شناسهٔ خبر: 66785093 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: انصاف نیوز | لینک خبر

تغییر در شخصیت با دریافت عضو پیوندی؟

صاحب‌خبر -

هادی صمدی، مدرس فلسفه، در کانال تلگرامی خود (تکامل و فلسفه) نوشت: «مطابق فهم رایج در علم خاستگاه شناخت و هیجان‌های ما از جهان، مغز انسان است. البته در گذشته‌های دور از نقش سایر اعضا، به ویژه قلب، نیز سخن گفته شده است اما از منظر علمی این سخنان بیشتر جنبه‌های استعاری داشته‌اند تا واقعی.

در دهه‌های اخیر، با شکل‌گیری نظریه‌ی «شناخت بدن‌مند»، به نحو فزاینده‌ای از نقش اعضای بدن در شناخت سخن گفته شده است. مثلاً امروزه شواهد متعددی داریم که نحوه‌ی انقباض عضلات چهره در ادراک هیجانی ما نقش دارد. همچنین می‌دانیم که میکروبیوم دستگاه گوارش نقشی بسیار مهم در شناخت و هیجان بازی می‌کند.

حالا اگر قلب یک انسان را به انسانی دیگر پیوند بزنیم انتظار چه تغییراتی در حالات شناختی و هیجانی فرد داریم؟ [+ لینک]

اینکه بگوییم تغییرات مهمی را شاهد هستیم سخنی بدیهی گفته‌ایم زیرا عمل پیوند، عملی بسیار پرتنش است و گیرنده‌ی عضو قبل و بعد از عمل دورانی بسیار پرتنش را تجربه می‌کند. به‌علاوه داروهای زیادی را که بر سیستم ایمنی اثر دارند مصرف می‌کند که محصول فرعی آنها می‌تواند تأثیر بر قوای شناختی، هیجانی، و شخصیت فرد باشد. برخی شواهد نشان داده‌اند که عادات رفتاری فرد اهداکننده به فرد گیرنده منتقل می‌شوند.

در یک مورد شخصی که از موسیقی کلاسیک متنفر بوده با دریافت قلب یک موسیقی‌دان به موسیقی کلاسیک علاقمند شده است. در موردی دیگر فردی که علاقه‌ای به شنیدن موسیقی با صدای بلند نداشته پس از دریافت قلب نوجوانی که موسیقی را با صدای بلند و از هدفون گوش می‌کرده به این سنخ گوش دادن به موسیقی علاقمند شده است.

نگاهی علمی به این پدیده‌ی عجیب

گام نخست: آیا این پدیده واقعاً رخ می‌دهد؟

به وضوح ساده‌ترین گام در برخوردی علمی با این موضوع آن است که شیوع چنین گزارش‌هایی را رصد کنیم. چه بسا این پدیده‌ای شایع نباشد که دراین‌صورت شاید همدلی دریافت‌کننده‌ی عضو با اهداکننده سبب این تغییرات باشد.
در مقاله‌ای که اخیراً در نشریه‌ی پیوند اعضا منتشرشده فراوانی این پدیده ارزیابی شد و از ۴۷ شرکت‌کننده (۲۳ گیرنده‌ی قلب و ۲۴ گیرنده‌ی اعضای دیگر) یک نظرسنجی آنلاین به عمل آمد. نتیجه؟
نخست اینکه ۸۹ درصد از تمام گیرندگان پیوند (قلب، کلیه، …)، تغییرات شخصیتی را پس از انجام عمل جراحی پیوند گزارش کردند. (تا اینجا گواهی‌ست بر اینکه پیوند عضو به احتمال زیاد بر شخصیت فرد اثر دارد.)
دوم آنکه تفاوتی میان پیوند قلب و سایر اعضا، مثلاً کلیه، مشاهده نشد. البته دریافت‌کنندگان قلب در ویژگی‌های فیزیکی تغییر بیشتری کردند.

حجم کوچک داده‌های این پژوهش نویسندگان مقاله را به نگارش این جمله ترغیب کرده که «مطالعات بیشتری برای درک بهتری از عوامل ایجاد این تغییرات شخصیتی مورد نیاز است».

پس پذیرفتنی‌ست که دریافت عضو جدید بر شخصیت فرد اثر دارد. اما چگونه؟

گام دوم: چرا این پدیده رخ می‌دهد؟

به وضوح می‌توان تبیین‌های روان‌شناختی متعددی برای این تغییرات معرفی کرد که به یکی از آنها اشاره شد. اما تبیین‌های زیستی نیز عرضه شده‌اند: اعضای بدن، ازجمله قلب و کلیه، جدا از کارکردهای شناخته‌شده‌ای مانند پمپاژ خون، یا دفع مواد سمی از راه ادرار، هورمون‌هایی ترشح می‌کنند که میزان ترشح آنها در افراد مختلف دارای تنوع است. در نتیجه با دریافت عضو جدید ممکن است تعادل هورمونی قدیمی که در شکل‌گیری خلق‌وخو و شخصیت فرد اثر داشت به هم بخورد و تعادل جدیدی شکل بگیرد که نتیجه‌ی آن تغییرات شخصیتی است.

اما آیا ممکن است برخی خاطرات اهداکننده نیز به دریافت‌کننده‌ی عضو منتقل شود؟!

نخست باید بدانیم که خاطرات محصول فرایندهایی هستند که طی آنها از طریق انتقال‌دهنده‌های شیمیایی ارتباط‌هایی بین اعصاب برقرار می‌شود. این اعصاب عموماً در مغز هستند، اما نه منحصراً. بنابراین ممکن است که اعصاب بدنی نیز در تعامل با اعصابی که در حافظه و خاطرات نقش دارند نقشی داشته باشند. در هنگام اهدا عضو چند اتفاق می‌افتد. نخست آنکه بسیاری از اعصاب مرتبط با عضو قطع می‌شوند و بنابراین اگر نقشی، هرچند کوچک، در فرایندهای مربوط به حافظه داشته باشند نمی‌توانند نقش خود را ایفا کنند و بنابراین ناممکن نیست که در یادآوری برخی خاطرات خللی ایجاد شود.

ثانیاً ترکیب هورمونی جدید می‌تواند نقشی در فرایندهای مرتبط بل حافظه نیز بازی کند. ثالثاً امروزه می‌دانیم که سلول‌های عضو اهدا شده در بدن گیرنده در حال گردش هستند و آثاری از دی.ان.ای اهداکننده، دو سال پس از پیوند، در تمامی بخش‌های بدنِ گیزنده دیده می‌شود. و بنابراین ممکن است این موارد ژنتیکی در اعضای جدید، از جمله در مغز گیرنده کارکردهایی داشته باشد که با آن آشنا نیستیم.

فعلاً پذیرش این سخن که برخی خاطرات اهداکننده به گیرنده منتقل می‌شوند پذیرفتنی نیست، زیرا شواهد تجربی مقبولی برای آن نداریم، اما امکان ایجاد تغییراتی در حافظه‌ی گیرنده‌ی عضو منتفی نیست.»

انتهای پیام

نظر شما