شناسهٔ خبر: 67040686 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: شفقنا | لینک خبر

دعوت 151 فعال سیاسی و مدنی درباره انتخابات: «پای ايران در ميان است راهگشایی كنيم»

صاحب‌خبر -

شفقنا- روزنامه اعتماد نوشت: ۱۵۱ نفر از انديشمندان و فعالان سياسي و مدني دغدغه‌مند توسعه و مردم‌سالاري در ايران در بيانيه‌اي تحليلي و تفصيلي از حكمرانان و نيروهاي سياسي دعوت كردند در انتخابات زودرس ۱۴۰۳ براي تقويت ميانه اصلاح‌گر و ممكن‌سازي توافق‌هاي مساله‌محور و راهگشا براي ايران بكوشند.

به گزارش شفقنا روزنامه اعتماد نوشت:

جواد ظريف، مقصود فراستخواه، ماشاءالله شمس‌الواعظين، محمدجواد آذري‌جهرمي، بيژن عبدالكريمي، رضا نصري، محمدمهدي مجاهدي، مهدي غني، محمد تركمان، حسين سلاح‌ورزي، حميدرضا جلايي‌پور، علي باقري، احمد شيرزاد، محمدرضا جلايي‌پور، محمد قوچاني، احمد عزيزي، حجت‌الله ميرزايي، مهدي شيرزاد، مرضيه آذرافزا، مجيد فراهاني، محمدصادق جوادي‌حصار، محمدرضا مهاجري، غلامحسين محمدي، سينا رحيم‌پور، علي هنري، سجاد سالك، شهاب‌الدين طباطبايي، وحيد عابديني، محمدامين نيكجو، متين رمضان‌خواه، مسعود سالاري، سعيد نورمحمدي، محمدحسين نعيمي‌پور، عليرضا خامسيان، امين كاوئي، برزين جعفرتاش، احسان مجتهدي، محمد حضرتي، مجتبي بيات، علي نقيه، علي نصري، علي‌اصغر شفيعيان، حامد ذاكرحسين، امير اقتناعي، ميترا جلوداري، علي وفقي، ابوذر معتمدي، الهه نوري، حسين سپهوند، محمدهاشم سمتي، بهنام ذوقي، سعيد‌الله‌بداشتي، مهرداد احمدي‌شيخاني، داور نظري و مجيد يونسيان در ميان امضاكنندگان اين بيانيه تحليلي‌اند.

متن كامل اين بيانيه و اسامي امضاكنندگان در ادامه مي‌آيد:

به نام خداي مهربان و عادل

در «بزنگاهِ زودهنگامِ» انتخابات رياست‌جمهوري چهاردهم چگونه مي‌توان با معيار منافع ملي و خير همگاني ايرانيان مناسب‌ترين «موقعيت محتمل‌الوقوع» را ساخت؟ پاسخ ما قدم برداشتنِ مشترك حاكميت و جامعه به سمت نوعي توافق جديد است كه همزمان به نفع هر دو باشد. هم شكاف بين حاكميت و جامعه را بكاهد و زمينه‌ساز توسعه فراگير و گشايش شود و هم بر قدرت ملي چندبعدي و امنيت ايران بيفزايد. هم تاب‌آوري ملي‌مان در منطقه پرآشوب كنوني را بيشتر كند و هم احياگر اميد اجتماعي و خلق‌كننده افق‌هاي باز در برابر چشم ايرانيان شود.

تحريم‌هاي خارجي و دوقطبي‌‌گرايي و سياست تهديد و منازعه در دو سوي طيف سياسي، به ويژه از سال ۹۷، بر زندگي عادي ايرانيان فشار سهمگيني وارد كرده است. وقت تقويت كنشگري مرزي و ميانه اصلاح‌گر، دورانديش، توافق‌ساز، بهبودبخش زندگي و حلالِ مسائل است. عموم ايرانيان ذي‌نفعِ زندگي بهتر و آرامش و رشد و ثبات و گشايش تدريجي‌اند. از معلم و والدين و كارگر و كارمند و دانشجو و پرستار تا هنرمند و پزشك و كشاورز و استاد دانشگاه و روحاني و كارفرماي توليد و خدمات، طالب آرامش و زندگي بهتر و گشايشند. زندگي‌شان اما در ميانه دو لبه ستيزگر و حذف‌گراي سياسي قرباني مي‌شود. «تحريم‌هاي اقتصادي» از يك‌ سو و «خالص‌سازي»هاي كاهنده مشاركت سياسي از سوي ديگر نيز قيچي ضدزندگي ديگري ساخته است. اين دو لبه قيچي عملا به كاهش رغبت گروه بزرگي از هموطنانمان براي مشاركت انتخاباتي و نيز فرسايش زيرساختي، ضعيف‌تر شدن توان متشكل جامعه ايران، فقر و نابرابري، بي‌افقي سياسي، مهاجرت، نارضايتي فزاينده و بغرنج شدن مسائل ايران انجاميده است.

