شناسهٔ خبر: 66976388 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: روزنامه شرق | لینک خبر

سد خرسان و صورت‌بندی سیاستی

کلیپی تأثیرگذار از صحبت‌های مرد کشاورز سادات محمودی از بومیان و محلی‌های روستاهای حاشیه رودخانه خرسان به طور گسترده در شبکه‌های اجتماعی بازنشر شد؛

صاحب‌خبر -

باقر قائمی-دکترای علوم سیاسی از دانشگاه تهران: کلیپی تأثیرگذار از صحبت‌های مرد کشاورز سادات محمودی از بومیان و محلی‌های روستاهای حاشیه رودخانه خرسان به طور گسترده در شبکه‌های اجتماعی بازنشر شد؛ صحبت‌هایی با بغض و گریه این کشاورز بویراحمدی که در مخالفت با سد خرسان صحبت می‌کرد و تعلق و وابستگی عمیق خود را به خاک و سرزمینش نشان می‌داد، نگارنده را به ضرورت بازخوانی تجربه سیاستی احداث سد ارم در ایالت آریزونای آمریکا هدایت کرد.

زمانی که دولت آمریکا قصد ساخت سد ارم در محل تلاقی دو رودخانه در ایالت آریزونا را داشت، با توجه به ابعاد و ارتفاع سد بخش عمده‌ای از زمین‌های بومیان زیر آب می‌رفت. این موضوع منجر به واکنش و اعتراض بومیان شد که حاضر نمی‌شدند به هیچ قیمتی زمین‌های خود را بفروشند. آنها اعتقاد داشتند که «زمین مادر ماست و کسی مادرش را نمی‌فروشد». این نزاع، ساخت سد را با مشکل مواجه کرد. این تجربه دولت آمریکا می‌تواند برای حل برخی از سیاست‌های مناقشه‌برانگیز مدیریت منابع آب برای ما مفید باشد.

صورت‌بندی مشکل سیاستی

صورت‌بندی سیاستی شامل ایجاد یا تشخیص راهکار پیشنهادی برای حل یک مشکل یا مسئله عمومی است. سیاست‌گذاران و تصمیم‌گیران اولین سؤالی که در ذهن دارند، این است که: اهداف و اولویت‌ها چه هستند؟ چه راهکارهایی برای دستیابی به این اهداف در دسترس است؟ هزینه‌ها و فواید این راهکارها چیست؟ در این فرایند که شامل شناسایی و به‌کارگیری مجموعه‌ای از راهکارهای سیاستی است، به تبع آن شناسایی و طراحی مجموعه‌ای از ابزارهای سیاستی برای هرکدام از این راهکارها مورد توجه قرار می‌گیرد. این مرحله یک مرحله حیاتی در فرایند سیاست‌گذاری است، چراکه سیاست‌گذاران ممکن است در همین مرحله از سیاست‌گذاری دچار اشتباه تشخیص و تعریف درست مشکل شوند. برای مثال ممکن است اهداف خرد و میانی یا ابزار‌های سیاستی را به‌عنوان هدف نهایی تعریف کنند (تجربه ساخت سد در آریزونا) و سیاست‌گذاران را از مسیر خارج کنند و وارد یک سیکل فرسایشی و هزینه‌بر شوند. در اینجا تعامل سیاسی-اجتماعی به منظور آگاهی از مشکل از طریق تولید، استفاده، مبادله، مقایسه و ارزیابی تا حد ممکن جمع‌آوری اطلاعات درباره مفروضات علمی، هنجاری، هدف- وسیله درباره مشکل و راه‌حل‌های آن ضروری است. به عبارت دیگر ما باید مدلی از تحلیل سیاستی را دنبال کنیم که بتواند اهداف متعارض سیاستی را حل‌وفصل کند. این منازعات بر سر اهداف سیاستی در همه‌جا شایع است و روزانه ما در شبکه‌های اجتماعی و رسانه‌ها در سطح کشورها نمونه‌های متنوعی از آنها را می‌بینیم. انسان‌ها براساس جهان‌بینی، فرهنگ، نیاز‌ها و ادراکات متفاوت خود برداشت‌های متفاوتی از پدیده‌ها دارند که این برداشت‌های متفاوت منجر به اهداف و اولویت‌های متفاوت برای آنها در جامعه می‌شود. در اینجا ما باید نگاه کل‌نگرانه داشته باشیم که به شناخت ما از طریق تحلیل و ارزیابی چندسطحی انسجام می‌بخشد و برای حل تعارضات بین دو مجموعه از اهداف کمک می‌کند. در این روش ساختار جامعی برای دستیابی به همه یا بخش عمده‌ای از اهداف فراهم می‌شود؛ یعنی تحلیلگر سیاستی زیر‌گروه‌های هدف را مدنظر قرار می‌دهد و در جست‌وجوی راهی برای سازگاری آنها با یکدیگر است. در این سطح تحلیل براساس مورد مطالعه ما، ساخت سد هدف نهایی ما نیست، بلکه یک هدف میانی است که برای دستیابی به اهداف دیگری تعقیب می‌شود. به عبارت دیگر ساخت سد خرسان هدف میانی است، هدف نهایی مدیریت منابع آب و استفاده بهینه از آن است، نه ساخت سد خرسان. همین‌جاست که سیاست‌گذاران و تصمیم‌گیران دچار اشتباه در صورت‌بندی سیاستی می‌شوند و تجربه ساخت سد ارم در ایالت آریزونای آمریکا تکرار می‌شود. تحلیلگر سیاستی باید اولا اهداف را به‌خوبی تشخیص دهد که دچار اشتباه نشود که یکی از اهداف خُرد و میانی را به‌عنوان هدف نهایی هدف‌گذاری کند؛ بلکه راهی برای تعقیب هم‌زمان اهداف میانی و گاهی متعارض را دنبال کند.

