عصرایران ؛ رضا غبیشاوی – ما به رسانه بزرگ حرفه ای نیاز داریم همانطور که به آتش نشانی و اورژانس نیاز داریم.
آیا می توانید شهر بزرگی را تصور کنید که آتش نشانی نداشته باشد؟ یا خدمات اورژانس و مرکز درمانی نداشته باشد؟
در این صورت حتما ساکنان شهر زندگی پرخطری خواهند داشت. شماری از ساکنان تلاش می کنند به وقت حادثه، خود به رفع مشکل برخیزند و با دانش و امکانات حداقلی، واکنش نشان دهند اما به احتمال زیاد، موفقیت آمیز نخواهد بود.
علاوه بر این ممکن است واکنش اهالی برای خاموش کردن آتش یا درمان بیماران، نه تنها کمکی به آنها نکند بلکه به بدتر شدن شرایط بیانجامد.
حال تصور کنید آتش نشانی و اورژانس و خدمات درمانی دارند اما به جای اینکه به وظایف خود در خاموش کردن آتش و درمان بیماران بپردازند دقیقا در مسیر عکس گام برمی دارند. یعنی آتش نشانی به افزایش دامنه آتش سوزی و اورژانس به وخامت حال بیماران کمک کند.
شرایط ایران در زمینه اطلاع رسانی نیز همین گونه است. بدون رسانه بزرگ حرفه ای و واقعی، هر روز با بحران اطلاع رسانی روبه رو می شویم.
ما به رسانه نیاز داریم؛ رسانه واقعی، بزرگ و فراگیر با رویه کاری حرفه ای، مستقل و بی طرفانه تا نیاز مردم به کسب اطلاعات صحیح و دقیق را به سرعت، رفع کند.
زندگی بدون رسانه واقعی، پرخطر است اما زندگی با رسانه های ضعیف و تبلیغاتی پرخطرتر. وقتی مرز واقعیت و ناواقعیت از بین می رود؛ وقتی خبر و نظر جای یکدیگر را می گیرند و وقتی خبررسانی، تبلیغاتی می شود.
ما نیاز به رسانه حرفه ای داریم تا بدانیم حقیقت چیست؛ تا ابهامات رفع شود؛ تا به هنگام اختلاف و تضاد اطلاعات، معلومات صحیح و دقیق مشخص شود.
ما به رسانه حرفه ای نیاز داریم که تحریریه و سردبیر و روزنامه نگاران آن در فعالیت خود، مستقل و بی طرف باشند تا بتوانند بدون تعهد به این یا آن، واقعیت ها را منتقل کنند.
ما رسانه حرفه ای، مستقل و بی طرف بزرگ و قدرتمند نداریم. این یک واقعیت تلخ است. اکثریت رسانه ها، یا خنثی و غیرحرفه ای هستند یا تبلیغاتی. اندک رسانه های حرفه ای هم کوچک و ضعیف اند و با هزار خط قرمز سلیقه ای روبه رو هستند.
برخی مسوولان نیز نه درک صحیحی از رسانه و اطلاع رسانی دارند و همه چیز را در دنیای تبلیغات می بینند و نه به نیاز مردم برای دریافت اطلاعات واقعی، سریع و دقیق، احترام می گذارند.
به همین دلیل، در شرایط استثنایی و غیرعادی، با موج خبرهای جعلی، نادرست، نیمه جعلی، مبهم و در یک کلام، اطلاع رسانی ناقص و خطرناک روبه رو می شویم.
کافی است در چند سال اخیر، اتفاقات مهم و مراحل حساس را مرور کنیم تا بدانیم چگونه اطلاع رسانی ناقص و مبهم، بحران آفرین و مشکل ساز شده است. در برخی موارد، مشکل اطلاع رسانی، بحرانی بزرگتر از بحران اصلی ساخته است. بخش بزرگی از بحران ها و مشکلات، نتیجه اطلاع رسانی ناقص است. از حوادث 96 و اتفاقات بعد از افزایش قیمت بنزین در سال 98 تا ماجرای هواپیمای اوکراینی و کرونا و واکسن و حوادث مهسا و پسامهسا ... و تا اخرین مورد یعنی سقوط بالگرد رئیسی رئیس جمهوری.