در چنين شرايطي، راه گشايش و توافق‌هاي جديد از تقويت اصلاح‌گري ميانه پل‌ساز در سياست رسمي و جامعه مي‌گذرد و نه تشديد دوقطبي خشونت‌پرور. وقت به‌رسميت‌شناسي تكثر و پذيرفتنِ اقليت بودن يكايك نيروهاي سياسي است و نه ادعاي اكثريتِ يكپارچه ناموجود. ضرورت امروز ائتلاف‌هاي مساله‌محور براي گشودن درها و راه‌هاي بسته است، نه قفل ‌كردنِ درها و مسدود كردن راه‌هاي جديد. وقت تنفس جامعه است، نه سركوب و تحريم. وقت برساختنِ جمعي اميد به ثبات و گشايش تدريجي و مستمر است و نه تشديد خشم و توجيه انفعال يا انتظار براي انفجار. فرصت مشاركت‌گرايي براي گره‌گشايي و افزايش فراگيري نهادهاي عمومي و خدمات پايه همگاني است، نه مشاركت‌گريزي و قهرِ كوركننده گره‌ها و تحريم‌ها‌.

ما امضاكنندگان اين بيانيه خود بخشي از شهروندان متكثر جامعه ايرانيم و درك مي‌كنيم زمينه‌هاي نارضايتي‌افزا، فشارهاي سهمگين اقتصادي و به رسميت شناخته نشدنِ تكثر ما ايرانيان در سبك زندگي و باور و ترجيحات و مشاركت سياسي چقدر مي‌تواند تلخ و سخت و مانع اميد به گشايشگري شود. با اين حال، مثل همه شهروندان ايران به تجربه لمس كرده‌ايم كه دولت اهميت دارد و از جهات پرشمار بر زندگي يكايك ايرانيان تاثير مي‌گذارد؛ از كيفيت آموزش فرزندان‌مان و خدمات درماني تا ميزان بيكاري و تورم و رشد و نابرابري، محيط كسب و كار، جايگاه ايران در جهان، ميزان گشايش در فضاي آنلاين، رسانه‌ها، ظرفيت و كيفيت بروكراسي و ميزان رضايت و اميد به آينده و اعتماد و همبستگي و نظم و امنيت. تفاوت محسوس و معنادارِ دولت‌هاي دهه‌هاي گذشته هم شاهدي روشن براي تاثير نيروهايي است كه بر دولت‌ها حاكم مي‌شوند. اگر انتظارمان از اصلاح‌گري تدريجي، نتايج انقلابي و دفعي نباشد، حتي تجربه گشايش‌هاي برآمده از چند مشاركت انتخاباتي سه‌ دهه گذشته را با آسيب‌هاي برآمده از كناره‌گيري‌هاي انتخاباتي قابل مقايسه نمي‌دانيم.

