شناسهٔ خبر: 66731875 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: شفقنا | لینک خبر

استاد هادی سروش: مقدار ایمان افراد را ما تعیین نمی‌کنیم/ ما اجازه کفرپنداری در مورد دیگران نداریم/ مرتدسازی یک فسق جدی است

صاحب‌خبر -

شفقنا- حجت الاسلام والمسلمین هادی سروش تاکید کرد: ما حق تعیین مراتب پایین ایمان و یا خدای نخواسته کفر را برای افرادی که در ظاهر مسلمان هستند و اعتقاد بخدا و دستورات قطعی الهی را دارند ، بهیچ عنوان نداریم .

به گزارش شفقنا، حجت الاسلام والمسلمین هادی سروش استاد حوزه در ادامه سلسله جلسات خود در شرح اصول کافی در تهران وارد بحث «ایمان و کفر» شد و تصریح کرد: ایمان بسیار پر اهمیت است و نبود آن مخاطره آفرین است ، اما این ، ما نیستیم که در مورد ایمان آدمیان به سادگی قضاوت کنیم .

جریان ایمان از قلب به دیگر شئون انسان

سروش در مورد اهمیت ایمان و نقش ایمان در اعمال انسان و استقرار خداباوری در قلب انسان  به صحیحه حمران بن أعین اشاره نمود که امام باقر (علیه السلام) فرمود : ایمان در قلب استقرار یافته و با عمل نیک مورد تصدیق قرار می گیرد و ایمان است که باعث تسلیم بودن انسان در برابر خداست ؛ «الایمان: ما استقر فی القلب و أفضى به إلى الله عز و جل، و صدقه العمل بالطاعه لله عز و جل، و التسلیم لأمره…»

تشخیص ایمان و کفر افراد بر آشنایان به فقه و کلام دشوار است

وی گفت: کفر دارای مرزهای بسیار دقیقی است که امکان تشخیص آن برای بسیاری از اهل اندیشه دینی مشکل تا چه برسد به انسانهای عادی که اطلاعات دینی ناچیزی دارند.

استاد حوزه در مورد کمترین داشته از ایمان و یا از کفر که در واقع مرز ایمان و کفر است با اشاره به بیان امام علی (ع) بیان داشت : کسی اگر نام خدا را می برد و اعتقاد دارد ولی در مواجه با مصائب بسیار دردناک و یا در مواجه با فقر و یا هر عاملی عصبی می شود و حرفی نامربوط در زمینه اعتقادات دینی می گوید ، اگرچه بد است و شاید گناه هم باشد ولی قطعا باعث کفر نمی شود و نمی توان حکم ارتداد برای او صادر کرد.

کفرپنداری مولودِ فکریِ نامشروع خوارج است

وی افزود: نمی دانم چرا و بر اساس چه ادله دینی ، برخی سه شیفته کار می کنند و مرتدسازی می کنند ! این فسق بزرگ ولیده خوارج در دنیای اسلام است! خوارج بودند که اول الموحدین -بعد از رسول الله- که حضرت امیرالمومنین بود را [معاذالله] کافر دانستند! واقعا بعد از خوارج گمان نمی کردیم کافرپنداری اینقدر توسعه ماندگار پیدا کند!
این روایت را که در اصول کافی از زبان امیرالمومنین (ع) در  باب ؛ « أدنى ما يكون به العبد مؤمنا أو كافرا أو ضالا» را ببینید که می فرماید : حداقل ایمان خداباوری است و حداقل کفر دست بردن آگاهانه در دستورات قطعی خداست و اعتراف به فرمانبری از شیطان است! ؛ – « أما أدنى ما يكون به العبد مؤمنا أن يعرفه الله تبارك وتعالى نفسه فيقر له بالطاعة.. وأدنى ما يكون به العبد كافرا من زعم أن شيئا نهى الله عنه أن الله أمر به ونصبه دينا يتولى عليه ويزعم أنه يعبد الذي أمره به وإنما يعبد الشيطان…»

