شناسهٔ خبر: 67022825 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: شهدای ایران | لینک خبر

نگاهی به نقش‌آفرینی «شبکه نفوذ» در انحراف «مدیریت فرهنگی» و فروکاست آرمان‌های امام

ساله «تقابل استراتژیک جمهوری اسلامی» با «مستکبران» مساله‌ای محدود به زمان و مکانی خاصی نیست. پس می‌توان حتی با کمی تعهد و مقداری تخصص، موضوع «بیداری انسانی» و آرمان «بیداری اسلامی» را با کمترین هزینه ممکن در بسیاری از فیلم‌ها و سریال‌های تولید شده در سینما و تلویزیون گنجاند.

صاحب‌خبر -

 شهدای ایران:سرویس فرهنگی/محمدرضا مهدوی‌پور/ به نقل از سینماپرس،در ایام «ارتحال امام خمینی (ره)» و «یوم الله ۱۵ خرداد» قرار داریم؛ دو نقطه عطف مهم در تاریخ ملت ایران که امسال بیش از هر زمانی ضرورت توجه و مرور چند نکته را در عرصه فرهنگ و هنر ضرورت بخشیده است:

۱/ امسال در شرایطی به «سی و پنجمین سالگرد ارتحال امام خمینی (ره)» رسیدیم که جهان نظاره‌گر «ثمرات بزرگ انقلاب اسلامی» است که او در «۱۵ خرداد ۱۳۴۲ هجری‌شمسی» آن را آغاز نمود. «انقلابی» کاملا «اسلامی» و بدون هرگونه قید و پسوند و پیشوندی! «انقلابی» برآمده از تفکرات «اسلام ناب محمدی صلی الله علیه و آله» که با فاصله‌گذاری‌های مشخص از مُدل‌های انقلابی مرسوم در «مکاتب سوسیالیستی» رایج در شرق و «مکاتب لیبرالیستی» رایج در غرب به پیش آمد و موفق شد تا پس از ۱۵ سال‌ مجاهدت در «بهمن ۱۳۵۷ هجری‌شمسی» به پیروزی اولیه برسد و اسباب تاسیس نظامی شاخص با عنوان «نظام جمهوری اسلامی» را فراهم نماید. نظامی که توانست به خوبی مقدمه ایجاد یک «حاکمیّت اسلامی» را فراهم ساخته و جامعه ایران را بر بستر «انقلاب اسلامی» در مسیر تبدیل شدن به جامعه‌ی مورد نظر و آرمانی اسلام قرار دهد. جامعه‌ای که اگر چه تا تحقق نهایی آن همچنان راه‌های ناپیموده زیادی باقی است؛ اما همین تک ویژگی «اسلامی» این «انقلاب» موجب شد تا از همان بدو امر «شرق» و «غرب» عالم به مخاصمه با آن پرداخته و در یک اتحاد نانوشته و کم‌نظیر، تا به امروز در برابرش صف‌آرایی نمایند.

۲/ «ثمرات بزرگ انقلاب اسلامی» امروز نه تنها وضعیت فلاکت‌بار «ایالات متحده آمریکا» و تفکر محیط بر آن در قاعده «نظام لیبرال دموکراسی» در منطقه و در حوزه جغرافیایی پیرامونی «خزر» و «خلیج فارس» و یا در حوزه پیرامونی «مدیترانه» و «اقیانوس هند» و ... بلکه حتی در حوزه جغرافیایی پیرامونی «اقیانس اطلس» نیز به گوش می‌رسد و با مرور وضعیت کنونی «دانشگاه هاروارد» و «دانشگاه کلمبیا» و «دانشگاه فلوریدا» و «پلی تکنیک کالیفرنیا» و «دانشگاه میشیگان» و «دانشگاه میامی» و حتی «دانشگاه ییل» و صدها دانشگاه دیگر در اروپا و آمریکا به وضوح قابل مشاهده می‌باشد.

