قدرت درونزا و ناامیدی سلطهگر خارجی
رازگشایی دولت ــ ملت اسلامی ایران و کارکردهای بنیادین این معماری مقدس در سخن روز ولادت امام رئوف، عالم آلمحمد صلواتا...علیهم نور است و امید. ملتی اگر فاقد نیروی درونزا باشد، در اصل فاقد قدرت ثبات ملی است وجز تکیه بر نیروی خارجی راهی برای بقای بردهگون خود ندارد. رفرمیسم غربگرا و نیروهای غربزده و هویتباخته وازخودبیگانه که عناصر اقتدار، مقاومت دلاورانه مردم انقلابی، حکمت ولایت فقیه و نیروی رزمنده سپاه و ارتش ازجانگذشته و رهبران خدمتگزار پیرو قرآن و عترت را به بهای دوستی با قدرت استکبار میبازند، چارهای جز پذیرش ولایت شیطانیشان ندارند اما ساختار جمهوری اسلامی یک دولت ــ ملت اسلامی با نهادهای مستحکم قدرتی درونزاست که هر قدرت سلطهگر خارجی را نومید میکند. در توفان اندوه و شور مردم ایران، سخنانی استوار از سوی رهبری معزز بیان شده که ظاهرا نقش اطمینانبخش داشته و علیه اختلال و رافع نگرانی و هر خودباختگی و تزلزل و نقشه دشمنانه بوده است اما اگر عمیقتر بدان بیندیشیم، بیاناتی معرفتبخش درباره معناهای اقتدار نظام در بحرانها را ترسیم میکند و اعتمادی کلان برابر هر واقعه و ضایعه بزرگ میآفریند. این اعتمادآفرینی از جنس احساسات و خیال نیست، برهانی از جنس بیان تحول ساختاری و معماری نوین ایران دارد .
معادلهای که جمهوری اسلامی بر هم زد
از زمان صفویه تا امروز قدرت در ایران، عرصه یک ساختار کهنه سلطنتی ومستبدانه بوده است که برپایی و حیات نظام حکمرانی را به شخص وابسته نگه داشته که با هر ضایعه و سانحه و با از دست رفتن فرد مقتدر یا سستی و ناتوانیاش، کل نظم دستخوش تغییرات و اغتشاش قرار میگرفته است اما داستان انقلاب اسلامی و تاسیس جمهوری اسلامی از ریشه و بن این معادله را از نظر ساختاری برهم زد، زیرا نظمی نو با معماری نهادهای نو پدید آورد. نظمی متکی بر ایمان توحیدی و ولایت الهی و از نظر ساختار ناوابسته به قدرت فرد یا قدرت خارجی. قدرت ولی فقیه منبعث از قدرت ولایت فقیه و نهادینهشدن فقه در شالوده نظام و قدرت تاسیس و نهادسازی آن است که فرد باشد یا نباشد، کارکرد الهی و قانونمند خود را بهخوبی به اجرا درمیآورد. در دیکتاتوری فردی و سلطنتی مرگ فرد کل نظام را در هم میریزد، ولی در جمهوری اسلامی نهادهای مشروع الهی و قانونی فرافردی آن بهخوبی در هر شرایطی کار میکنند. این ساختار از نظر معنوی و مادی چیست؟
۱_وجه درونزای قدرت جمهوری اسلامی اتکا به توحید و اتکال به خدای یکتا و ایمان به قدرت مطلقه و ولایت لایزال الهی است. تجلی ساختاری این ایمان، به ایمان مطلق به قرآن و عترت پیوند میخورد و کارکرد این امر به اتکا به فقه اکبر و رهبری قدرت عالم و فقیه ربانی ختم میشود و تا زمانی که وفاداری به نظام ولایت فقیه از سوی مردم حفظ شود قدرت درونزای آن با سرپرستی ولی فقیه که همواره جانشین جامعالشرایط آن در جامعه شیعی وجود دارد، تضمین میشود. این است که جمهوری اسلامی تا زمانی که اسلامی است، به قول امام عزیز هست، چون خدا هست .از این رو نه تنها رفتن یک رئیس جمهور توانا و مومن اختلالی در حیات انقلاب اسلامی و ساختار حکمرانی آن جمهوری اسلامی پدیدنمیآوردبلکه حتی سفر ابدی امام خمینی عزیزمردم(ره) بنیانگذار این نظام هم با وجود همه خوابهای شیطانی و فرعونیان و دجالان و استکبار جهانی و کافران حربی و منافقان خارجی و داخلی، هیچ اختلالی در کارها پدید نیاورد. و با تمام ویرانگری منافقان درون حاکمیت و زاویه داشتن با ولی فقیه جانشین از موضع چپروی، خود رسوا شدند و کارشان به سرسپردگی به راست و چرخیدن به سمت نولیبرالیسم و رها کردن خط قرآن و عترت و ولایت و گرویدن به دموکراسی پیرامونی زائده غرب و تسلیم به قدرت شیطان بزرگ نظریههای تسلیمطلبانه مفلوک ختم شد .