حد ایمان و مقدار ضروری و مقدار کمال

وی درباره خلاصه ایمان ، و به تعبیری ؛ حد و مقدار ضروی و کمال ایمان گفت : کلینی روایت مهمی نقل می کند که ابى جارود گويد: به امام باقر عليه السّلام عرض كردم: يا ابن رسول اللَّه! من از شما پرسشى دارم كه مي خواهم به من‌ پاسخ فرمائید، زيرا چشمم نابيناست و كمتر راه مي روم و نمي توانم هميشه به زيارت شما آيم، فرمود: حاجتت را بپرس، عرض كردم: دينى كه شما و خاندانتان خدا را با آن عبادت مي كنيد، به من بفرمائيد تا من هم خداى عز و جل را با آن ديندارى كنم. فرمود: «اگر پيشگفتار را كوتاه آوردى، ولى پرسشى بزرگ نمودى بخدا دين خود و دين پدرانم را كه خداى عز و جل را با آن ديندارى مي كنيم، به تو مي گويم. آن دين شهادت به وحدانيت خدا و رسالت محمد صلى اللَّه عليه و آله و اقرار به آنچه او از جانب خدا آورده و ولايت ولى ما (خانواده) و بيزارى از دشمن ما و گردن نهادن بفرمان ما و انتظار قائم ما و كوشش (در امر واجب و حلال) و پرهيزگارى (از محرمات) است. ؛ – لَأُعْطِيَنَّكَ دِينِي وَ دِينَ آبَائِيَ الَّذِي نَدِينُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ بِهِ شَهَادَةَ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّهِ ص وَ الْإِقْرَارَ بِمَا جَاءَ بِهِ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ وَ الْوَلَايَةَ لِوَلِيِّنَا وَ الْبَرَاءَةَ مِنْ عَدُوِّنَا وَ التَّسْلِيمَ لِأَمْرِنَا وَ انْتِظَارَ قَائِمِنَا وَ الِاجْتِهَادَ وَ الْوَرَعَ.»

مراتب بالایِ ایمان عامل برتری رسول الله بر انبیاء سلف

سروش در مورد اهمیت ایمان اظهار داشت: در اصول کافی است که راز و رمز برتری رسول الله (ص) به سبقت ایمان اوست ؛امام صادق عليه السلام فرمود: يكي از قريش به رسول خدا صلي الله عليه و آله گفت: شما كه آخرين و پايان پيغمبران هستي، بچه سبب(در مقام و رتبه)از همه پيش افتادي؟ فرمود: زيرا من نخستين كسي بودم كه به پروردگارم ايمان آوردم و نخستين كسي كه پاسخ گفت، زماني كه خدا از پيغمبران پيمان گرفت و آنها را بر خودشان گواه ساخت كه مگر نه اينست كه من پروردگار شما هستم؟ گفتند چرا، من نخستين پيغمبري بودم كه چرا گفت: پس سبقت من بر پيغمبران بواسطه اقرار به خدا بود(كه پيش از همه گفتم).؛ – إِنِّي كُنْتُ أَوَّلَ مَنْ آمَنَ بِرَبِّي وَ أَوَّلَ مَنْ أَجَابَ حِينَ أَخَذَ اَللَّهُ مِيثاقَ اَلنَّبِيِّين وَ أَشْهَدَهُمْ عَلى أَنْفُسِهِمْ أَ لَسْتُ بِرَبِّكُمْ قالُوا بَلى كُنْتُ أَنَا أَوَّلَ نَبِيٍّ قَالَ بَلَى فَسَبَقْتُهُمْ بِالْإِقْرَارِ بِاللَّهِ .

سروش در پایان گفت : بله ؛ ایمان رابطه حیاتی برای انسان دارد و ایمان است که آدمی را به یک مبداء ازلی و ابدی متصل می کند و این اتصال ضروری است و همه این مطالب و بالاتر از اینها هم مورد تصدیق است ، اما ما حق تعیین مراتب پایین ایمان و یا خدای نخواسته کفر را برای افرادی که در ظاهر مسلمان هستند و اعتقاد بخدا و دستورات قطعی الهی را دارند ، به هیچ عنوان نداریم .

نظر شما