شناسهٔ خبر: 66829214 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: روزنامه خراسان | لینک خبر

در سالگرد درگذشت زنده‌یاد محمدرضا آقاسی، نظری به ویژگی های منحصر به فرد او کرده ایم که حلقه وصل ادبیات آیینی با عموم مردم شد

ادبیات آیینی در حسرت خوانش های شورانگیز

صاحب‌خبر - ستاره منوچهری- «خبر آمد خبری در راه است/ سرخوش آن دل که از آن آگاه است/ شاید این جمعه بیاید شاید/ پرده از چهره گشاید شاید». این دو بیت در میانه دهه هفتاد و دهه هشتاد، ورد زبان مردمی بود که وقتی به روز جمعه و موعد دعای ندبه نزدیک می‌شدند، می‌خواندند؛ دو بیت آغازینِ یک مثنوی درباره صاحب‌الزمان(عج) که محمدرضا آقاسی سروده بود. شاعری درویش‌مسلک با زبانی ساده و صمیمی و اعتقادی خالص. حالا نوزده‌سال از درگذشت محمدرضا آقاسی، شاعر دل‌سوخته اهل‌بیت(علیهم‌السلام) می‌گذرد. او 46ساله بود که به علت بیماری قلبی از دنیا رفت. همسایگی با خانه پدری جلال آل‌احمد محمدرضا آقاسی متولد 24فروردین 1338 در محله امامزاده سیدنصرالدین تهران بود. او در مصاحبه‌ای درباره خانواده‌اش می‌گوید: «مرحوم پدرم، با آنکه سوادی به آن صورت نداشت، اما قاری قرآن بود و از مریدان مرحوم آیت‌ا... حاج سید احمد طالقانی آل احمد که روحانی سرشناس محل ما بود و پدر جوانمرد فاضل، زنده‌یاد جلال آل احمد. از طرفی، مادرم حدود چهل سال است افتخار مداحی حضرت قمر بنی هاشم(ع) را دارد. از زمان بچگی کلمات را به هم می‌بافتم. مشخصاً از سنین سیزده چهارده سالگی. تقریباً بیست ساله بودم که انقلاب شروع شد. قبل از انقلاب، دو سالی هنرجوی هنرستان هنر‌های زیبا بودم. منتها، از آنجا که به نحوه آموزش متون درسی و مدیریت خشک و بی‌بهره از ظرافت‌های تعلیم و تعلم هنری اولیای امور هنرستان اعتراض داشتم، با مدیر، ناظم و بعضی از اساتید آنجا برخورد پیدا کردم. روی همین حساب هم، دو سال پیاپی مرا مردود کردند و دست آخر سال سوم، اخراجم کردند. بعد از آن ماجرا، مدتی در تسلیحات ارتش کار می‌کردم. این وضع ادامه داشت تا حوالی تابستان ۱۳۵۷ که با اوج‌گیری مسائل انقلاب، از تسلیحات هم زدم بیرون». شاگردی در کلاس یوسفعلی میرشکاک زنده‌یاد محمدرضا آقاسی تحصیلات متوسطه را به اتمام نرساند، اما به این دلیل که در خانواده‌ای مذهبی بزرگ شده بود و دیوان و اشعار آیینی در دسترسش بود و نیز خلوص و اعتقادش، از جان و دل دوست داشت که شاعر شود و در این راه طبع‌آزمایی کند. یوسفعلی میرشکاک، شاعر و نویسنده برجسته درباره ذوق و شوق آقاسی برای شاعر شدن می‌گوید: «آن وقت‌ها مسئول شعر بودم در روزنامه کیهان. یک روز ایشان آمد آنجا و شعرهایش را ارائه کرد و من نگاهی کردم و پاره‌اش کردم. آن روزها خیلی تند برخورد می‌کردم؛ با همه خلایق. ایشان برخلاف خیلی‌ها که ناراحت می‌شدند و داد و هوار راه می‌انداختند، خندید و گفت: خب! مثل اینکه این اشعار هنوز مالی نیست. چه کار باید بکنم؟ گفتم: تا کجا می‌تونی بیایی؟ گفت: تا قیامت. گفتم: راه بیفت بریم. همان روز من کلاس داشتم در همین حوزه هنری؛ تحت عنوان هندسه کلمات. نقد شعر می‌گفتیم و آموزش ساختار شعر. ایشان آمد و از همان روز اول شاگردی کرد. تا یکی دو سه سال قبل از درگذشتش باز گاه‌گداری به سراغ ما می‌آمد، ولی این سه چهار سال اول را حضوری می‌آمد... در بین همه این جماعت، مرحوم آقاسی با اینکه مطالعه به اندازه هیچ‌کدامشان نداشت، اما به خاطر اینکه ایمان قوی‌تری داشت و دل دردمندتری و در عین حال شور و جذبه و علاقه‌ای که در این بشر نسبت به کربلا به ویژه نسبت به زینب کبری صلوات‌ا... علیها و اباعبدا... وجود داشت، موفق شد. بالاخره مطلع کار ایشان شد همان شیعه‌نامه». آموزگارِ هنر شعرخوانی به شاعران بیشتر اشعار به‌جا مانده از محمدرضا آقاسی که گفته می‌شود حدود سه‌هزار بیت است، در قالب مثنوی و با مضمون آیینی سروده شده‌اند. از کتاب‌های این شاعر می‌توان به «شیعه‌نامه»، «بر مدار عشق»، «حق نمک» و «شمع بیت‌المال را خاموش کن» اشاره کرد. شعر آقاسی اگرچه خالی از آرایه‌های ادبی و صورخیال بود، اما اشعارش از دل برآمده بود و بر دل می‌نشست. گروهی از شاعران او را شاعر نمی‌دانستند و گروهی هم او را همچون کسی که از غیب الهام می‌گیرد، به جمع خود راه می‌دادند. محمدرضا تقی‌دخت، شاعر و پژوهشگر ادبیات، درباره شعر آقاسی می‌نویسد: «او وزن را به دقت‌های لازم مراعات نمی‌کرد. قالب را یکسان ادامه نمی‌داد و چندان در بند قافیه و ردیف نبود. مانند شاعران رسمی، به وحدت موضوع شعرش نمی‌اندیشید و تغزل و حماسه و علم‌الاجتماع و سیاست و شهید و جنگ و... را در شعرش می‌آورد. از این گذشته، آقاسی هیچ‌گاه برای مخاطب خاص شعر نگفت... آقاسی دریافته بود که شعر، اگر از منظر تعامل با توده مردم به آن نگاه شود، رسانه متفاوت و بزرگی است که دیگران به شایستگی استفاده لازم را از آن نمی‎‌برند... نکته مهم در باب عنصر مذهب در شعر آقاسی، ترکیب مضامین مذهبی و شبه‌مذهبی با یکدیگر بود. او اگرچه در هنر شعرسرایی، چندان محل اعتنای بسیاری از شاعران رسمی قرار نگرفت، بی‌شک آموزگار همه آن‌ها در هنر شعرخوانی بود. شور محمدرضا آقاسی در خواندن شعر، با استفاده از فراز و فرودهای کلامی و آوایی، اوج هنر شعرخوانی بود که بسیاری می‌بایست آن را از وی می‌آموختند».

نظر شما