چرا راه اهداف مصلحانه از افزايش مشاركت و تقويت اصلاح‌گري ميانه مي‌گذرد؟

تيغ تيز ردصلاحيت‌هاي غيرعادلانه و «خالص‌سازي»ها به پيكره نهاد انتخابات لطمات سنگيني زده و نيروهاي مصلح و توسعه‌گرا را در موقعيت بسيار سختي قرار داده است. از سويي مصلحان سياسي كه اغلب قرباني ردصلاحيت‌ها مي‌شوند، هزينه و تلاش زيادي صرف گشايشگري كرده‌اند و دغدغه صيانت از صندوق راي و حصول آزادي بيشتر انتخاباتي را دارند و از سوي ديگر، تجربه سه انتخابات گذشته هم نشان داده است كه كاهش مشاركت عملا به آزادتر شدن انتخابات نينجاميده است و امروز وضعيت نهادي جامعه و ظرفيت حكمراني از سال ۹۸ هم دورتر از اقتضائات توسعه فراگير و گشايش پايدار مردم‌سالارانه است. ما امضاكنندگان، با استقبال از حضور نامزدهاي متنوع در انتخابات رياست‌جمهوري پيش رو، باور داريم كه در شرايط كنوني مسوولانه است كه مصلحان ميانه‌رو، دورانديش و آينده‌نگر با معرفي و حمايت از نامزد(ها)ي توانا، شايسته و راي‌آور با سابقه توافق‌سازي و تعامل‌گرايي در جهت افزايش مشاركت در انتخابات گام بردارند و فضا را براي رسيدن به توافق‌هاي راهگشا براي ايران مهيا كنند.

بسياري از رهبران و نيروهاي مصلح در ايران مبتني بر رويكرد تفاهم‌گرا عمل كرده‌اند، اما برخي اقدامات قهرآفرين و قطبي‌سازِ بخش‌هايي از حاكميت، زمينه را براي تقويت تفاهم‌گرايي و توافق‌هاي برد-برد توسط مصلحان تنگ‌تر كرد و بعضي از انتخاب‌هاي سياسي بخشي از اصلاح‌طلبان با نتايج دوقطبي‌ساز و معكوس بود. اصلاح‌گري حل‌مساله‌اي، توافق‌‌گرا و تدريجي‌گراتر با مباني جديد نظري و تجربي آزمودنِ آزموده‌ها نيست و مستلزم دورانديشي، صبوري و تاب‌آوري نيروها در فراز و فرودهاي سياست است. با درس‌گيري از تجارب گذشته مي‌توان بر دستاوردهاي مصلحانه و تداوم بيشترشان افزود. در انتخابات مجلس قبلي و شرايط عسرت سياست، تقويت فراكسيون اقليت ميانه و موثر مجلس (كه به تبديل تندروهاي پايداري به اقليتي ۶۰ نفره كمك كرد و در برابرشان وزنه تعادلي ارزشمند ساخت)، تعين گفتماني بيشتر اين راهبرد و گشوده‌ شدن روزنه‌هايي در نظر و عمل از دستاوردهاي اين جنس حضور بود. پاره‌اي از نيروهاي اصلاح‌طلب نيز در انتخابات مجلس ۱۴۰۲ دلايلي براي عدم شركت داشتند، ولي همچنان ملتزم به مشي اصلاح‌طلبانه‌اند، در انتخابات ۸ تير ۱۴۰۳ مشابه اكثريت شهروندان مشاركت‌گرا هستند و مي‌توانند در انتخابات پيش رو به حصولِ نتيجه بسط‌دهنده خير عمومي كمك كنند.

طيف وسيع نيروهاي اصلاح‌گرِ مشاركت‌گرا در انتخابات رياست‌جمهوري پيش رو با استفاده از راهبردها، برنامه‌ها، زبان، نامزدها و تيم‌هايي كه مستعد ساختن تفاهم‌هاي ملي و گشايش‌ها و توافق‌هايي‌اند كه همزمان به نفع حاكميت و زندگي شهروندان است، مي‌توانند مشاركت را افزايش دهند و براي ايرانِ ما راهگشايي كنند. به ويژه دغدغه‌مندانِ پرشمار حقوق زنان ايران مي‌توانند با نقش‌آفريني موثر در اين دقيقه سياسي زمينه تحقق عملي و تدريجي بهبود زندگي نيمي از شهروندان ايران را فراهم كنند. ما نيز فروتنانه از عموم نيروها، نهادها و رهبران اصلاح‌گر دعوت مي‌كنيم در اين دقيقه سرنوشت‌سازِ ملي، با فراتر رفتن از ملاحظات جرياني و گذشته‌نگر، با رويكردي بلندنظر و ملي، التزام به اقتضائاتِ «آرمان‌گرايي واقع‌نگرانه» و رسمِ اصلاح‌گري، نقش فعالانه‌تري براي افزايش مشاركت و تقويت اصلاح‌گري ميانه و توافق‌ساز در انتخابات ۸ تير ۱۴۰۳ ايفا كنند. ما نيروهاي اصلاح‌گريم كه ادعا و دغدغه توسعه‌‌گرايي و گشايش مردمسالارانه از طرق خشونت‌پرهيز و تدريجي و قانوني داريم و متناسب با همين ادعا و دغدغه انتظار مي‌رود براي افزايش مشاركت و رقابت انتخاباتي و اثربخشي بيشتر نهادهاي برآمده از انتخابات، خودمان كنش‌گري موثر و زمينه‌سازي مسوولانه كنيم و بدون نياز به دعوت و فرش قرمز گام ‌برداريم. حضور در انتخابات نه به هر قيمت كه داراي خطوط قرمز بايد باشد، اما اين خطوط قرمز بايد متناسب با شرايط ساختاري امروز، ملاحظاتِ كلانِ مربوط به امنيت و منافع ايران و ظرفيت‌هاي گشايشگري عملي تعيين شوند و «اهداف» اصلاحاتِ تدريجي، «پيش‌شرطِ» اين اصلاحات قرار نگيرند.