۳/ پُرواضح است که تبدیل موضوع «دفاع از فلسطین» به یک خواست و مطالبه جهانی تنها یکی از صدها «ثمرات بزرگ انقلاب اسلامی» و هدف‌گذاری‌های مدنظر «انقلاب اسلامی» در مسیر ایجاد «بیداری اسلامی» است. هدف‌گذاری استراتژیکی که حالا با پیگیری ویژه و تمرکز مداوم سلف صالح ایشان «امام خامنه‌ای» پس از گذشت سی و پنج سال از رحلت «بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی» محقق گردیده و با ایجاد یک «بیداری انسانی» حول «مظلومیت ملت مسلمان فلسطین» در حال رقم خوردن است.

۴/ آنچه که امروزه بر بستر «انقلاب اسلامی» و در قالب «بیداری انسانی» در عرصه بین‌الملل و در میان انبوه توده‌های مستضعف در پنج قاره جهان قابل مشاهده است را می‌توان مقدمه‌ای از برای «بیداری اسلامی» قلمداد نمود. اتفاقی که اگر چه امروزه «فلسطین» را به نمادی ملموس و اصلی‌ترین نبردگاه تقابل بین «مستکبران» و «مستضعفان» از برای جهانیان مبدل ساخته، اما قطعا به این محدوده جغرافیایی بسنده نکرده و در نهایت موجب سرایت این تقابل به ساحت وجودی حُکمرانی مستکبرین در شرق و غرب عالم می‌شود و حُکمرانی نظام‌های برآمده از تفکر «استکباری اُمانیست» را با چالش مواجه می‌نماید. چالشی فراگیر که موجب می شود تا «تفکر بشرمحور» (Humanism) در تقابل مستقیم و عینی با «تفکر خدامحور» (Theism) درآید و در نهایت تقابل «خیر» و «شر» را در پرتوی یک «قطب‌بندی نوین» به معرض جهانیان ‌رسانده و «یَملَأُ الله بِهِ الاَرضَ قِسطاً وَ عَدلاً کَما مُلِئَت ظُلماً و جَورا» را در منظر «مستضعفان عالم» موجودیت عینی ‌بخشد و «أَنَّ الْأَرْضَ یَرِثُهَا عِبَادِیَ الصَّالِحُونَ» را محقق نماید.

۵/ اگر چه جهان و جهانیان امروزه نظاره‌گر «ثمرات بزرگ انقلاب اسلامی» می‌باشند؛ اما این همه حتی از حداقل برون و برون‌دادی در «گیشه سینما» و یا در «قاب تلویزیون» در کشور برخوردار نبوده و به نوعی می‌توان مدعی شد که «مدیریت فرهنگی کشور» به سبک و سیاقی است که نوعی منحط از «پارادوکس فرهنگی» را به معرض دید عمومی می‌گذارد و عملا فرسنگ‌ها فاصله میان محصولات فیلم و سریال کشور با واقعیت موجود در عرصه نظام بین‌الملل را موجودیت بخشیده و تا به آنجایی پیش می‌رود که حتی سیگنال‌هایی مبنی بر تُهی بودن و غیرواقعی بودن ماهیت «الهام‌بخشی نظام اسلامی» را به جهانیان انتقال نموده و این همه را مشخصا در سه دهه اخیر با تصاویری درون ساخته شده پیگیری می‌نماید و در این راستا به عنوان نمونه با تمرکز بر ترسیم «دروغگو نشان دادن مردم مسلمان ایران» در عموم تولیدات فیلم و سریال تولید شده در کشور به مخاطبان تشنه جهانی و حتی جوانان آینده‌ساز داخلی مخابره می‌سازد.

