شناسهٔ خبر: 66831163 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: عصر ایران | لینک خبر

«فقط عاطفی نبود، برای طلب حلالیت و از سر رضایت از عملکرد هم بود»/ نقدی بر تحلیل ارگان دولت دربارهٔ مراسم تشییع

روزنامۀ دولت نوشته: بعد از فراق سید‌الشهدای خدمت جمع کثیری از ساکتین و طاعنینِ دیروز بیدار شدند و برای حلالیت‌گرفتن به خیابان آمدند...

صاحب‌خبر -

عصر ایران؛ مهرداد خدیر- روزنامۀ دولت نوشته «بعد از فراق سید‌الشهدای خدمت (‌سید ابراهیم رییسی رییس جمهوری فقید) جمع کثیری از ساکتین و طاعنین (طعنه زنندگان) دیروز بیدار شدند و برای حلالیت‌گرفتن به خیابان آمدند و هر چند این اتفاق مبارک است و نباید اجازه داد بار دیگر حجابی پدید آید.»

   کمی بعدتر هم منظور خود را توضیح داده: «می‌خواهند این گونه جا بیندازند که حضور صرفا از جنبهٔ‌ عاطفی بوده و چون رییسی اخلاقی و پاک‌دست بوده نه به خاطر رضایت از خدمات او و تنها امام رضا می‌خواست خادم خود را عاقبت به خیر کند.»

   دغدغه‌های قائم مقام مؤسسهٔ دولتی ایران که این متن را نوشته البته قابل درک است هم به لحاظ عاطفی و اداری و هم این که دولت آقای رییسی فرصت تصاحب این مسندها را به آنان داد در حالی که هیچ یک در پاگرفتن این مؤسسه نقشی نداشته یا در رده‌های پایین آن بوده‌اند و ناگهان بر مصدر نشستند.

   این که در واقع حدس می‌زنند هر که (غیر معاون اول مرحوم رییسی و کفیل کنونی ریاست جمهوری - آقای مخبر-) رییس جمهور شود از نیروهای دیگر استفاده می‌کند و محاسبات پشت میز نشینان ستایش‌گرِ پشت میز نَنشینیِ مرحوم رییسی  جور دیگر از آب درآمده هم کاملا قابل درک است اما از  کجا متوجه شدند بخشی از شرکت‌کنندگان در تشییع مرحوم، طعنه زننده یا ساکت بودند یا بخشی از طعنه زنان و ساکتان شرکت کردند؟

  همچنین کی به ایشان گفته دلیل شرکت عاطفی نبوده بلکه رضایت از عملکرد بوده؟ درحالی که در صدا و سیما با هر که مصاحبه کرده بر دو وجه تاکید کرده‌اند:

  اول این که از نوع مرگ شوکه شده و دل‌شان سوخته چون پیکر ها غالبا سوخته تا حدی که جز مرحوم امام جمعه تصویری نشان داده نشد و دیگر این که رییسی «یک‌جا» نشین نبوده و مدام این طرف و آن طرف می‌رفته ولی مثلا از زبان معلمی نشنیدیم در این مراسم شرکت کرده از بس وزیر آموزش و پرورش این دولت فاضل است‌( جناب مراد‌ صحرایی) یا چون وزیر کشاورزی سابق همین دولت در پرونده فساد نهاده‌های دامی محکوم شده است.

 به جای تجلیل رییس جمهور فقید و سپاس از شرکت‌کنندگان در این وضعیت اقتصادی و زیر بمباران تبلیغاتی رسانه‌های خارج از ایران شماری قابل توجه را طعنه‌زن و ساکتِ سابق دانسته و کوشیده‌اند قضیه را عاطفی و احساسی ندانند و به نشان رضایت از کارنامه دولت متبوع بدانند.

این متن نشان می‌دهد کسانی که به صرف روابط سیاسی و انتسابات از انتصاباتی بهره مند بوده‌اند آشکارا نگران تغییر این شرایط هستند در حالی که هر که جز مخبر رییس جمهور شود  خواه ناخواه رخ می‌دهد و تکاپوی روزنامه دولت از بودجه ملت بی‌حاصل است. هر که حتی بذرباش و زاکانی و سعید جلیلی. چون دست رییس جمهوری در انتصابات باز است و برنامه خود را پیش می‌برد و مانند مرحوم رییس جمهور فقید رودربایستی ندارد و بیرون از دایرهٔ همکاران قوهٔ قضاییه و تولیت آستان قدس تیم می‌چیند.

  درست است که از دست دادن رییس جمهور در ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳ مانند ۸ شهریور ۱۳۶۰ بوده چون رییس جمهور از ۶۸ به بعد هم رییس جمهوری است و هم رییس دولت (نخست‌وزیر و صدر اعظم در سابق) اما در همان سال ۶۰ هم اگرچه بر سر ریاست جمهوری آیت‌الله خامنه‌ایِ تازه از بستر برخاسته اجماع شد (و به خاطر همین بود که آیت‌الله مهدوی کنی انصراف داد در درحالی که نخست‌وزیر بود و احتمال داشت نهضت آزادی و مهندس بازرگان هم از او حمایت کنند) اما قدرت اجرایی در دست نخست زویر بود و  بر سر این جایگاه اختلاف درگرفت. 

