شناسهٔ خبر: 66848455 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: انصاف نیوز | لینک خبر

متکی: نظر رهبری درباره‌ی پزشکیان الگوی شورای نگهبان باشد

صاحب‌خبر -

منوچهر متکی گفت: اتفاقی که [در انتخابات مجلس] برای آقای پزشکیان افتاد، ورود مقام معظم رهبری به موضوع بود همچنین برای آقای مطهری؛ این باید برای شورای نگهبان ما یک الگو و مدل باشد که وقتی آقا می‌گوید مشارکت بالا همه کمک کنند به اینکه مشارکت بالا باشد.

متن گفت‌وگوی منوچهر متکی، کاندیدای هیات رئیسه مجلس با اکبر منتجبی سردبیر روزنامه سازندگی که با تیتر «مجلس قالیباف ناکارآمد بود» منتشر شده است به همراه مقدمه‌ی منتجبی در پی می‌آید:

گفت‌وگو با منوچهر متکی یکی‌، دو روز پس از حادثه سقوط بالگرد رئیس‌جمهور انجام شد. خواسته و ناخواسته ابتدای این گفت‌وگو به بررسی عملکرد سیدابراهیم رئیسی و دولت او گذشت که آقای متکی تلاش کرد نگاه واقع‌بینانه‌ای داشته باشد و شخصی را از عملکرد دولت جدا کند. از دیگر سو، آقای متکی باید با آقایان ذوالنور و قالیباف برای ریاست مجلس نیز رقابت کند. امری که هم سهل است و هم سخت. قالیباف یک چشم به صندلی ریاست مجلس دارد و یک چشم به صندلی ریاست‌جمهوری. احتمالاً تصور می‌کند که اگر رئیس مجلس نشود، رئیس‌جمهور هم نمی‌شود. از آن‌سو آقای ذوالنور نیز پشتش به جبهه پایداری و شریان و جریانی که این سال‌ها در مجلس نقش‌آفرین بودند، گرم است. منوچهر متکی نیز در این میان امیدش به طیف فراکسیون اصلاح‌طلب و مستقلان است که حدود 100 نفر می‌شوند. اکنون باید دید که او رای می‌آورد یا نه. این مصاحبه را در ادامه بخوانید:

***

**‌در روزی این مصاحبه انجام می‌شود که یکی‌ دو روز از سقوط بالگرد رئیس‌جمهور می‌گذرد. همزمان نه دولت داریم و نه مجلس، چون مجلس هم به پایان کارخود رسیده است. از طرفی سقوط بالگرد رئیس‌جمهور نیز شوک بزرگی به جامعه وارد کرد

بله. حادثه معلمه‌ تلخی برای کشور بود که مسئولان نظامش در یک چنین حادثه‌ای از دست بروند. سکاندار دیپلماسی کشور، رئیس دولت و مسئول اجرایی کشور و عزیزان دیگری که در این پرواز بودند. من اسم این پرواز را «پرواز خدمت و ایثار» گذاشتم.‌ در مراسم‌های مختلفی که با حضور مردم دیدیم واقعاً باور من این است که آقای رئیسی مزد دو چیز را گرفت؛ اول، مزد نیتش را گرفت. من 35 سال است که آقای رئیسی را می‌شناسم؛ سلامت، پاکدستی، صداقت و درستکاری در آقای رئیسی موج می‌زند.‌

* ‌به لحاظ شخصیتی منظورتان است؟

به لحاظ سلامت، درستی و پاکدستی آقای رئیسی این بود که نیتش را با خدا خالص کرده بود. ایشان از زمانی که مسئولیت اجرایی به دست گرفت، بی‌قرار برای خدمت کردن بود. من نمی‌گویم تمام تلاش‌هایش به نتیجه رسید یا اشکالات در آن متعدد نبود؛ اما او برای کار کردن و خدمت کردن بی‌قرار بود. شاید هیچ وقت چنین مجالی برایش پیش نیامده بود. زمانی که در سیستم قضایی کشور حضور داشتند، گاهی برخی از نزدیکان او متوسل به بیت و حضرت آقا می‌شدند که مثلاً شما یک تذکری بدهید. ایشان بی‌محابا تن به کار و میدان می‌زند.