۲_اما وجه ساختاری نظام جمهوری اسلامی که قدرت درونزای جمهوری اسلامی را با ظرفیتهای قانون اساسی و حیات نهادهای قانونی از وابستگی به حیات فرد رهایی میبخشد و به آن قدرت تداوم و پشت سر نهادن بزنگاههای تاریخی میدهد بس مهم است. این ساختار هم چون ایمان و معنویت نظام سبب میشود اگر هر راُس و رئیس ولو شخص شخیصی چون ولی فقیه و ولی فقیهی چون امام راحل بنا به امر الهی از دنیا رخت بر بندد، اسلام و نظام جمهوری اسلامی آسیب نبیند و راه رشد و حیات طیبه را طی کند. البته مشروط بر آن که مردم دست از خدا که هست نشویند و به دامن شیطان پناه نبرند که در این صورت عذاب بزرگ الهی آنان را در قعر دوزخ فزو میکشد و کسی فرزند و نورچشمی خدا نیست که از عذاب سرکشی علیه حق متعال مصون باشد .این نیروی عینی متشکل از سرشت مردمی و مردمسالاری نظام و حیات انقلاب اسلامی و روح انقلابی و تحولی نظام و ساختار فرا فردی و ضد استبدادی جمهوری اسلامی و ظرفیتهای قانون اساسی و قدرت یکه و بیبدیل نیروی نظامی انقلابی ماست که در دنیا بینظیر است و با ایمان و از جان گذشتگی باور نکردنی از اقتدار اسلام و ایران و از امنیت و مرزهای سرزمین مقدس و مناظر انتظار و از راه منتظر ما، امام معصوم و موعود عدل جهانی(عج) و ملت تشیع دفاع میکند ومردم میبینند که زمانی ارتش عظیم پهلوی حتی یک ساعت از مردم دفاع و برابر بیگانه مقاومت نمیکرد و امروز قدرتها حتی خیال و جرات تعدی به گوشهای از خاک ایران را نمیپرورند و شیر شرزه سپاه و ارتش و نیروهای انتظامی در دفاع از ملت دمی تردید به خود راه نمیدهند.
از سخنان امام(ره) تا بیانات رهبری
سخن رهبری عزیز در زمان اعلام سانحه هوایی برای رئیسجمهور، ژرفا و حکمت عظیم دارد. درواقع هیچکس در ایران هرگز نمیاندیشد شهادت یا عدم حضور یک رئیسجمهور اوضاع کشور را درهمریزد. سخن رهبر حکیم همان سخن امام راحل است که پیش از سفر خود به بهانه شهادت رجایی محبوب بیان کرد تا بگوید حیات جمهوری اسلامی به اراده الهی متصل است و نه هیچ فرد، ولو خود او.رفرمیسم پیرامونی، طنین بردگی و حکم بازگرداندن آب رفته سلطه به جوی داردو نظام جمهوری اسلامی با کانون مردمسالاری و قدرت درونزای قانونی و هدایت ولیفقیه اذان انتظار عدل موعود جهانی(عج) میگوید. این را آویزه فهم و دل خود کنیم.و خدا هست! و حتی درصورت فرمانیافتن او، کمترین اختلالی در هستی جمهوری اسلامی رخ نخواهد داد. زیرا قدرت نظام وابسته به هیچ قدرت غیرخدا نیست. و درونزاست. و نیز نهادینه است و نهادهای قانونی کار خود را درست انجام میدهند و دشمن و شیاطین غلطی نمیتوانند بکنند و کوچکترین حرکت و توطئه ضداسلام و انقلاب و نظام جمهوری اسلامی در نطفه تبخیر خواهد شد. امام با بیان این حقیقت توحیدی و اقتدار قانونی و نهادینه، به مردم قدرت و معرفت و نیروی تشخیص و اطمینان و اعتماد داد و از نگرانی رهایشان کرد. و بر ماذنه انقلاب اذان حفظ وحدت و حمایت از نهادهای قانون اساسی برای حرکت بیخلل گفت. سخنان رهبری حاوی آموزهای توحیدی، آموزشی انقلابی و پرورشی قانونی و معتمد به نهادهای مورد اعتماد و مقدس جمهوری اسلامی در هر رخداد بزرگ و هر ثلمهای است. شیاطین اما زمینه رفتار بیاعتماد به قانون اساسی و زمینهچینی شورش به سود استحاله قانونی و نفی کانون قدرت نظام یعنی نفی ولایتفقیه را هدف قرار دادهاند. و این همان پروژه شیطان بزرگ در جنگ با دشمن مقتدر خود و کشاندن مردم به دام و اسارت اهداف کافرانه و پلشتش است.