از سد ارم تا سد خرسان

همان‌طور که در تجربه آمریکایی‌ها با صورت‌بندی مجدد مسئله به جای ساخت یک سد، چند سد کوچک ساختند که هم منابع آب را برای اهداف مدنظر مدیریت کردند و هم زمین‌های بومیان حفظ شد، در اینجا برای ما هم این تجربه می‌تواند مفید باشد و از طرفی با ساخت سد خرسان در مقیاس بزرگ گورستان‌های باستانی دِه پایین و لهسواره سادات محمودی نیز زیر آب می‌رود که بخشی از میراث این سرزمین است و ضرورت صورت‌بندی مجدد ساخت سد خرسان بر‌اساس الگوی کنونی را 

دوچندان می‌کند.

لازم به ذکر است، در مقطعی که اجرای پروژه کاوش‌های نجات‌بخشی محوطه‌های باستانی پشت سد خرسان هم‌زمان با مسئولیت محلی نگارنده در آن بخش بود، کاوش‌ها کامل انجام نشده و فقط بخشی جزئی انجام شد و پس از آن رها شد. سرپرست تیم کاوشگران درباره اهمیت جهانی این محوطه باستانی می‌گفتند «کاوش‌های باستان‌شناسی انجام‌شده در گورستان‌های دِه پایین و لهسواره حکایت از استمرار تمدنی از پنج هزار سال تا دوهزارو 500 سال پیش در این منطقه دارد که نتایج آن نشان می‌دهد مردمان این گورستان‌ها ارتباط تنگاتنگ تجاری و هنری با تمدن‌‌های دره سند در شرق ایران و بین‌النهرین در غرب ایران داشتند».

با صورت‌بندی مجدد مسئله بر‌اساس الگوی آریزونا می‌توان: ۱- جوامع محلی را راضی نگه داشت و به خواسته‌ها و مطالبات آنها جامه عمل پوشاند. ۲- گورستان‌های باستانی در خطر نجات پیدا می‌کنند. ۳- آثار مخرب زیست‌محیطی کمتر می‌شود، زیرا با احداث چند سد کوچک فقط بستر رودخانه زیر آب می‌رود. ۴-جامعه هدف بیشتری پوشش داده می‌شود.

 

نظر شما