** این حُسن است یا عیب؟ برخی از اطرافیان ایشان می‌گویند آقای رئیسی مثل یک سرباز خدمت می‌کرد، درحالی که رئیس‌جمهور باید ژنرال باشد و خودش را در مقام سرباز پایین نیاورد.

اگر خودش را در جایگاه سرباز بیاورد، خب اشکال است اما ایشان در جایگاه فرماندهی این تحرکات را داشت. آقای روحانی به دلایلی این تحرکات را نمی‌توانست داشته باشد که برای من روشن است و به او هم حق می‌دهم.‌‌اشکالی که ممکن است به دولت آقای رئیسی گرفته شود این است که حرکت باید بر مبنای جهت‌گیری و نقشه‌ راه باشد. من معتقدم جهت‌گیری آقای رئیسی و ریل‌گذاری جدید دولت سیزدهم، متفاوت از ریل‌گذاری دولت قبلی بود. این جهت‌گیری خوب بود اما جهت‌گیری باید پیگیری شود با نقشه راه درست و مدیران کارآمد.

** شما فکر می‌کنید نقشه درست و مدیران کارآمد نداشتند؟

سرعت آقای رئیسی بسیار بالا بود. به طوری که گاهی برمی‌گشت، نگاه می‌کرد و می‌دید هیچ‌کس دنبالش نیست. یعنی بعضی‌ها نمی‌کشیدند. مردم این دو ویژگی را در آقای رئیسی حس کردند که او می‌خواهد و می‌دود. اینکه رسید یا نه، یک مقوله‌ دیگری است. به نظر بنده خودارزیابی یک دولت دو تا مولفه دارد: اول، شاخص‌ها. یعنی دولت یک برنامه‌ای را می‌نویسد و شاخص‌هایی برای اجرای آن تعیین می‌کند و بعد از یک سال بررسی می‌کند که چقدر جلو رفته است. چندی پیش مقام معظم رهبری در گفت‌‌وگوی با کارگزاران نظام فرمودند که 35 درصد برنامه اجرا شده است. در دنیا اگر دولتی اجرای برنامه‌هایش به زیر 50 درصد برسد، می‌گویند مساله و مشکل دارد و ناموفق بوده است. دوم، افکار عمومی و مردم که درباره دولت و عملکرد آن نظر می‌دهند. من معتقدم جهت‌گیری آقای رئیسی نسبت به دولت قبل از آن بسیار درست بود.

** منظورتان از جهت‌گیری برقراری عدالت است؟

خیر. منظورم این است که رئیس‌جمهور صورت مساله را چگونه می‌بیند و چگونه هدف‌گذاری می‌کند.

** ‌صورت مساله برای آقای رئیسی چه بود؟

 ابتدا باید ببینیم که صورت مساله در دولت قبل و آقای روحانی چگونه بود. صورت مساله برای آقای روحانی سیاست خارجی بود. ایشان در سیاست خارجی می‌گفت، آمریکا کدخداست. این نقطه‌ آغازین ایشان و استراتژی‌ای بود که حرکتش را بر آن مبنا گذاشت.

** به نظر شما اشتباه بود؟

بله. من این را اشتباه می‌دانم.‌

**‌ ولو اینکه به نتیجه منتج شود.

نشد.