آیه معجزه حیات و تجدید عهد
تنها ساعاتی قبل از شهادت شهید رئیسی، رئیس اصلاحات با نومیدی از ریزش پشتیبانی مردم و تغییر قانون اساسی به سود نگرش لیبرالدموکراسی و رها کردن راه اسلام و ولایت فقیه و میراث امام (ره) و... حرف میزنند و درست چند ساعت بعد همان کس را که مایه ریزش نیروهای حامی نظام میدانستند، خدا با شهادتش به نشانه و آیه معجزه شور و حیات نوی قلوب و تجدیدعهد قرار داد، زیرا شهید رئیسی برخلاف خاتمی و روحانی دل به شیطان بزرگ و سازش با اسلامستیزان نبست و با آنان قهقهه مستانه رد و بدل نکرد و به سبب ایمان و توکل به خدا و صدق و خدمت و محبت بیحد به مردم، قهقهه مستانه با فرشتگان زد و مایه تبخیر توطئه شیاطین و اذنابشان شد و با کارکرد قانون اساسی ذرهای غبار تزلزل به دامان جمهوری اسلامی ننشست. اینکه قانون اساسی هر زمان لازم بود به سود ژرفای روح الهی و عدالتخواهانهاش میتواند اصلاح شود حرف عجیبی نیست. اینکه غرض کدام اصلاح یا استحاله حق در باطل و نفی روح شیعی و ولایت فقیه ضامن استقلال و آزادی و پیشرفت و عدالتطلبی جمهوری اسلامی است یا نه مهم است. دو نگاه سرشار از ایمان و توکل و نگرش پرامید و قرآنی ولیفقیه بزرگوار از یکسو و نگرش رفرمیستی مدرن و استحالهگرای آقای خاتمی در آخرین سخنشان در باره قانون اساسی از سوی دیگر، برای همه درسآموز است. گویی خدا با قرار دادن این دو متن در کنار هم و سپس رویداد شهادت و تشییع تکاندهنده شهید رئیسی خواسته رازی را برابر چشمان مردم ایران و مسلمانان جهان برملا کند و راه استوار ایمان و اسلام و راه استحاله شیطانی غرب و نولیبرالیسم در انقلاب اسلامی را کاملا تفکیک و واقعیت را و حقیقت را با هم به تماشا بگذارد و تفاوت رئیسجمهور اسیر فریب شیاطین و رئیسجمهور غرق خدا را در ارتباط با ولایت فقیه عریان سازد و نعمت عظیم ولایت فقیه و اصالت نظام جمهوری اسلامی را یادآوری کند و از راه گمراهی مردم و توطئه و استحاله نظام پرده بردارد.آخرین و جانکلام و گوهر هدایت رهبری عزیز این است: تلاش در انجامدادن عالی تکلیف و تاسیس ابزارهای لازم و وسایل ضروری موفقیت تا پای جان. و تا تهاته دل تدبیر را از آن خدا دانستن و او را تنها مدبر و مدیر و صاحب اراده و قدرت دیدن که امر حق را پیش میبرد و اتکال به او تنها راه نجات است و تسلیم به امر الهی با قلب سلیم زیستن .