از مجموعه مصلحان سياسي و نهادها و شبكه‌هاي دغدغه‌مندِ ايران مي‌خواهيم نامزد(هاي) اصلاح‌گر ميانه و توافق‌گرايي را شناسايي كنند كه هم توانايي ساختن توافق‌هاي ايران‌ساز با ساير حكمرانان و نيروهاي سياسي را دارند و هم در بسيج راي و جلب اعتماد طيف وسيعي از گروه‌هاي اجتماعي قابلند. براي افزايش احتمال تاييد صلاحيت‌ آن نامزد(ها) فراهم‌سازي زمينه‌هاي حصول نوعي مصالحه برد-برد و توافق و قرارداد نانوشته جديد بين شهروندان و حكمرانان هم ضروري است. اجماع‌سازي نهايي و ضابطه‌مند بين نامزدهاي اصلاح‌گر و توسعه‌گرا و تجميع راي‌شان نيز لازمه پيشگيري از خطاي پرهزينه انتخابات رياست‌جمهوري ۱۳۸۴ است و نقش‌آفريني شهروندانِ و فعالان مطالبه‌گرِ اجماع و مسووليت‌شناسي رهبران و نهادهاي اجماع‌ساز را مي‌طلبد.

چرا افزايش مشاركت و تقويت ميانه اصلاح‌گر در انتخابات به نفع ايران و نظام سياسي است؟