۶/ تمرکز بر ترسیم «دروغگو نشان دادن مردم مسلمان ایران» را می‌توان یکی از کارویژه‌های اصلی «جریان متعارض انقلاب اسلامی» محسوب نمود. کارویژه‌ای که مشخصا توسط «شبکه نفوذ فرهنگی» در داخل کشور پیگیری می‌شود. شبکه‌ای که تقریبا در تمامی نهادها و ساختارهای فرهنگی کشور رخنه و نفوذ نموده و سال‌هاست که در مدیریت‌های میانی نهادهای فرهنگی در کشور جولان می‌دهند. جولانی که حتی با حضور «دولت دغدغه‌مند، متعهد و انقلابی سیزدهم»، در مدیریت فرهنگی کشور از رمق نمی‌افتد و حضور پرقدرت آن را می‌توان در مثال‌ها و موعدهای ظهور و بروزی همچون «معرفی نماینده رسمی سینمای جمهوری اسلامی ایران به آکادمی اسکار» و یا «سریال‌های مناسبتی رمضان» و ... مشاهده نمود. معرفی «قهرمان» اصغر فرهادی در سال ۱۴۰۰ هجری‌شمسی و در نخستین سال حضور «دولت سیزدهم» به «آکادمی اسکار» و پس از آن و در سال دوم از حضور «دولت سیزدهم» معرفی اثری همچون «جنگ جهانی سوم» هومن سیدی را به عنوان نماینده رسمی ایران به جهانیان و در نهایت در سال گذشته راهی نمودن اثر مجعولی مانند «نگهبان شب» رضا میرکریمی به «اسکار ۲۰۲۴» را می‌توان نمودی قابل دسترسی و ملموس از برای فهم حضور گسترده «شبکه نفوذ فرهنگی» در رده مدیران میانی نهادهای رسمی فرهنگی در کشور دانست. شبکه‌ای که به این واسطه بر ترسیم «دروغگو نشان دادن مردم مسلمان ایران» با ادبیاتی درون نگاشته شده و با صدایی از درون جامعه ایران به جهانیان مبادرت می‌ورزد. صدایی که سطح مقبولیت آن توسط حاکمیت نه تنها در سطح اخذ مجوزهای ساخت و نمایش است؛ بلکه در سطح معرفی به عنوان نماینده ایران به مجامع جهانی و افکار عمومی جهانیان است!

۷/ یکی دیگر از ماموریت‌های محوله توسط «جریان متعارض انقلاب اسلامی» به عناصر فعال و وابسته به «شبکه نفوذ فرهنگی» را می‌توان در تمرکز برای به ابتذال کشاندن فرهنگ و هنر و بالاخص تولیدات سینمایی و فیلم و سریال‌های تولید شده در عرصه رسانه‌ای کشور معرفی نمود. اتفاقی که حالا چندین دهه است که با لطایف‌الحیل گوناگون صورت پذیرفته است. در این میان اگر چه تقابل‌های جدی با این «پروژه فرهنگی» در کشور صورت پذیرفته است؛ اما در مجموع وضعیت کلی سینما و تلویزیون و شبکه نمایش خانگی و ... بالاخص شرایط و وضعیت گیشه طی یک دهه اخیر را می‌تواند به عنوان گواهی مناسب از برای فهم چگونگی تفوق «جریان متعارض انقلاب اسلامی» در تقلیل «آرمان‌های انقلاب اسلامی» و عدول از هدف‌گذاری‌های مدنظر «امامین انقلاب اسلامی» به سمت و سوی افق‌های مدنظر در «سبک زندگی استکباری» معرفی نمود.

نگاهی به نقش‌آفرینی «شبکه نفوذ فرهنگی» در انحراف «مدیریت فرهنگی» و عدول از آرمان‌های امام خمینی (ره)