شناخت قدرت بحرانزدایی جمهوری اسلامی
بیانات رهبری یک امیدانگیزی خیالی نیست، درس واقعگرایانه درک ارزشها و ظرفیتهای قانوناساسی و نهادهای تاسیسشده نظام جمهوری اسلامی در فائقآمدن به رخدادهای بحرانزاست و برخورد مومنانه با آن. شناخت قدرت بحرانزدایی جمهوری اسلامی متکی به روح الهی و توحیدی انقلاب اسلامی یعنی اتکال به خداست. وامر عینی منبعث از این ریشه ساختار حکمرانی مردمسالاری و ضداستبداد فردی و ضد نقش مطلقه سلطانی است که همه امور در ید قدرت اوست. در ایران امروز، قدرت یگانگی دولت و ملت، نهادینه شده است و نیروی سپاه و ارتش دو بازوی مقتدر دفاع از قانوناساسی این نظام مردمی است که در آن، سرنوشت ایران به زندگی فرد گره نخورده است، به خدا پیوند خورده است و خدا هست. مثالش حیات اسلام است که قرآن فرمود عمر اسلام به زندگی دنیوی محمد، صلواتا...علیهوآله وابسته نیست به اراده الهی و قدرت و مشیت حقتعالی بسته است. این سرچشمه همه امیدها و زندگی و ایستادگی و استمرار و بالندگی جمهوری اسلامی است.کفر از همین میهراسد و انسان غربزده و رفرمیستهای اسیر مدرنیته و هراسان از قدرتهای مستکبر که قرآن و عترت رارهاکرده باعقل خود بنیان ازذلت برابرکفر نابینا شدهاند، به سبب همین سستی ایمان دچار ترس و خطاهای هولناک مکرر درتحلیل وشناخت واقعیت میشوندوامید استکبار در تاثیر ابقای خودزنی و بردگی بر ملت، بهوسیله آنها صورت میگیرد.
احمد میراحسان - نویسنده و منتقد
رازگشایی دولت ــ ملت اسلامی ایران و کارکردهای بنیادین این معماری مقدس در سخن روز ولادت امام رئوف، عالم آلمحمد صلواتا...علیهم نور است و امید. ملتی اگر فاقد نیروی درونزا باشد، در اصل فاقد قدرت ثبات ملی است وجز تکیه بر نیروی خارجی راهی برای بقای بردهگون خود ندارد. رفرمیسم غربگرا و نیروهای غربزده و هویتباخته وازخودبیگانه که عناصر اقتدار، مقاومت دلاورانه مردم انقلابی، حکمت ولایت فقیه و نیروی رزمنده سپاه و ارتش ازجانگذشته و رهبران خدمتگزار پیرو قرآن و عترت را به بهای دوستی با قدرت استکبار میبازند، چارهای جز پذیرش ولایت شیطانیشان ندارند اما ساختار جمهوری اسلامی یک دولت ــ ملت اسلامی با نهادهای مستحکم قدرتی درونزاست که هر قدرت سلطهگر خارجی را نومید میکند. در توفان اندوه و شور مردم ایران، سخنانی استوار از سوی رهبری معزز بیان شده که ظاهرا نقش اطمینانبخش داشته و علیه اختلال و رافع نگرانی و هر خودباختگی و تزلزل و نقشه دشمنانه بوده است اما اگر عمیقتر بدان بیندیشیم، بیاناتی معرفتبخش درباره معناهای اقتدار نظام در بحرانها را ترسیم میکند و اعتمادی کلان برابر هر واقعه و ضایعه بزرگ میآفریند. این اعتمادآفرینی از جنس احساسات و خیال نیست، برهانی از جنس بیان تحول ساختاری و معماری نوین ایران دارد .