نظام سياسي ايران براي حفظ امنيت و يكپارچگي ايران در اين منطقه پرآشوب و در بعضي حوزه‌ها دستاوردهاي ارزشمندي داشته است، ولي هنوز ايران را در مسيرِ امنيتِ توام با گشايش گام‌به‌گام و توسعه فراگير و پايدار نينداخته است. مسائل جامعه متكثر و حاكميت تركيبي ايران با اين وسعت و جمعيت به حدي از پيچيدگي و بغرنجي رسيده است كه جز با همكاري و هم‌افزايي جامعه و حاكميت توان حل‌شان ايجاد نمي‌شود. علي‌رغم قدرت قابل اعتناي حاكميت در صيانت از امنيت و بقا و بسيج خياباني حاميان، متاسفانه امروز كاهش قدرت زيرساختي و ظرفيت‌ حل‌مساله‌اي دولت به سطح عدم توانايي براي صدور كارت امتحان نهايي دانش‌آموزان و توزيع انسولينِ كافي به بيماران قند رسيده است. خود حادثه هولناك سقوط بالگرد رييس‌جمهور و همراهانش نشانه‌اي هشداردهنده است از اينكه بر اثر تداوم و انباشت آثار تحريم، زيرساخت‌هاي امنيتي براي گردش و اداره امور عادي ولي خطير مانند امنيت پرواز، عمليات جست‌وجو و نجات و اطلاع‌رساني آسيب ريشه‌اي ديده است و همچنين، بر اثر حذف‌ها و انحصارها، نظام مديريت و تصميم‌گيري ما، حتي وقتي پاي جان و نجات عالي‌ترين مقام‌هاي رسمي در ميان است، از كارآمدي لازم برخوردار نيست. ادامه اين وضعيت مي‌تواند خسارت‌هاي جبران‌ناپذير و فاجعه‌بار در مقياس ملي داشته باشد. حل بحران نمايندگي سياسي و‌ بحران‌هاي زيست‌محيطي (به ويژه آب، هواي آلوده و فرسايش خاك)، كاهش نارضايتي اقتصادي اكثريت، كاهشِ متوازنِ تورم و بيكاري، پيشگيري از اعتراضات و تلاطم‌هاي متناوب و كاهش انواع فقر و انواع نابرابري و انواع تبعيض و انواع فساد، بدون كاهش شكاف دولت و ملت و افزايش اميد، مشاركت اجتماعي و اعتماد به نهادهاي عمومي حل‌شدني نيست. مشاركت بالا در انتخابات و تقويت ميانه اصلاح‌گر و توافق‌ساز سياسي به بقا و ثبات حاكميت و قدرت ملي هم كمك مي‌كند. اخيرا بازدارندگي دفاعِ مشروع «وعده‌ صادق»، جمعيت قابل توجه تشييع رييس‌جمهور و وزير خارجه فقيد، استاندار محبوبِ آذربايجان شرقي، امام‌جمعه خوش‌نام تبريز و كادر شريف حفاظت و پرواز، و نيز شكستِ اخلاقي مدافعانِ تحريم و تهديدِ ايران و حامي و وابسته اسراييلِ نسل‌كش بر قدرت حاكميت ايران افزوده است. اما اگر اين دست پر ايران به سرعت نقد و به امتيازات ديپلماتيك و اقتصادي و توافق‌هاي در خدمتِ امنيت و منافع ملي ايران تبديل نشود، احتمالا تركيبي از تغييرات صحنه، اعتراضات داخلي، تداوم جنگ كم ‌شدت و هزار دشنه اسراييلِ اشغال‌گر مي‌تواند دست ايران را ضعيف‌تر كند. پنجره فرصت امروز تا صرفا ۳ ماه ديگر (اوج‌گيري انتخابات امريكا و زماني‌كه از متحدان اروپايي امريكا تا رقباي راهبردي آن به تطبيق راهبردها و تاكتيك‌هاي خود با شرايط جديد مي‌پردازند) از دست‌ندادني است. انتخابات با مشاركت بالاتر احتمال مذاكره ثمربخش و امتيازدهي بيشتر طرف مقابل به نفع ايران را افزايش مي‌دهد و زمينه‌ساز افق‌گشايي‌هاي ملي و توافق‌هاي منطقه‌اي مي‌شود. مشاركت بالا در انتخابات پيام توافق‌ساز مهمي است و هم كشورهاي منطقه و چين و هم امريكا و اروپا حاضر به دادن امتيازات بيشتري به ايرانِ قدرتمندتر و باثبات‌تر خواهند شد (كه از لوازم ضروري رفتن به سمت نوعي «توازن فراگير» و «امنيت مثبت» در جهان «پساقطبي» است. بدون اين توازن، نه چين و شرق و نه امريكا و غرب و نه بازيگران فرامرزي و غيرحكومتي – امتيازات لازم را به ايران نخواهند داد و ذي‌نفعِ ضعيف‌ كردنِ ايران خواهند ماند) . همچنين تداوم مشاركت پايين (مشابه سه انتخابات گذشته) و بحران نمايندگي سياسي مي‌تواند به افزايش تهديدهاي امنيت و بقا از داخل و خارج بينجامد و در تبديل توسعه پايدار و گشايش به اولويت‌هاي نظام سياسي تاخير بيندازد. افزايش معنادارِ مشاركت در انتخابات به جامعه ايران و جامعه جهاني پيام ثبات سياسي، اقتدار و انسجام ملي مي‌دهد، اميد به براندازي و تهديد امنيت در ايران را در ميان براندازان و ايران‌ستيزان به ‌شدت مي‌كاهد، ايران را از تعادلِ بد و موقعيت پرمخاطره كنوني كه نيروها و قدرت‌هاي زيادي را ذي‌نفع تضعيف ايران كرده است، مي‌رهاند و به سمت تعادل جديدي مي‌برد كه در داخل و خارج بر شمار ذي‌نفعان امنيت و رشد ايران مي‌افزايد. اقتضاي اين مشاركت بالاتر رقابت بيشتر و حضور نامزدهاي توانا در نمايندگي شهروندان متكثر است. ما نيز از مجريان و ناظران انتخاباتي مطالبه گشايش در رسيدگي به صلاحيت‌ نامزدها را داريم.