** ‌اما برجام که امضا شد.

امضای برجام با اجرای آن یک مساله‌ دیگری است. برجام امضا شد اما اجرا نشد. دولت آقای روحانی در آخرین دیدارش با مقام معظم رهبری، جمله‌ای را از ایشان شنیدند. در آن دیدار، مقام معظم رهبری فرمودند دولت یازدهم و دوازدهم دولتی است که می‌تواند شهادت دهد، آمریکا قابل ‌اعتماد نیست. آقا که با آقای روحانی دشمنی ندارد. آقا یک شاقول دارد و  براساس آن شاقول نگاه می‌کند. خب نظر خیلی صریح دادند. اما دیدیم که فردا شبش آقای روحانی، بعد از پایان دولت در تلویزیون مصاحبه کرد. خبرنگار از او پرسید آقای روحانی! شما فرض کنید که آغاز دولت یازدهم است. اگر به 8 سال قبل برگردید، چه می‌کنید؟ ایشان پاسخ می‌دهد همین کارهایی که کردم را دوباره انجام می‌دهم. همین راهی را که رفتم دو باره می‌روم.

** در واقع آقای روحانی می‌گوید به کاری که کرده، ایمان داشت.

اما به حرفی که آقا گفتند، ایمان نداشت. نه ‌تنها ایمان نداشت بلکه هر جا هم لازم بود، مقابلش حرف می‌زد.‌ آقای رئیسی که آمد، موضوعی به نام اختلاف بین رئیس‌جمهور و رهبری از ذهن جامعه رخت بر بست و کلاً حذف شد.

اینها را من جهت‌گیری می‌نامم. البته جهت‌گیری کافی نیست و باید همراه با نقشه راه باشد. معتقدم که این نکات وجود داشته است. آقای رئیسی انسان پاکی بود، انسان درستی بود اما خب طبیعی است که ما در حوزه‌ کارکردی و ارزیابی‌هایی که داریم باید واقع‌بینانه ببینیم.

** ‌سوال دیگرم این است که با جامعه دلسرد چه باید کرد؛ به خصوص اینکه ما انتخابات ریاست‌جمهوری هم پیش‌رو داریم؟

ما با سه، چهار رخداد این روزها روبه‌رو هستیم. یکی افتتاح مجلس خبرگان بود که آیت‌الله موحدی‌کرمانی به ریاست آن برگزیده شدند. دیگری انتخاب رئیس و هیات‌رئیسه مجلس است. بعدی که اشاره کردید، بحث انتخابات ریاست‌جمهوری است.

ما در دو انتخابات گذشته رکورد منفی زیر 50 درصد زدیم. در نُرم دنیا و بین‌المللی در مرز 40 درصد که شما مشارکت داشته باشید، این پذیرفته ‌شده است اما در تراز انقلاب اسلامی زیر 50 درصد آمدن یک اشکال است. ما باید ریشه‌یابی کنیم. ما باید آسیب‌شناسی کنیم که چرا میل مردم کم شده است. نظرخواهی کنیم.

** به نظر شما الان مشخص نیست؟

به نظر من دو نکته وجود دارد. مردم وقتی از کارکرد دولت راضی باشند، مشارکت‌شان در انتخابات بالاست. اگر راضی نباشند، در نرخ مشارکت‌شان تاثیر می‌گذارد. ما در انتخابات 98 و 1400 آمدیم زیر 50 درصد. از این منظر نشانه‌ این است که مردم از عملکرد دولت (در دولت گذشته) راضی نبودند. در این دولت ما یک انتخابات داشتیم. انتخابات اخیر مجلس. دیدیم یک مقدار از آن دوره هم کمتر شد.