معادلهای که جمهوری اسلامی بر هم زد
از زمان صفویه تا امروز قدرت در ایران، عرصه یک ساختار کهنه سلطنتی ومستبدانه بوده است که برپایی و حیات نظام حکمرانی را به شخص وابسته نگه داشته که با هر ضایعه و سانحه و با از دست رفتن فرد مقتدر یا سستی و ناتوانیاش، کل نظم دستخوش تغییرات و اغتشاش قرار میگرفته است اما داستان انقلاب اسلامی و تاسیس جمهوری اسلامی از ریشه و بن این معادله را از نظر ساختاری برهم زد، زیرا نظمی نو با معماری نهادهای نو پدید آورد. نظمی متکی بر ایمان توحیدی و ولایت الهی و از نظر ساختار ناوابسته به قدرت فرد یا قدرت خارجی. قدرت ولی فقیه منبعث از قدرت ولایت فقیه و نهادینهشدن فقه در شالوده نظام و قدرت تاسیس و نهادسازی آن است که فرد باشد یا نباشد، کارکرد الهی و قانونمند خود را بهخوبی به اجرا درمیآورد. در دیکتاتوری فردی و سلطنتی مرگ فرد کل نظام را در هم میریزد، ولی در جمهوری اسلامی نهادهای مشروع الهی و قانونی فرافردی آن بهخوبی در هر شرایطی کار میکنند. این ساختار از نظر معنوی و مادی چیست؟
۱_وجه درونزای قدرت جمهوری اسلامی اتکا به توحید و اتکال به خدای یکتا و ایمان به قدرت مطلقه و ولایت لایزال الهی است. تجلی ساختاری این ایمان، به ایمان مطلق به قرآن و عترت پیوند میخورد و کارکرد این امر به اتکا به فقه اکبر و رهبری قدرت عالم و فقیه ربانی ختم میشود و تا زمانی که وفاداری به نظام ولایت فقیه از سوی مردم حفظ شود قدرت درونزای آن با سرپرستی ولی فقیه که همواره جانشین جامعالشرایط آن در جامعه شیعی وجود دارد، تضمین میشود. این است که جمهوری اسلامی تا زمانی که اسلامی است، به قول امام عزیز هست، چون خدا هست .از این رو نه تنها رفتن یک رئیس جمهور توانا و مومن اختلالی در حیات انقلاب اسلامی و ساختار حکمرانی آن جمهوری اسلامی پدیدنمیآوردبلکه حتی سفر ابدی امام خمینی عزیزمردم(ره) بنیانگذار این نظام هم با وجود همه خوابهای شیطانی و فرعونیان و دجالان و استکبار جهانی و کافران حربی و منافقان خارجی و داخلی، هیچ اختلالی در کارها پدید نیاورد. و با تمام ویرانگری منافقان درون حاکمیت و زاویه داشتن با ولی فقیه جانشین از موضع چپروی، خود رسوا شدند و کارشان به سرسپردگی به راست و چرخیدن به سمت نولیبرالیسم و رها کردن خط قرآن و عترت و ولایت و گرویدن به دموکراسی پیرامونی زائده غرب و تسلیم به قدرت شیطان بزرگ نظریههای تسلیمطلبانه مفلوک ختم شد .۲_اما وجه ساختاری نظام جمهوری اسلامی که قدرت درونزای جمهوری اسلامی را با ظرفیتهای قانون اساسی و حیات نهادهای قانونی از وابستگی به حیات فرد رهایی میبخشد و به آن قدرت تداوم و پشت سر نهادن بزنگاههای تاریخی میدهد بس مهم است. این ساختار هم چون ایمان و معنویت نظام سبب میشود اگر هر راُس و رئیس ولو شخص شخیصی چون ولی فقیه و ولی فقیهی چون امام راحل بنا به امر الهی از دنیا رخت بر بندد، اسلام و نظام جمهوری اسلامی آسیب نبیند و راه رشد و حیات طیبه را طی کند. البته مشروط بر آن که مردم دست از خدا که هست نشویند و به دامن شیطان پناه نبرند که در این صورت عذاب بزرگ الهی آنان را در قعر دوزخ فزو میکشد و کسی فرزند و نورچشمی خدا نیست که از عذاب سرکشی علیه حق متعال مصون باشد .این نیروی عینی متشکل از سرشت مردمی و مردمسالاری نظام و حیات انقلاب اسلامی و روح انقلابی و تحولی نظام و ساختار فرا فردی و ضد استبدادی جمهوری اسلامی و ظرفیتهای قانون اساسی و قدرت یکه و بیبدیل نیروی نظامی انقلابی ماست که در دنیا بینظیر است و با ایمان و از جان گذشتگی باور نکردنی از اقتدار اسلام و ایران و از امنیت و مرزهای سرزمین مقدس و مناظر انتظار و از راه منتظر ما، امام معصوم و موعود عدل جهانی(عج) و ملت تشیع دفاع میکند ومردم میبینند که زمانی ارتش عظیم پهلوی حتی یک ساعت از مردم دفاع و برابر بیگانه مقاومت نمیکرد و امروز قدرتها حتی خیال و جرات تعدی به گوشهای از خاک ایران را نمیپرورند و شیر شرزه سپاه و ارتش و نیروهای انتظامی در دفاع از ملت دمی تردید به خود راه نمیدهند.
