و دیگران، رسیدن هر چه سریعتر به مقصد را ترجیح می دهند یا برخی دیگر خودروهای خود را در مکانهایی ممنوع تنها به دلیل نزدیکی به مکان خود پارک می کنند.
اما مقصد نهایی و پایانِ زیستِ جمعیِ ما مرگ است و همین باید ما را در رابطه با رذایل اخلاقی که در فوق بدان ها اشاره کردیم به فکر وا دارد. شاید در فلسفهای که بنده مطالعه میکنم، توجه به رانندگی و دلواپسیهای غایی مثل مرگ و اضطراب، تنهایی و ارتباط، مسئولیت و آزادی و معنای حرکت و زندگی، مهم و قابل تأمّل است.
ما در رانندگي با اضطراب تصادف مصادف مي شويم در عين تنها بودن در ارتباط با جامعه هستيم و در عين آزادي در خيابان مسئوليت نظم عمومي را هم برگردن مي كشيم. اگر از این زاویه به تجربه زیسته خود بنگریم، شاید اخلاق نیز معنایی جدید بیابد و علیرغم اینکه ما در عصری ماشینی زندگی میکنیم، همواره به یاد داشته باشیم که ماشین برای تسهیل زیست جمعی است و نه تسخیر تمام ابعاد زیست انسانیِ ما.
پدیدارِ زیستِ جمعیِ ما از زاویهای بیرونی، نوعی عجله برای رسیدن است، اما هنگامی که میرسیم، میخواهیم برگردیم. شاید بیانِ استعارهای از ماشین بتواند وضعیت ما را به خوبی نشان دهد. ماشین استعارهای از سه وضعیت است. ما میتوانیم با آینهی عقبْ به «گذشته» بنگریم. با شیشه جلو «آینده و افق پیشِ رو» را ببینیم و با آینه بغل، «وضع حال» را مشاهده کنیم. به نظرمیرسد، بشر همواره در ترکیب این سه زندگی می کند و شاید برخلاف نظر زيگموند فروید، آنچه به آن امید دارد و در پیش چشم دارد، مهمتر از گذشته باشد. چنانچه اهمیت ساخت آیندهای بهتر را درک کنیم، شاید دیگر به راحتی در خیابان آشغال نریزیم و بیش از همیشه به یاد پاکبانان باشیم. شاید دیگر خانم ها را که آرام و با قواعد رانندگی میکنند، تمسخر نکنیم. به حق دیگران تجاوز نکنیم. چه بسا اساساً خواست آیندهای بهتر، سبب رفتاری بهتر شود. سبب تقویت صبر و گذشت در ما گردد و هم نگاه ما را به زندگی و هم رفتار ما را به سمت تغییری مثبت تر بهبود بخشد. احترام به یکدیگر، اعتماد و تلاش مکرر برای زیستی بهتر از عواملی است که زیست با کیفیت و آرامی را سبب میشود.
یکی از مهمترین شواهد بر این ادعا مبنی بر اینکه بهبود زیست جمعی تنها در سایه تغییر ارادههای انسانی برای ساخت زندگی با کیفیتتر رقم میخورد این است که قوانین راهنمایی و رانندگی طبیعی نیست، بلکه فرهنگی است. یک نظم برساخته به جای نظم خودانگیخته است. رانندگی مانند زبان است که هم قانون و مکانیک بر آن حاکم است و هم آزادی و ارگانیک. بنابراین، زندگی بهتر ساختنی است، نه امری خودبهخودی که توسط طبیعت ایجاد شود.
راهحل ساختِ چنین نظمی این است که ما آزادی را همچون عقلانیت بیابیم. قوانین، مانعی بر تحقق آزادی نیستند، بلکه تضمینی برای تحقق آن هستند. آزادی بدونِ قانون، هرج و مرج است و قانون بدونِ آزادی، استبداد است. قوانینِ راهنمایی و رانندگی ظهور دیالکتیک آزادی و موقعیتمندی است. اگر به این دیالکتیک توجه نشود، ماشین بهمثابه امری که قرار است، موجب رفاه در زیست جمعی ما باشد، کارکردی خودشکن مییابد؛ وسیله قربانیشدنِ ما میگردد و باعث ستم و ستمگري به ما مي شود.
عرصه رانندگی، مجمع و محل تلاقی اهمیتِ قانون، اخلاق، تکنولوژی، روانشناسی، جامعهشناسی، تربیت و آموزش است. بنابراین، قانون، جامعه، خواست و ارادهی انسانها میبایست بهنحو هماهنگ و منسجم با یکدیگر برای بهتر زیستن، نظم و عدالت بکوشند. باید قانونگذاران نیازهای رانندگان را بهتر بشناسند و براساس آن برای رفع آنها اقدام کنند. به عنوان نمونه، صنایع ماشینها باید بهتر و امنتر بشود و راهها هموارتر گردد.
بنابراین، برای بهترشدنِ زیستِ جمعی ما، هم رعایتِ قانون لازم است، هم سیستم حمل و نقل میبایست اصلاح شود و هم ماشینهای راحتتر و هم رانندگان بااخلاق نیاز است. هنگامی که انسانها قوانین را رعایت کنند، به یکدیگر احترام بگذارند و «دیگری» را مثل خود ببینند و از رانندگی و زندگی لذت ببرند، بدون شک زندگی بهتر نیز رقم خواهد خورد. ثمره مراعات کردنِ قانون، انتفاع جمعی است و باید انسانها تربیت شوند و طبیعت ثانوی پیدا کنند، تا لزوم این مهم را بفهمند که درست رانندگیکردن، یعنی حفظ سلامت جان خود و دیگری و همزيستي با آرامش و آسايش و اين امر بدون تعامل جمعي صورت نخواهد گرفت. به قول شاعر، «اميد به رهايي نيست وقتي همه ديواريم».
نظر شما