** به نظر شما عدم ‌مشارکت یک پیام صریح بود؟

بله پیام صریح مردم است. در انتخابات اخیر تهران مردم به ما پیام دادند. کسی که در دوره‌ قبل مجلس یک میلیون و 200 هزار رای آورده بود، این دوره 400 هزار تا رای آورد. این یک پیام کاملاً آشکار است. اینها پیام و مطلب دارند. مسئولان باید پیام مردم را بگیرند و حرف‌های مردم را بشنوند.بنابراین یک عامل در کاهش حضور، عملکرد دولت‌هاست. عامل دوم این است که مردم ما، مردم متنوعی هستند. نگاه‌های متفاوت دارند. آزادی اندیشه دارند. یکی اصلاح‌طلب می‌پسندد، یکی اصولگرا می‌پسندد و یکی مستقل می‌پسندد. تابلوی انتخابات باید به‌ گونه‌ای باشد که هر گرایش سیاسی در جامعه احساس کند که نامزد خودش را در این تابلو دارد. این به رقابت مفهوم می‌دهد و رقابت جدی می‌شود.در دیداری که مقام معظم رهبری با اعضای شورای نگهبان در انتخابات مجلس گذشته داشتند، روی مساله مشارکت به‌ عنوان یک مولفه‌ تاکید کردند. این خیلی جالب بود که مقام معظم رهبری این نکته را به طور اختصاصی در دیدار با شورای نگهبان می‌گوید که همه باید کمک کنند تا مشارکت بالا برود اما شورای نگهبان با مشارکت چه رابطه‌ای را دارد؟ شورای نگهبان باید برخی مفاهیم و ادبیاتی که تا به حال وجود داشته را بازنگری کند. موضوع عدم احراز را شما ببرید بچسبانید به عدم صلاحیت؛ یعنی کسی که در مرز عدم صلاحیت رسیده تقریباً به او بگویید، عدم احراز. اتفاقی که برای آقای پزشکیان افتاد، ورود مقام معظم رهبری به موضوع بود همچنین برای آقای مطهری؛ این باید برای شورای نگهبان ما یک الگو و مدل باشد که وقتی آقا می‌گوید مشارکت بالا همه کمک کنند به اینکه مشارکت بالا باشد بنابراین شورای نگهبان هم سهم خودش را در این مشارکت متوجه باشد.

** ‌ترکیب مجلس تقريباً روشن است،‌ محتمل است که جريان اصولگرايي اکثريت مجلس آينده را در اختيار داشته باشد. اگرچه قابل پيش‌بيني نيست اما اگر به هر دليلي، دولت از جناح ديگري تشکيل شد. اين تعارض باز هم منجر به درگيري‌ها بین مجلس و دولت خواهد شد يا خير؟

گمان مي‌کنم در حکمراني مبتني و براساس خردگرايي، ما مي‌توانيم به ‌عنوان يک تجربه جديد روي آن کار کنيم. من معتقد هستم تا سال 76 همه کساني که در انقلاب حضور داشتند در قدرت بودند، همه بودند. آقاي توکلي وزير کارش بود، آقاي بهزاد نبوي وزير صنايع سنگين بود در يک دولت. آقاي عسگراولادي مرحوم وزير بازرگاني بود، آقاي سلامتي وزير کشاورزي بود. اين يک مدل بود که ما داشتيم حکومت مي‌کرديم. 76 که انتخابات انجام شد، دولت حزبي و يک‌جهت شد.

**‌ در واقعحاکميت دوگانه شد.

من نمی‌گویم حاکميت دوگانه. مي‌توانستند اين کار را نکنند. اصلاح‌طلب‌ها اين بدعت را گذاشتند و بعد از آن نیز اصولگرایان این بدعت را ادامه دادند. یعنی وزير دولت اصلاح‌طلب‌ها مي‌گفت که بايد از دربان در تا معاون از خط ما باشد و براي اولين‌ بار هم وزرا موظف شدند، معاونان‌شان را با رئيس‌جمهور هماهنگ انتخاب کنند و با اذن رئيس‌جمهور انتخاب کنند. اين يک سنت جديد در کشورداري شد که قبل از آن نداشتيم. اين سنت از سال 76 تا امروز يعني بيش از 27 سال ادامه پيدا کرد. مضراتش را دیدیم. خب، اگر طبق اراده مردم يک طور ديگري شکل بگيرد، يک مجلس خاص با يک دولت متفاوت کنار هم قرار بگيرند. شايد ما دوباره به همان نگاه که دو مجموعه متعلق به نظام برگرديم، ناچار به همفکري و همکاري هستيم و با هم کار کنيم. اين نگاه را در مجلس بياوريم.‌

