شناسهٔ خبر: 66847600 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: روزنامه خراسان | لینک خبر

با شاعران فرانسه

پل ورلن

صاحب‌خبر - شعر اول: آسمان بر فراز بام چقدر آبی و آرام است. درختی شاخه‌اش را می‌جنباند. ناقوس پیش چشم تو آرام، آرام طنین می‌اندازد پرنده‌ای که روی درخت نشسته غمگین‌ترین آوازهایش را می‌خواند خدای من، خدای من! زندگی این‎جاست بی‌آلایش و آرام. این هیاهوی آرام‌بخش از سمت شهر می‌آید. با تو هستم! تو که یکریز اشک می‌ریزی. با تو هستم چه کردی با جوانی‌ات؟ شعر دوم: در اندوه دشت پهناور برف مثل دانه‌های شن می‌درخشد در هوا آسمان سیاه شده و هیچ پرتوی در آن نیست. آدمی گمان می‌کند زیستن و مردن مهتاب را با چشم خود خواهد دید. بلوط بنان بیشه‌های نزدیک در میانه بخارات آب مثل ابرهای سنگین موج برمی‌دارند ای زاغچه نفس‌بریده‌ای گرگ‌های پوست به استخوان چسبیده این بادهای استخوان سوز چه بلایی سر شما آورده‌اند؟ در اندوه دشت پهناور برف مثل دانه‌های شن می‌درخشد در هوا.

نظر شما