راه‌ها و كوريدورهاي راهبردي (كه بعد از افول تدريجي اهميت نفت در دهه پيش رو، مهم‌ترين شانس ايران براي ذي‌نفع‌سازي همسايه‌ها و اروپا در بقا و امنيت و رشد ايران است) در حال دور زدن ايران‌اند و تنها دولتي با ظرفيت بالاتر، قدرت هنجاري بيشتر و همكاري افزون‌تر دولت‌هاي ديگر و نيروي انساني توانمند در داخل امكان تغيير اين روند با استفاده از اين پنجره فرصت چندساله را دارد. تامين هزينه‌هاي امنيت، سرمايه‌گذاري‌هاي زيرساختي، سياست اجتماعي كاهنده نابرابري و نارضايتي، تمهيد توليد صنعتي بزرگ‌مقياس براي افزايش رشد و كاهش بيكاري و افزايش هزينه‌هاي تحريم كردنِ ايران از طريق وابسته‌سازي بخش بزرگ‌تري از اقتصاد منطقه و جهان به نقش‌هاي جديد ايران نيز مستلزم حكمراني اقتصادي‌اي است كه از اصلاح‌گران ميانه و توسعه‌گرا با راي بالا و قدرت ساختن وفاق و ائتلاف‌هاي وسيع ملي برمي‌آيد. زيست‌پذيري بخش رو به گسترشي از ايران در معرض تهديد حاد قرار گرفته است و مي‌تواند به تدريج حتي به تهديدهاي امنيتي، اعتراضات و تلاطمات بيشتر مربوط به آب و آلودگي هوا و فرسايش خاك و منابع تجديدناپذيرِ طبيعي بينجامد. رفتن به سمت مهار و حل اين مسائل فوري زيست‌محيطي مستلزم افزايش ظرفيت كلي نهادهاي حكمراني، سرمايه اجتماعي بيشتر نظام سياسي و همكاري هم‌افزاي بخش بزرگ‌تري از شهروندان با بخش بزرگ‌تري از نهادهاي حكمراني است.

همچنين ائتلاف عبري- عربي-غربي عليه ايران با مشاركت بالا و توافق‌سازي‌ها و موازنه‌هاي بعدي مي‌تواند بشكند يا ضعيف شود، بخش بزرگ‌تري از همسايه‌ها را به موتلف ايران تبديل كند و به ويژه بعد از نسل‌كشي و جنايات جنگي اسراييل به فشار بيشتر بر اسراييلِ كودك‌كش بينجامد. واقعيت اين است كه ايران ديگر نمي‌تواند – در حالي كه بسياري از كشورهاي همسايه در مسير توسعه پرشتاب قرار گرفته‌اند و بعضا ده‌ها ميليارد دلار فقط براي توسعه «هوش مصنوعي» اختصاص داده‌اند- به سياستي كه صرفا متضمن «بقا» است، اكتفا كند. مشاركت بالا و افزايش امتيازگيري از امريكا مي‌تواند حتي به مهار و حذف نتانياهو و آتش‌بس در غزه هم كمك كند و غيرمستقيم احتمال پيروزي ترامپ را بكاهد. ترامپ در سخنراني‌ها و مصاحبه‌هاي انتخاباتي‌اش مكررا گفته است كه در صورت پيروزي در انتخابات مانع فروش نفت ايران به چين مي‌شود، تحريم‌هاي عليه ايران را تكميل و تشديد و حمايت قاطع‌تري از اسراييل در برابر فلسطينيان مي‌كند. نتانياهو هم به وضوح به پيروزي ترامپ اميد بسته است. بايدن نيز علي‌رغم حمايت بي‌شرمانه دولتش از جنايات اسراييل، اكنون به خاطر فشار افكار عمومي و جنبش دانشجويي حامي فلسطينيان، براي پيروزي در چند ايالت پاندولي و تعيين‌كننده در انتخابات پيش رو نيازمند دستاورد سياست خارجي و مهار نتانياهو شده است. بايدن بعد از پيروزي احتمالي‌اش در انتخابات ۲۰۲۴ قاعدتا كمتر از قبل از انتخابات (كه به راي نياز دارد) آماده توافق و منتقد نتانياهو خواهد بود. حتي در صورت پيروزي ترامپ، افزايش تاب‌آوري ملي از طريق نتايجِ حاصل از مشاركت بالا در اين انتخابات ضروري‌تر از هميشه است.

