به گزارش میراث آریا، رضا مهرآفرین سرپرست هیئت باستانشناسی گفت: گمانهزنی به منظور ساماندهی گورهای محوطه جهانی کوه خواجه سیستان با حمایت اداره کل میراث فرهنگی، گردشگری و صنایعدستی استان سیستان و بلوچستان و مجوز پژوهشگاه با تیمی متشکل از پنج باستانشناس در سطوح فوقانی کوه خواجه آغاز شد.
عضو هیئت علمی دانشگاه بابلسر با اشاره به اهداف و فرضیات مطروحه در این پروژه تصریح کرد: کوه خواجه مهمترین عارضه برجسته دشت سیستان است که در ۲۰ کیلومتری جنوب غرب زابل به شکل جزیرهای کوچک در دریاچه هامون واقع شده و حداکثر ارتفاع این کوه از سطح دشت ۱۲۰ متر و قطر آن حدود دو و نیم کیلومتر است.
مهرآفرین افزود: این کوه با نام اوشیدا در اوستا آمده است. این کوه حداقل در سه دین زرتشتی، مسیحیت و اسلام از تقدس ویژهای برخوردار است و همین عنصر تقدس همواره آن را به یکی از پرجاذبهترین مناطق مذهبی سیستان برای زیارت و خاکسپاری تبدیل کرده است.
سرپرست هیئت باستانشناسی بیان کرد: علاوه بر عامل تقدس، موقعیت ژئوپولیتیکی این کوه از ایام باستان سبب شده که همچون پناهگاهی امن و قابل دفاع باشد و حداقل از سده سوم پیش از میلاد بر سطح و دامنههای آن بناهای قابل توجهی چون قلعه کافرون، قلعه چهل دختر، قلعه کک کهزاد و ... ساخته شود.
این باستانشناس با اشاره به اینکه کوه خواجه پس از شهر سوخته دومین محوطه باستانی سیستان است که هدف بررسیها و کاوشهای باستانشناسی قرار گرفته، افزود: تاکنون باستانشناسان و پژوهشگرانی چون استاین، هرتسفلد، گولینی، سیدسجادی، محمود موسوی، سرور عنیمتی، سیده لیلا بنی جمالی، کوروش محمدخانی و ... به مطالعه و تحقیق پیرامون کوه خواجه و بناهای آن پرداختهاند.
عضو هیئت علمی دانشگاه بابلسر اظهار کرد: در طرح بررسی فشرده باستانشناسی دشت سیستان در سال ۱۳۸۵، ۱۷ محوطه باستانی در سطح و دامنه کوه خواجه شناسایی شد که با توجه به گاهنگاری نسبی انجام شده، دو دوره استقراری اشکانی/ساسانی و سدههای میانی اسلامی برای استقرار آن پیشنهاد شده است. علاوه بر بناهای شاخص تاریخی کوه خواجه ، آثار و یافتههای شاخصی چون آتشگاه، نقاشیهای دیواری، گچبری، گل برجسته، آتشدان سنگی و عناصر و تزئینات بینظیر معماری بر اهمیت تاریخی این کوه افزوده است.
مهرآفرین گفت: یکی از آثار شاخص کوه خواجه که به فراوانی در بخش های مختلف کوه به چشم میخورد، تدفینهای سنگچین است که تاکنون پژوهش مستقلی در ارتباط با آنها انجام نشده و تاریخگذاری آنها همواره مورد اختلاف باستانشناسان بوده است. بنابراین انجام یک پروژه میدانی بهمنظور ساماندهی و مستندنگاری این تدفینها و همچنین ارائه یک گاهنگاری دقیق برای آنها امری ضروری بود.
انتهای پیام/
نظر شما