در سقوط بالگرد رئیسی، با اطلاع رسانی ناقص و نادرست مواجه شدیم. اطلاع رسانی شلخته مملو از خبرهای جعلی و غیرواقعی که از سوی خبرگزاری های اصلی و رسانه های شناسنامه دار منتشر و سپس بدون توضیح حذف شدند. واکنش مقامات و اظهارنظر مسوولان نیز به دامنه ابهامات و سوالات درباره این حادثه اضافه کرده است. سوالات و ابهاماتی که هنوز پاسخ قانع کننده ای دریافت نکرده اند.
این شرایط آسیب زای اطلاع رسانی هم حل نمی شود مگر اینکه حداقل یک رسانه بزرگ و قدرتمند داشته باشیم که به اطلاع رسانی حرفه ای، مستقل و بی طرفانه متعهد باشد.
رسانه های ارگان روابط عمومی و تبلیغاتی بعد از یک عمر فعالیت تبلیغاتی، نمی توانند به هنگام بروز بحران و شرایط حساس، به صورت حرفه ای عمل کنند و همچنان به جای اطلاع رسانی دقیق و واقعی، اطلاع رسانی تبلیغاتی را دنبال می کنند. آنها نمی توانند از این عادت خود دست بکشند.
در نتیجه به وقت حوادث مهم، مشکلات این نوع اطلاع رسانی بیش از پیش نمایان می شود؛ وقتی خبرگزاری ها و رسانه های اصلی، به جای اینکه محل اطلاع رسانی معتبر باشند به مرکز انتشار خبرهای جعلی و نادرست تبدیل می شوند. این وضعیت، نه تنها نیازهای اطلاع رسانی مخاطبان را پاسخ نمی دهد بلکه موج خطرناکی از ابهام و خبرهای جعلی را گسترش می دهند.
ایران بیشترین تعداد رسانه های ارگان و تبلیغاتی را در جهان دارد؛ رسانه هایی که در ظاهر، اسم روزنامه و خبرگزاری برخود دارند اما در واقعیت چیزی نیستند جز ابزارهای تبلیغاتی. ابزار تبلیغات که به وقت حادثه، ناکارآمدی خود را فریاد می زنند و با اطلاع رسانی نادرست، به جای حل مشکل، مشکل ساز می شوند.
ما نیاز داریم در ایران، حداقل یک رسانه بزرگ و فراگیر حرفه ای داشته باشیم که تابع این سازمان یا آن مقام نباشد؛ نیاز داریم رسانه ای داشته باشیم که در آن خبر از نظر تفکیک شده باشد؛ به معیارهای حرفه ای – حقوقی و اخلاقی خبرنویسی و روزنامه نگاری پایبند باشد.
رسانه ای که خبرنگاران آن با بی طرفی و استقلال در کار خود، خبرها را تهیه و تنظیم و منتشر کنند. رسانه ای که حقوق و منافع عمومی برایش خطر قرمز باشد. رسانه ای که بی طرف باشد و خود را به منافع سازمان ها و مقامات متعهد نداند. رسانه ای که در تهیه و تنظیم خبرها، تحت تاثیر خارج از تحریریه نباشد.
اگر چین رسانه ای داشتیم به هنگام سقوط بالگرد رئیسی، نه تنها خبرنگارش زودتر از خبرنگاران ترکیه در محل حاضر می شد نه تنها خبررسانی صحیح و دقیق داشت بلکه ابهامات را بررسی و خبرهای دقیق را از مسوولان مطالبه می کرد؛ خبرهای جعلی را تشخیص می داد و مردم و مسوولین را آگاه و آنها را ابهام خارج می کرد.
ما نیازمند داشتن حداقل یک رسانه واقعی بزرگ حرفه ای، مستقل و بی طرف هستیم همانطور که نیازمند آتش نشانی و اورژانس واقعی هستیم.