از سخنان امام(ره) تا بیانات رهبری
سخن رهبری عزیز در زمان اعلام سانحه هوایی برای رئیسجمهور، ژرفا و حکمت عظیم دارد. درواقع هیچکس در ایران هرگز نمیاندیشد شهادت یا عدم حضور یک رئیسجمهور اوضاع کشور را درهمریزد. سخن رهبر حکیم همان سخن امام راحل است که پیش از سفر خود به بهانه شهادت رجایی محبوب بیان کرد تا بگوید حیات جمهوری اسلامی به اراده الهی متصل است و نه هیچ فرد، ولو خود او.رفرمیسم پیرامونی، طنین بردگی و حکم بازگرداندن آب رفته سلطه به جوی داردو نظام جمهوری اسلامی با کانون مردمسالاری و قدرت درونزای قانونی و هدایت ولیفقیه اذان انتظار عدل موعود جهانی(عج) میگوید. این را آویزه فهم و دل خود کنیم.و خدا هست! و حتی درصورت فرمانیافتن او، کمترین اختلالی در هستی جمهوری اسلامی رخ نخواهد داد. زیرا قدرت نظام وابسته به هیچ قدرت غیرخدا نیست. و درونزاست. و نیز نهادینه است و نهادهای قانونی کار خود را درست انجام میدهند و دشمن و شیاطین غلطی نمیتوانند بکنند و کوچکترین حرکت و توطئه ضداسلام و انقلاب و نظام جمهوری اسلامی در نطفه تبخیر خواهد شد. امام با بیان این حقیقت توحیدی و اقتدار قانونی و نهادینه، به مردم قدرت و معرفت و نیروی تشخیص و اطمینان و اعتماد داد و از نگرانی رهایشان کرد. و بر ماذنه انقلاب اذان حفظ وحدت و حمایت از نهادهای قانون اساسی برای حرکت بیخلل گفت. سخنان رهبری حاوی آموزهای توحیدی، آموزشی انقلابی و پرورشی قانونی و معتمد به نهادهای مورد اعتماد و مقدس جمهوری اسلامی در هر رخداد بزرگ و هر ثلمهای است. شیاطین اما زمینه رفتار بیاعتماد به قانون اساسی و زمینهچینی شورش به سود استحاله قانونی و نفی کانون قدرت نظام یعنی نفی ولایتفقیه را هدف قرار دادهاند. و این همان پروژه شیطان بزرگ در جنگ با دشمن مقتدر خود و کشاندن مردم به دام و اسارت اهداف کافرانه و پلشتش است.