** تصویری که تاکنون  از مجلس آینده به وجود آمده این است که ما با یک مجلس تندرو رو‌به‌رو هستیم. مي‌خواهم بپرسم برآيند شما از ترکيب مجلس آينده چيست. اين پیام را مي‌دهيد که مجلس آينده مجلس نگران‌کننده‌اي نيست؟

متاسفانه مجلس دوازدهم اولين مجلسي است که قبل از اينکه شروع شود دو کارت زرد از رهبري گرفته است؛ کلام تاکيدي مقام معظم رهبري هم پرهيز از اختلاف بود. اختلاف طبق منطق قرآن موجب فشل شدن مي‌شود. يعني اختلاف نکنيد. ضمن اينکه هر گروه مي‌تواند نظر خودش را داشته باشد. من مايل هستم قبل از پاسخ به سوال شما نگاه خودم را به مجلس بگويم. ما دو جايگاه داريم که بايد اينها را نسبت به هم ارزيابي کنيم؛ يکي مردم هستند و ديگري مجلس. مردم نگاه‌شان به مجلس نگاه خوبي نيست. مردم معتقدند اين مجلس محلي از اعراب ندارد. مردم معتقدند مجلس کارآمد نيست. مردم، نگاه مثبتي به مجلس نيست. نگاه نااميدانه است. مي‌گويند کاري از اين مجلس برنمي‌آيد. الزاماً نه مجلس يازدهم؛ مي‌گويند مجلس در سازه نظام، محلي از اعراب ندارد.

** و آن جمله معروف که مجلس ديگر در رأس امور نيست.

بله. اين نگاهي است که در مردم وجود دارد. حالا برويم در مجلس. سازوکار مجلس، مديريت و اقدامات و عملکردش اشکالات عديده‌اي دارد. ضمن اينکه مواضع مجلس يازدهم را انقلابي مي‌دانم؛ اما مجلس یازدهم کارنامه قابل قبولی نداشت و اکنون ما می‌خواهیم مجلس دوازدهم را تشکیل دهیم.

** قبل از اينکه وارد مجلس دوازدهم شويم، اين را بپرسم که اين کارنامه ضعیف یا غيرقابل قبول معطوف به آقای قالیباف به‌ عنوان رئيس مجلس است يا معطوف به نماينده‌هاست؟

همه سهم دارند. هم صحن سهم دارد و هم رئيس. لذا من معتقدم که بايد تحولي در مجلس به وجود بيايد. هم در سازوکار مجلس، هم کارکرد کميسيون‌ها و هم جايگاه رئيس. کميسيون‌ها بحث مفصلي دارد؛ مي‌ماند اداره مجلس. اداره مجلس دو گزينه بيشتر ندارد: رئيس‌محور بودن و صحن محور بودن. نگاه بنده اين است که مجلس بايد صحن‌محور باشد. چون رئيس برآيند نظرات اکثريت مجلس است. اکثريت مجلس هم هرچه تصميم بگيرد مي‌شود قانون. رئيس هم بايد بداند که برآيند نگاه صحن است. اين يک اشکال است. از دوره قبل از مجلس، الي اين دوره هرچه آیين‌نامه را تغيير دادند، مجلس را رئيس‌محورتر کردند، يعني اختيارات رئيس را افزايش دادند. همچنین در مجلس، رياست شکلي و رياست محتوايي داریم. رياست شکلي، يعني شما مبصر هستيد. بنشينيد، بلند شويد، ميکروفن‌ را ببنديد. يعني آمرانه مجلس را مديريت کنيد، اين مي‌شود رياست شکلي. رياست درست به اعتقاد من رياست محتوايي است.‌