هيچ نيروي يكدستي كه نتواند همكاري و مشاركت طيف بسيار وسيع‌تري از شهروندان و سرمايه انساني ايران را جلب كند قابليت رفتن به سمت حل‌ مسائل پيچيده و در هم‌تنيده ايران را ندارد. انتخابات با مشاركت بالاتر با حضور اصلاح‌گرانِ ميانه، وفاق‌ساز و دوقطبي‌شكن (كه ردصلاحيت‌هاي ناعادلانه مانعش مي‌شود) امنيت‌ساز، ظرفيت‌افزا و از مهم‌ترين ضرورت‌ها براي افزايش قدرت ملي ايران و تحقق منافع مشترك حاكميت و جامعه است.

طبق نظرسنجي‌هاي معتبر، شهروندان ايران در انتخابات پيش رو مشاركت‌گراتر از سه انتخابات قبل شده‌اند. نوبت حكمرانان و نيروهاي سياسي است كه با حسن عملكردشان مجرايي براي نمايندگي و نيك‌اثر كردن اين مشاركت بسازند. در فرآيند ثبت‌نام نامزدهاي انتخابات چند چهره توانا، اصلاح‌گر، ميانه‌رو، تحول‌‌‌‌پرور، توافق‌گرا و اجماع‌ساز وارد عرصه شده‌اند. اينك نوبت شوراي نگهبان است كه با التزام به قانون اساسي، احترام به حق انتخاب شهروندان و توجه به مصالح ايران زمينه‌ساز انتخاباتي شود كه شهروندان متكثر ايران بتوانند در آن نامزدهايي همسو با ترجيحات و مطالباتشان بيابند و به مشاركت فعال در انتخابات ترغيب شوند. ما فروتنانه از شهروندان متكثر ايران، حكمرانان و نيروهاي سياسي دعوت مي‌كنيم از انتخابات زودرسِ ۱۴۰۳ براي تقويتِ ميانه اصلاح‌گر و ممكن‌سازي توافق‌هاي مساله‌محور و راهگشا بهره بگيرند. براي ايران، بسط تدريجي خير همگاني ايرانيان، پل زدن بر گسل‌ها و شكاف‌هاي بحران‌زا و بهبود شرايط زندگي ۸۸ ميليون ايراني و نسل بعد. به اميد كاهش شمار كودكان بازمانده از تحصيل و ايرانيانِ بي‌شناسنامه، حاشيه‌نشين، كولبر، سوخت‌بر، بي‌‌خانمان، بي‌پناه و بي‌صدا. با هدف كاهش ايرانيانِ بي‌افق و عاصي، تنفسِ كم‌درآمدترين و ضعيف‌ترين ايرانيان، نجاتِ محيط زيستِ نيمه‌جان ايرانِ ما، كاهش نقض حقوق زنان و آزادي‌هاي اساسي ايرانيان، مهار تحريم‌ها و تهديدها، بسط حاكميت قانون و گشايش فرهنگي و سياسي و اقتصادي. براي احياي اميد و صيانت از سرزمين و مردمان و تحقق‌پذير شدنِ آرمان‌هايي كه خون و عمر ايرانيانِ پرشماري در نسل‌هاي پي‌درپي نثارش شده است. در جهت تبديل ستيز و حذف‌گرايي به رقابت و تفاهم و پذيرش تكثر، پرورشِ سياستِ دادگر و خادمِ زندگي و خيرات عمومي، گشودنِ افقِ توافق و وفاق و تمهيدِ «دولت ملي» در «ايران پايدار». ذي‌نفعان زندگي و امنيت و گشايش متحد شويد! پاي ايران در ميان است.