۸/ عمق بدبختی و ناتوانی «مدیریت فرهنگی کشور» برای سامان دادن به وضعیت موجود و به خدمت گرفتن مناسب و استفاده از حداقل ظرفیت‌های فرهنگی و هنری کشور برای ترسیم «ثمرات بزرگ انقلاب اسلامی» و به جای آن تبدیل «حوزه تولیدات فیلم و سریال در کشور» به جولانگاهی برای تاخت و تاز «جریان متعارض انقلاب اسلامی» و تمرکز در ترسیم ناکارآمدی «نظام جمهوری اسلامی» را می‌تواند در مهیاسازی شرایط برای تسخیر گیشه توسط کمدی‌های زردی همچون «فسیل» و «تگزاس» و «سال گربه» و ... و یا آثاری با مغایرت صریح و تقابل مستقیم با آموزه‌های دینی اسلام همچون «مست عشق» و ... مورد مرور قرار داد. آثاری که حالا با کسب عناوین دهان پُرکنی همچون پُرفروش‌ترین و پُرمخاطب‌ترین فیلم‌های سینمایی تاریخ سینمای ایران رسما به عنوان الگوی فیلم‌سازی در «صنعت سینمای ایران» مبدل شده‌اند و در گوشه کنار این گیشه‌محوری نیز برای پاسخگویی به مطالبه عمومی جامعه انقلابی نیز چند فیلم کم رمق به ظاهر جنگی و با عنوان دفاع مقدسی و انقلابی و ... چینش می‌گردند!

۹/ بررسی جامع عملکرد مدیریت فرهنگی و بالاخص مدیریت سینمایی کشور در بیش از چهل سال گذشته نشان می‌دهد که سوء استفاده از فرمایش «بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی» یکی از شگردهای «شبکه نفوذ فرهنگی» برای به انحراف کشاندن مدیریت فرهنگی و بالاخص متولیان فیلم و سریال در نهادها و ساختارهای مختلف فرهنگی در کشور بوده است. در این میان متاسفانه خیل گسترده‌ای از مدیران فرهنگی کشور، گل‌واژه «ما با سینما مخالف نیستیم و با فحشا مخالفیم» را سرلوحه سخنرانی‌های خود قرار داده و سرخوشی خود از تحقق فرمان «امام امت» را در ممانعت از تولید فیلم و سریال‌هایی نموده‌اند که در آن سکس و نمایش روابط جنسی نمی‌باشد! حال آنکه متاسفانه امروزه حتی مطالبه حداقلی این «جمله راهبری حضرت روح الله» نیز تحقق نیافته باقی است و بالاخص صنعت فیلمسازی در کشور همچنان با فحشای پنهان و آشکار چه بر روی پرده نقره‌ای و چه در پشت پرده و بالاخص در ابعاد «سلبریتی‌محوری» خود مواجه می‌باشد.

۱۰/ باید توجه داشت که جمله تاریخی «ما با سینما مخالف نیستیم و با فحشا مخالفیم» همانا «دکترین» (Doctrine) و کلان‌منظر «بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی» است که متاسفانه به سبب تحریف صورت گرفته توسط «شبکه نفوذ فرهنگی» تنها به انگاره‌های جنسی و سکس آشکار در فیلم‌های تولید شده در عصر پهلوی محدود شده است. این در حالی است که «فحشا» در «تفکر اسلامی» از کارکردی بسیار بیشتر از مسایل جنسی برخوردار است و از این جهت «امام خمینی (ره)» در «منشور هنرمندان» به تشریح آن پرداخته و «شأن هنر انقلاب اسلامی» و «وظیفه هنرمندان انقلاب اسلامی» را در «فحشاگریزی» توصیف فرمودند. منشوری که در آن به صراحت خواست «نظام جمهوری اسلامی» از «هنر» و «هنرمند» را تبیین نموده و به تشریح شعار کلان و هدف‌گذاری «ما با سینما مخالف نیستیم و با فحشا مخالفیم» می‌پردازد. از این جهت است که امام خمینی (ره) به محض امضای قطعنامه در سال ۱۳۶۷ هجری شمسی، خطاب به هنرمندان و خانواده شهدا به تجلیل از هنر و هنرمندان متعهد پرداختند و نهایتِ هنر انقلاب را چنین بیان می فرمایند: هنر در جایگاه واقعی خود تصویر زالوصفتانی است که از مکیدن خون فرهنگ اصیل اسلامی، فرهنگ عدالت و صفا، لذت می‌برند. تنها به هنری باید پرداخت که راه ستیز با جهانخواران شرق و غرب، و در رأس آنان آمریکا و شوروی، را بیاموزد. هنرمندان ما تنها زمانی می‌توانند بی‌دغدغه کوله‌بار مسئولیت و امانتشان را زمین بگذارند که مطمئن باشند مردمشان بدون اتکا به غیر، تنها و تنها در چهارچوب مکتبشان، به حیات جاویدان رسیده‌اند... (صحیفه نور، جلد ۲۱، صفحه ۱۴۵)