**‌‌ منظورتان این است که رئیس اقتدار داشته باشد؟

اقتدار محتوايي داشته باشد. به نظر من هر نماينده طبق قانون مي‌تواند 5 نامزد و مشاور داشته باشد. بنده معتقدم رئيس مجلس بايد 5 گروه از مشاورين داشته باشد؛ در فرهنگ، اقتصاد، سياست، امور اجتماعي، امور امنيتي 5-6 محور کشورداري را معين کند و گروهي از مشاورين را داشته باشد. مشاورين چه کساني هستند؟ رئيس کميسيون مربوطه و تخصصي به‌علاوه يکي، دو نفر عضو آن کميسيون که تخصص خيلي بالايي را دارند. چون همه نماينده‌ها تخصص آن کميسيون را ندارند اما وارد کميسيون مي‌شوند. به‌علاوه مرکز پژوهش‌ها و يکي‌، دو نفر از کارشناسان ورزيده‌اش به‌علاوه دو، سه نفر نخبه‌ترين آدم‌هاي کشور در آن تخصص خارج از مجلس. استاد دانشگاه است در مشهد يا تهران يا بندرعباس اما سرآمد است. يا مي‌گويند فلاني پدر فلان صنعت است. ممکن است آن فلاني کارخانه‌دار باشد، اما مي‌تواند مشاور عالي باشد. مي‌گويند فلاني پدر ادبيات و شعر ايران و فرهنگ ايران است، مي‌تواند ببرد کميسيون فرهنگي. مي‌گويند فلاني پدر صنعت سيمان ايران است. دو، سه نفر از اين افراد در هر رشته و گروه پيدا کند، آن زمان دستور جلسات هفتگي يا ماهانه است در اين گروه مشاورين رئيس، در جلسات هفتگي يا دو هفته ‌یک‌بار مورد بررسي قرار بگيرد. رئيس قبل از اينکه جلسه را اداره کند موضوعات دستور کار را نه خودش که از زبان مشاورينش بشنود. چون هيچ رئيس مجلسي پيدا نمي‌شود که هم فرهنگ بداند، هم اقتصاد بداند، هم نظام بانکي را بداند، هم بحث جوانان را بداند، هم بحث زنان را بداند، هم امنيت بداند، هم امور اجتماعي و … يک نفر همه اينها را بداند، اما با مشاوره با ديگران شريک عقل او شويد. رئيس مجلس وقتي يک موضوعي را توسط گروه مشاورينش پخته مي‌کند و به مجلس مي‌آيد، رياستش ديگر شکلي نيست، محتوايي مي‌شود. يعني به موضوعي که در دستور مذاکره است و نماينده‌ها صحبت مي‌کنند اشراف کامل دارد، حرف، نظر و ايده دارد. نماينده‌ها وقتي ببينند رئيس‌شان به موضوع اشراف دارد بسيار خوشحال مي‌شوند.

** در این صورت رئیس مجلس مصلوب‌الاختیار نمی‌شود؟

خیر. اين شأن مجلس و رئيس مجلس است. رئيس مجلس عضو موثر شوراي عالي امنيت ملي است. رئيس مجلس عضو موثر شوراي عالي انقلاب فرهنگي است، عضو موثر مجمع تشخيص مصلحت است. از هر سه تا مهم‌تر، عضو موثر شوراي سران سه قوه است. سران سه قوه‌اي که آقا گفته تصميماتش نيازي به تاييد من ندارد. خب رئيس مجلس يک وقتي بايد به اتکاي ذهن و اطلاعات عمومي خودش در جلسه سران سه قوه شرکت کند. احياناً دو تا بولتن مي‌خواند، احياناً با يک کسي مشورتي هم مي‌کند و مي‌رود. يک زماني است که گروه مشاوره دارد؛ دستور کار را اينجا مورد کنکاش قرار بدهد، بنابراين شما بايد يک کار جديدي کنيد تا اشراف به موضوعات پيدا کنيد. اين را مي‌گويند رئيسي که محتوايي است.

** شما الان کانديداي رياست هستيد؟

بله. من در حوزه‌ی ریاست با چنین نگاهی آمدم و نامزد ریاست مجلس هستم.

