تب انتخابات داغ شد. سه روز دیگر ثبتنامها آغاز میشود و ۳۰ روز دیگر خود انتخابات برگزار خواهد شد. اکنون جو سنگینی در فضای رسانهها و فضای ذهنی مردم حاکم شده است: چه کسی نهمین رئیسجمهور ایران میشود؟ برخی مانند غلامحسین اژهای رسماً اعلام کردند که در این انتخابات نامزد نخواهند شد. برخی دیگر که کمتر شناخته شده هستند، از همین حالا اعلام حضور کردهاند تا از حداکثر زمان برای شناساندن خودشان استفاده کنند. اما از کسانی که در ادوار گذشته نامزد بودهاند، نیز خبرهایی به بیرون درز میکند، معمولاً به این شکل که عدهای از طرفدارانشان برای دعوت از آنان به دفاتر یا در خانههایشان رفتهاند و بعد در گوش رسانهها زمزمه کردهاند که فلانی دارد بررسی میکند و احتمال آمدنش این اندازه است.
از میان آنانی که طرفدارانشان به دفاتر آنان رفتهاند، حضور سعید جلیلی پررنگ یا تقریباً قطعی شده است. چند فرد شاخص دیگر هم هستند که مشغول کارند و در همان کارها وعدههای سنگین خدمت به مردم دادهاند و بعید است بتوانند با این تعارض که آن وعدهها را به وعدههای تازه تغییر دهند، کنار بیایند. حزب کارگزاران هم اسامی چندین نفر از حزب خود را اعلام کرده و روی حضور یکی از آنها یعنی محسن هاشمی بیشتر شرط بسته است. کارگزاران برخلاف اصلاحطلبان تندرو در انتخابات مجلس حضور داشتند، هرچند موفقیتی نداشتند، اما میدانند که عرصه انتخابات ریاستجمهوری متفاوت است. نامزدهای نزدیک به رئیس جمهور شهید هم هستند.
محتملترینشان محمد مخبر سرپرست ریاستجمهوری است. برخی وزیران دولتی هم اسمشان هست. البته این وزیران چالش رقابت با عضو ارشد کابینه را دارند، ولی تجربهها نشان داده است که در وقت انتخابات، همهچیز فرق خواهد کرد. برخی اسامی مثل محمدرضا عارف و پرویز فتاح از دوجناح اصلاحطلب و اصولگرا نیز بر سر زبانهاست تا چه پیش آید. از آنها که به نام نه اصلاحطلب و نه اصولگرا یا در عنوانی دیگر «اعتدالیون» شناخته میشوند، یکی هم علی لاریجانی است که مانند رویکردشان، نه گفتهاند میآیند و نه اینکه نمیآیند؛ و در نهایت برخی هم قطعاً از همینحالا به فکر نقش پوششی برای کمک به نامزد خود در مناظرهها و تبلیغات هستند که از دو انتخابات پیشین، بذر آن کاشته شد که البته بذر مفیدی نبود و نوعی نحسی و خلاف روح مردمسالاریبودن در آن دیده میشد.
نامزدی در این انتخابات نوعی غافلگیری دارد. هم برای مردم، هم برای نامزدها که تا یک سال دیگر خیالشان راحت بود و هم برای مجریان انتخابات. مجریان تجربه بیسابقهای دارند که بهنظر نمیرسد مشکل خاصی در اجرای این تجربه داشته باشند. مردم نیز بهراحتی با موضوع کنار میآیند و خیلی زود وارد جو انتخابات میشوند. میماند نامزدها که باید در این فرصت کم، میزان رأیآوری خودشان را از طریق نظرسنجیها بیازمایند.
البته در این میان هستند کسانی که حضور در انتخابات را حتی بهشرط رأینیاوردن، مغتنم میشمارند، زیرا تأیید آنان بهعنوان نامزد یعنی اثبات رجل سیاسیبودن و اثبات عبور از سازوکارهای شورای نگهبان که سوابق اخلاقی و مالی و سیاسی آنان را تأیید کرده است و این خودش نوعی امتیاز و دستاورد است. این کارآموزی و تجربهاندوزی و محک زدن، در همهجای دنیا مرسوم است و بسا نامزدهایی که هدف آنان از شرکت در یک دوره از انتخاباتها، کسب تجربه و همین امتیازها و اندوختن سرمایه در دورههای بعد است.
قطعاً در روزهای آینده برخی نیز شایعهسازی علیه نامزدهای ناخواسته خود را داغ میکنند. این تقریباً شروع شده است. فضای مبتذل و مسموم مجازی اجازه چنین کاری را میدهد. متهمکردن نامزدها به اینکه این شایعه سازی کار کدام آنان یا طرفداران کدام است نیز آسان نیست. اما دستگاه قضا میتواند در اینباره چارهاندیشی کند. یکی از بهترین کارها برای غلبه بر این فضای مسموم، شفافیت و حرفهای عملکردن رسانهها بهویژه صداوسیماست.
اما «شورای نگهبان» در ده، دوازده روز پیشرو پرکاربردترین واژه در رسانهها خواهد شد، زیرا از ۱۰ خرداد تا پنج روز پس از آن ثبتنامها انجام میشود و پنج روز پس از پایان ثبتنام هم فرآیند تأییدصلاحیتهاست. انتظار میرود شورای نگهبان همچون دورههای قبل کار خودش را بکند، بهویژه اینکه برخی نامزدهای ردصلاحیتشده دورههای قبل از هماکنون چنان سخن میگویند که گویی از این شورا انتظار ترجیح «مصلحتافراد» را به «مصلحت مر قانون» دارند. اگر شورای نگهبان از همان اوایل کار، به چنین مصلحتهایی تن داده بود، اکنون از غول قدرتمند قانون، تنها چراغ خالیاش باقی مانده بود! و قانون آنقدر ریز و بیارزش شده بود که به چشم نمیآمد. با این حال احتمال تغییر در برخی قبض و بسطها، به سنگینی جو انتخابات بیشتر از هر چیز دامن زده است. این جو تا پایان تأییدصلاحیتها باقی میماند و پس از آن جو دیگری سنگینی خواهد کرد که نامزدها چگونه پای کار خواهند ایستاد.
مناظرههای تلویزیونی نیز پیامدهای مثبت و منفی داشته است. در ۸۸ این مناظرهها به وقایع خارجیساز آن سال شدت داد. بعدها در سبک مناظرهها تغییراتی داده شد تا امکان سوءاستفاده نامزدها گرفته شود، اما این امکان هنوز بالقوه است.
غافلگیری برگزاری انتخابات یکسال زودتر نیز فرصت اصلاح قانون برای جلوگیری از خودنمایی سیبیلوها و کلاه شاپوییها را گرفت و اینبار نیز که ثبتنامها حضوری انجام میشود، چهبسا کسانی فقط برای ثبت در آلبوم خانوادگی، حضور در حوزه ثبتنام وزارت کشور را برای گرفتن سلفیثبتنام غنیمت بشمارند.
قطعاً نه شورای نگهبان، نه نامزدها و نه جریانها هیچیک بازیگر اصلی میدان انتخابات نیستند. این مردمند که تعیین میکنند سرنوشت خودشان چگونه رقم بخورد. با مردم باید با وعده صادق روبهرو شد تا مردم به اجرای نقش راستین خود در مردمسالاری، به بهترین شکل ممکن راضی و خشنود شوند.
نظر شما