مرضيه آذرافزا، محمدجواد آذري‌جهرمي، پوريا آستركي، ابوالفضل آسيايي، مهدي آجرلو، فريبا ابتهاج، علي ابراهيمي، غلامعلي ابراهيمي‌سوته، عنايت اتحاد، مژگان اثباتي، علي احمدنيا، سجاد احمدوند، محسن احمدوند، سالار احمدي، مهرداد احمدي‌شيخاني، حسين اصغري، امير اقتناعي، ميلاد اكبري، سعيد‌الله‌بداشتي، رضا اميدوارتجريشي، محمدعيسي انصاري‌فرد، علي باخرد، قادر باستاني‌تبريزي، علي باقري، سامان بختياري، محمدرضا بزمشاهي، رضا بصيري، بابك بهادري، مجتبي بيات، محسن پاينده، محمدحسين پوررشيدي، محمد تركمان، مجتبي تقوي‌نژاد، مجتبي توسلي، برزين جعفرتاش، حميدرضا جلايي‌پور، محمدرضا جلايي‌پور، ميترا جلوداري، سميه جليلي، محمدصادق جوادي‌حصار، شهرام جواهريان، رضا حاكمي، محمد حسن‌پور، سيداميرحسين حسيني، سيدحسن حسيني‌سارزي، سيدسجاد حسيني‌سارزي، نويد حسينيون، محمد حضرتي، محمدجواد حق‌شناس، زهير حنيفه، عليرضا خامسيان، محمدحسين خرمايي، داود دشتباني، اصغر دشتي، سيدحسين دلبري، حامد ذاكرحسين، بهنام ذوقي، عبدالرضا رييسي، محمدعلي رحمانيان، احسان رضايي‌منش، سينا رحيم‌پور، جمال رشيدي، بهرام رشيدي‌نيا، متين رمضان‌خواه، مهدي روحاني‌فرد، ميلاد رهنما، اصغر زارع‌كهنمويي، مسعود ساكت‌اف، سجاد سالك، مسعود سالاري، مسعود سپهر، حسين سپهوند، عليرضا سحرخيز، حسين سلاح‌ورزي، محمدهاشم سمتي، حسين سيواني‌اصل، محسن شريف‌زاده، ليلا شفاعي، علي‌اصغر شفيعيان، ماشاءالله شمس‌الواعظين، محمد شيخي، احمد شيرزاد، محمدامين شيرزاد، مهدي شيرزاد، حسين فرشاد، مجيد صالحي‌فيروزآبادي، عماد صدر، عارف صفوي، رئوف طاهري، شهاب‌الدين طباطبايي، محمدجواد ظريف، وحيد عابديني، بيژن عبدالكريمي، احمد عزيزي، رحيم عليشاهي، حمزه غالبي، مهدي غني، حسن فايضي، كتايون فتاحي، مقصود فراستخواه، مجيد فراهاني، محمد فرشاد، پيام فيض، رئوف قادري، زينب قاسم‌زاده، علي قاسمي ماژين، فرهاد قدوسي، علي قلي‌زاده، سيدمهدي قوامي، محمد قوچاني، امين كاوئي، داود كرمي، بامداد لاجوردي، محمدرضا مهاجري، روح‌الله مهدي‌پناه، محمدمهدي مجاهدي، احسان مجتهدي، محسن محبي، غلامحسين محمدي، محمدرضا محمدي، عماد محمودي، عرفان مرداني، علي مرعشي، ضحي معتمدي، حسام مقصودلو، احسان منصوري، فاطمه موسوي‌كريمي، حجت‌الله ميرزايي، عفت‌السادات ميرمعيني، محمدرضا نژادحيدري، رضا نصري، علي نصري، سجاد نعيمي‌پور، محمدحسين نعيمي‌پور، فريبرز نجفي‌مهر، داور نظري، جواد نظريان، علي نقيه، محمد نمازي، علي نوذرپور، سعيد نورمحمدي، محمد نوروزي، الهه نوري، مرتضي نيساري، محمدامين نيكجو، علي وفقي، هادي وكيل‌زاده، علي هنري، سبحان يحيايي، مهدي يوسفي‌جماراني، مجيد يونسيان.

نظر شما