** ‌اين برنامه را با منتخبين جديد ارائه کرديد؟ ضمن اینکه نگفتید که ترکیب مجلس آینده چگونه خواهد بود؟

بله با اين برنامه جلو آمدم اما مجلس دوازدهم که گفتيد ترکيب آن چطور است؟ مجلس دوازدهم متفاوت از مجلس يازدهم است. 40 تا 50 نفر اصلاح‌طلب در اين مجلس هستند. 30-30 و خرده‌اي نفر مستقل در اين مجلس هستند، که این افراد باهم یک فراکسیون بزرگ را تشکیل می‌دهند هيات‌‌رئيسه‌اش با آقاي پزشکيان است، آقاي بروجردي، آقاي نوري‌قزلچه‌، آقاي تاج‌گردون است.

**  ‌پس 70 نفري مي‌شوند؟

بلکه بيشتر. خودشان که مي‌گويند 100 تا هستيم. يعني 27-28 درصد تا 32-33 درصد از مجلس براي اينها است. حالا شما مي‌خواهيد چه کار کنيد؟ يعني چه نگاهي بيشتر و بهتر به درد مجلس مي‌خورد؟ ما يک سنتي داريم در 76 به بعد که هر زماني دولت اصلاح‌طلبان سرکار بود، ما اصولگرايان سعي مي‌کرديم نقدش کنيم، تخريبش کنيم، چوب لاي چرخش بگذاريم تا زماني که ساقط شود و خودمان برويم بالا. ما که مي‌رفتيم بالا، اصلاح‌طلبان همين کار را مي‌کردند. نقد مي‌کردند یا تخريب مي‌کردند. اين يک رويکرد تقابلي است. به اعتقاد من يک رويکرد تعاملي هم وجود دارد و آن اينکه شما مي‌گوييد مردم ما را انتخاب کردند و آوردند زير يک سقف به نام مجلس. ماموريت ما اين است که کار کنيم. بهترين تصميمات را بگيريم براي قانون‌نويسي يا تصميم‌سازي براي کشورداري کنيم. اگر اين است، در چه حالتي ذکات علم اين نمايندگان گرفته مي‌شود؟ در چه حالتي عصاره تجربه، ايده‌، پيشنهاد، تخصص نمايندگان مي‌شود يک‌جا گرفته شود، درحالي که شما به همه وزن بدهيد. وزن خودشان را بدهيد. من اسم اين را گذاشتم مشارکت محتوايي همه جريان‌هاي موجود در مجلس براي قانون‌گذاري، براي راي به وزرا و تصميم‌سازي‌هاي ديگري که در مجلس است.

** ظاهراً افرادي مثل آقاي قاليباف و ذوالنور هم کاندیدای انتخابات ریاست مجلس هستند، گویا جلساتي گذاشتند که رئيس شوند و تيم جمع کنند و شما را بي‌اثر کنند. شما چگونه مي‌خواهيد طیف تندرو و نیز آن دو را مديريت کنيد؟