آیه معجزه حیات و تجدید عهد
تنها ساعاتی قبل از شهادت شهید رئیسی، رئیس اصلاحات با نومیدی از ریزش پشتیبانی مردم و تغییر قانون اساسی به سود نگرش لیبرالدموکراسی و رها کردن راه اسلام و ولایت فقیه و میراث امام (ره) و... حرف میزنند و درست چند ساعت بعد همان کس را که مایه ریزش نیروهای حامی نظام میدانستند، خدا با شهادتش به نشانه و آیه معجزه شور و حیات نوی قلوب و تجدیدعهد قرار داد، زیرا شهید رئیسی برخلاف خاتمی و روحانی دل به شیطان بزرگ و سازش با اسلامستیزان نبست و با آنان قهقهه مستانه رد و بدل نکرد و به سبب ایمان و توکل به خدا و صدق و خدمت و محبت بیحد به مردم، قهقهه مستانه با فرشتگان زد و مایه تبخیر توطئه شیاطین و اذنابشان شد و با کارکرد قانون اساسی ذرهای غبار تزلزل به دامان جمهوری اسلامی ننشست. اینکه قانون اساسی هر زمان لازم بود به سود ژرفای روح الهی و عدالتخواهانهاش میتواند اصلاح شود حرف عجیبی نیست. اینکه غرض کدام اصلاح یا استحاله حق در باطل و نفی روح شیعی و ولایت فقیه ضامن استقلال و آزادی و پیشرفت و عدالتطلبی جمهوری اسلامی است یا نه مهم است. دو نگاه سرشار از ایمان و توکل و نگرش پرامید و قرآنی ولیفقیه بزرگوار از یکسو و نگرش رفرمیستی مدرن و استحالهگرای آقای خاتمی در آخرین سخنشان در باره قانون اساسی از سوی دیگر، برای همه درسآموز است. گویی خدا با قرار دادن این دو متن در کنار هم و سپس رویداد شهادت و تشییع تکاندهنده شهید رئیسی خواسته رازی را برابر چشمان مردم ایران و مسلمانان جهان برملا کند و راه استوار ایمان و اسلام و راه استحاله شیطانی غرب و نولیبرالیسم در انقلاب اسلامی را کاملا تفکیک و واقعیت را و حقیقت را با هم به تماشا بگذارد و تفاوت رئیسجمهور اسیر فریب شیاطین و رئیسجمهور غرق خدا را در ارتباط با ولایت فقیه عریان سازد و نعمت عظیم ولایت فقیه و اصالت نظام جمهوری اسلامی را یادآوری کند و از راه گمراهی مردم و توطئه و استحاله نظام پرده بردارد.آخرین و جانکلام و گوهر هدایت رهبری عزیز این است: تلاش در انجامدادن عالی تکلیف و تاسیس ابزارهای لازم و وسایل ضروری موفقیت تا پای جان. و تا تهاته دل تدبیر را از آن خدا دانستن و او را تنها مدبر و مدیر و صاحب اراده و قدرت دیدن که امر حق را پیش میبرد و اتکال به او تنها راه نجات است و تسلیم به امر الهی با قلب سلیم زیستن .
شناخت قدرت بحرانزدایی جمهوری اسلامی
بیانات رهبری یک امیدانگیزی خیالی نیست، درس واقعگرایانه درک ارزشها و ظرفیتهای قانوناساسی و نهادهای تاسیسشده نظام جمهوری اسلامی در فائقآمدن به رخدادهای بحرانزاست و برخورد مومنانه با آن. شناخت قدرت بحرانزدایی جمهوری اسلامی متکی به روح الهی و توحیدی انقلاب اسلامی یعنی اتکال به خداست. وامر عینی منبعث از این ریشه ساختار حکمرانی مردمسالاری و ضداستبداد فردی و ضد نقش مطلقه سلطانی است که همه امور در ید قدرت اوست. در ایران امروز، قدرت یگانگی دولت و ملت، نهادینه شده است و نیروی سپاه و ارتش دو بازوی مقتدر دفاع از قانوناساسی این نظام مردمی است که در آن، سرنوشت ایران به زندگی فرد گره نخورده است، به خدا پیوند خورده است و خدا هست. مثالش حیات اسلام است که قرآن فرمود عمر اسلام به زندگی دنیوی محمد، صلواتا...علیهوآله وابسته نیست به اراده الهی و قدرت و مشیت حقتعالی بسته است. این سرچشمه همه امیدها و زندگی و ایستادگی و استمرار و بالندگی جمهوری اسلامی است.کفر از همین میهراسد و انسان غربزده و رفرمیستهای اسیر مدرنیته و هراسان از قدرتهای مستکبر که قرآن و عترت رارهاکرده باعقل خود بنیان ازذلت برابرکفر نابینا شدهاند، به سبب همین سستی ایمان دچار ترس و خطاهای هولناک مکرر درتحلیل وشناخت واقعیت میشوندوامید استکبار در تاثیر ابقای خودزنی و بردگی بر ملت، بهوسیله آنها صورت میگیرد.
احمد میراحسان - نویسنده و منتقد