۱۱/ از منظر «امامین انقلاب اسلامی» ظرفیت سینمای ایران آنقدری هست که بتوان مانند معادن طلا، از آن حقایق ارزشمندی استخراج کرد. معدنی با قابلیت استخراج بالا که نه تنها می‌تواند بر الگوی رفتارهای نامناسب در جامعه تاثیر بگذارد و «سبک زندگی اسلامی و ایرانی» را بر بستر اجتماعی تعمیم بخشد؛ بلکه از آنچنان قابلیتی برخوردار است که می‌تواند اقدام به صدور تمدن نموده و به فرموده ایشان: همین تازگی، چند وقت پیش؛ عرض کردم یک فیلمی را من دیدم؛ حقا و انصافاً از لحاظ اُسلوب و خوش‌ساختی و سبک کار شبیه فیلم‌های خوب هالیوود. این مهم است که ما الان این ظرفیت را داریم در کشور که می‌تواند پیام‌رسانی کند، می‌تواند حرف‌های درست را منتقل بکند. فیلم هم چیز جذابی است؛ سینما خیلی عنصر جذابی است، رسانه فوق‌العاده‌ای است، یعنی واقعاً الان هیچ‌چیزی مثل سینما نیست از لحاظ اثرگذاری...(امام خامنه‌ای ۱۹ آذر ماه ۱۳۹۲ هجری شمسی)؛ اما مع‌الاسف آنچه که طی دو دهه اخیر در گیشه سینماها ظهور یافته در مغایرت آشکار با این فرمایشات است و عموم فیلم‌های بفروش سال‌های اخیر سینمای کشور را طیف تولیداتی تشکیل می‌دهد که بستر تعلیق آن «حسرت نسبت به سبک زندگی آریامهری» می‌باشد! فیلم‌ها و سریال‌هایی که از این سبک زندگی منحط به عنوان اتفاقاتی نوستالژیک و پرخاطره یاد و با استفاده از شگردهای مختلف هنری سعی در ایجاد حلاوت نسبت به آن دوران از برای مخاطب نوجوان و جوان امروز خود می‌نماید.

 

۱۲/ مساله «تقابل استراتژیک جمهوری اسلامی» با «مستکبران» مساله‌ای محدود به زمان و مکانی خاصی نیست. پس می‌توان حتی با کمی تعهد و مقداری تخصص، موضوع «بیداری انسانی» و آرمان «بیداری اسلامی» را با کمترین هزینه ممکن در بسیاری از فیلم‌ها و سریال‌های تولید شده در سینما و تلویزیون گنجاند. پس باید همچنان امیدوار بود تا در آینده نزدیک و در پرتو تغییرات صورت گرفته در سه سال حضور «دولت سیزدهم» و همچنین تغییرات پیش‌رو به واسطه حضور «دولت چهاردهم» تحولاتی اساسی در عرصه مدیریت فرهنگی کشور صورت پذیرد و فضای فرهنگی کشور برای برون‌داد مناسب ذوق و استعداد طیف گسترده‌ای از هنرمندان جوان و واقعا حزب‌اللّهی، جهشی ویژه در تولیدات رسانه‌ای پیدا شده و به صورت مشخص «تقابل با استکبار» در تولیدات فیلم و سریال از ظهوری عینی برخوردار گردد و در مجموع تحولی جدی به منظور ثبت و ضبط «میراث انقلاب اسلامی روح الله» در عرصه تولیدات فرهنگی صورت پذیرد. ان‌شاءالله

نظر شما