بنده در جلساتي که با آقايان ذوالنور، پژمان‌فر، رسايي، نيکزاد و من که 5 نفر کانديداي رياست بوديم و بعد فقط من و ذوالنور شدم، در آن جلسه مطرح کردم که شما واقعيتي داريد در مجلس به نام اصلاح‌طلبان و مستقلين، شنيده مي‌شود که مي‌خواهند فراکسيون هم تشکيل دهند که الان هم تشکيل دادند. شما نظرتان چيست؟‌ ما مي‌توانيم اينها را رد کنيم يا مي‌توانيم تدبير کنيم؟ جاي ديگري که مطرح کردم با شريان و صبح ايران است. حالا کلمه تندرويي که شما به کار مي‌بريد، با آنها هم مطرح کردم و گفتم اين واقعيت پيش‌روي ماست که مي‌توانيم 100 نماينده را تحويل نگيريم و آنها هم هيچ احساس قرابت و مشارکتي هم نکنند. بنابراين در مجلس مي‌نشينند، شما هم آن بالا هستيد و به شما تکه بيندازند، ايراد آيين‌نامه‌اي بگيرند و تذکر قانون اساسي بدهند و مشغول‌تان کنند. اين يک راه است و راه دوم اين است که از آنها استفاده کنيد. اگر نظر و حرفي دارند، مطلبي دارند. پزشکيان در پزشکي اين کشور حرف دارد، آقاي تاج‌گردون در بودجه اين کشور حرف دارد، سال‌ها معاون برنامه و بودجه بوده است. گفتند بله اين نگاه شما درست است. گفتم اين مابه‌ازا هم دارد. نمي‌شود که فردا از اينها بخواهيد که علم‌شان را بياورند اما مشارکت در جاي ديگر نداشته باشند. آنها هم مي‌خواهند در هيات‌رئيسه و کميسيون‌ها باشند. ما اجمالاً با اين دوستان هم به فهم مشترک رسيديم، آنها هم اين ضرورت را درک کردند و قبول دارند. لذا اينها به نظر من مي‌توان يک فرمول مناسبي مي‌شود که ما مجلس را به بهترين شکلش بتوانيم اداره کنيم، اگر محقق شود. بنده يک رقمي از نمايندگان در اختيارم است، در اختيارم نيست. بلکه با آنها کار کرديم. در قالب شوراي وحدت و ارتباطاتي هستيم که طي 20 روز اخير با آنها کار کرديم. اينها يک مجموعه و عدد هستند. عددي را جريان‌هاي سياسي دارند و عددي هم آقاي قاليباف دارد و عددي هم مجموعه اصلاح‌طلبان دارند و من معتقدم اگر به تناسب اعداد، کساني به اين نگاه برسند، يعني بنده و اين جريان‌هاي سياسي و اصلاح‌طلبان به اين فهم مشترک برسيم، حالا يکي پايين‌تر و يکي بالاتر، به يک تفاهم هم برسيم. اينها حرف آخر را مي‌زنند. هم رئيس را تعيين مي‌کنند، هم هيات‌رئيسه و هم کميسيون را. ممکن است آقاي قاليباف اين تفاهم را با اصلاح‌طلبان داشته باشد. اگر اين تفاهم بين آنها اتفاق بيفتد آن مجموعه برنده مي‌شود. منتهي چرخ بر همين پاشنه مي‌چرخد در مجلس. همين گيرهايي که وجود دارد.

** پس شما برآيند يا پيش‌بيني‌تان اين است که براي رياست مجلس راه سختي را در پيش داريد يا خير؟ با توجه به جميع رايزني‌ها.

ما اگر بتوانيم حرف‌مان را به همه برسانيم، تصور مي‌کنم که بيشترين اقبال را اين نگاه به مجلس دارد. خيلي زود به اين نتيجه مي‌رسند که بايد نگاه تحولي باشد. بايد تحول در مجلس به وجود بيايد. وظايف و ماموريت مجلس بازتعريف شود و ظرفيت‌هاي موجود در مجلس تجميع شود. اين نگاه را من براي جريان‌ها جا انداختم.

** ‌درباره آقای قالیباف نظرتان چیست؟ به نظر شما آقاي قاليباف کانديداي انتخابات رياست‌جمهوري خواهد شد يا خير؟

ايشان تمام ذهن‌شان براي انتخابات رياست‌جمهوري است. ايشان جلساتش را هم برای ریاست‌جمهوری تشکيل داده.

** ‌برخی این شبهه را مطرح کرده‌اند که با توجه به دستور رهبری به آقای مخبر که ظرف 50 روز آینده انتخابات ریاست‌جمهور را به اتفاق رؤسای قوای مقننه و قضائیه برگزار کنید، آقای قالیباف چون ذی‌نفع است، نمی‌توانند در انتخابات  در انتخابات ریاست‌جمهور شرکت کند. نظر شما چیست؟

آن را قاعدتاً بايد شوراي نگهبان نظر دهد. در هر حال ايشان فعلاً فيگورشان اين است که هر دو جا را حفظ کنند.  هم کاندیداتوری برای ریاست مجلس را و هم کاندیداتوری ریاست جمهوری را.

انتهای پیام

نظر شما