  بر سر رییس جمهوری جدید کوتاه آمدند ولی دربارهٔ نخست‌وزیر که قدرت اجرایی دست او بود، نه و از این رو به نخست‌وزیر پیشنهادیِ رییس جمهور جدید رأی اعتماد ندادند و چراغ مخالفت با او (‌دکتر علی اکبر ولایتی) را هم نمایندهٔ اردکان در مجلس اول روشن کرد که کسی نبود جز سید محمد خاتمی رییس مؤسسهٔ کیهان و در پی آن بود که میرحسین موسوی نخست‌وزیر شد.

  نگرانی مدیران کنونی روزنامهٔ دولت برای حفظ موقعیت خود در مؤسسهٔ مطبوعاتیِ متبوع در دوران رییس جمهوری بعدی قابل درک است اما این که بخواهند این نگرانی را در قالب تحلیل حضور شرکت کندگان در تشییع جنازه بریزند و از تبلیغات صدا و سیما هم فراتر بروند و نشانهٔ رضایت از عملکرد مجموعه دولت در حوزه‌های مختلف بدانند قابل نقد است.

  می‌توان باور کرد معلمی که ۴۳ سال قبل در فردای ۸ شهریور ۱۳۶۰ در مراسم شهیدان رجایی و باهنر شرکت کرده بود از دوران وزارت این دو در آموزش و درورش خاطرهٔ خوش داشته اما تو را به خدا آخر معلم امروزی چرا باید به خاطر ضعیف‌ترین وزیر تاریخ آموزش و پرورش به خیابان بیاید و معلوم است که به خاطر خود آقای رییسی بوده و از حیث عاطفی و معلوم است که این بندهٔ خدا را رییس جمهور بعدی مرخص خواهد کرد و او البته تنها یک مثال است.

   چراییِ شرکت در مراسم دلایل مختلف دارد و بیشتر ناظر بر ویژگی های شخص بوده و این که به خاطر سادگی شخصیت مردم با او ارتباط گرفتند و نه الزاما رضایت از عملکرد زیر مجموعه یا از سرِ‌پشیمانی از نقدها و حلالیت طلبیدن چون نقد عملکرد امثال وزیر سابق جهاد کشاورزی و رییس کل برکنار شدهٔ بانک مرکزی و متناسب ندانستن وزیر کنونی آموزش و پرورش با این مجموعه و ناتوانی وزیر قبلی ورزش در عمل به وعده‌ها و موارد عدیده دیگر نیاز به طلب حلالیت ندارد.

   مردم ایران احساسی و عاطفی‌اند و البته قدرشناس و خوب است روزنامهٔ دولت به شخصیت حرفه‌ای خود بازگردد و به سؤالات مهم پاسخ دهد. مثلا این که فرماندهی اسکادران هلی‌کوپتر از بیرون با کی بوده و چرا بر خلاف سنت قبلی ابتدا با اتومبیل دور نشدند تا بعد سوار بال‌گرد شوند ـ آن هم با توجه به نزدیکی مرز) یا مطابق آنچه رییس دفتر رییس جمهور اسبق (مرحوم هاشمی رفسنجانی) در سازندگی امروز نوشته معمول این بوده که ولو از روی کوه و جنگل راه کوتاه شود اما از روی جاده عبور کنند تا در صورت بروز مشکل راحت‌تر بنشیند و امکانات امدادی در دست‌رس باشد.

   اینها البته به معنی باور به توطئهٔ درون‌مرزی یا فرامرزی دانستن قضیه نیست بلکه بیشتر بی‌تدبیری است و این نوشته هم به قصد طرح این موضوعات نیست بلکه برای بیان این نکته است که جمعی که از ۱۴۰۰ به امکانی و موقعیتی و نه الزاما آلاف و الوفی رسیدند سخت نگران از دست دادن آن هستند حال آن که اگر بنا بر تخصص‌گرایی و حرفه ای‌گری بود نباید نگران بودند کما این که در همان مؤسسهٔ ایران نیروهای تخصصی غیر تحریری را نتوانستند دست بزنند و نهایت این بوده که مثلا فلان مدیر موفق  در سال های سازندگی و اصلاحات و اعتدال را به کنج نشینی واداشته‌اند.

   علی‌ایّ‌حال این ادعا که بخش قابل توجهی طعنه زنندگان دیروز بودند یا فقط به خاطر مظلومیت سید نبوده و از کارنامه وزیران هم راضی بودند نیاز به اثبات دارد هر چند که پیداست بیشتر ناشی از نگرانی تغییراتی است که به صورت طبیعی در راه است.

نظر شما