شناسهٔ خبر: 66713490 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: جهان نیوز | لینک خبر

ماجرای نماز شهید خرازی و غبطه یک روحانی

ایشان از من که امام جماعت بودم، عذرخواهی کرد و گفت: «با اجازه، من نماز عشاء را فرادا بخونم که برم قرارگاه.» گفتم: «مانعی نداره.» قامت بست و شروع کرد.

صاحب‌خبر - گروه فرهنگی جهان نيوز: چهار پنج نفری داخل سنگری در شلمچه، ایستگاه حسینیه بودیم. بعد از اذان، نماز مغرب را که به جماعت خواندیم، به حسین آقا خبر دادند سریع خودش را به قرارگاه برساند.

ایشان از من که امام جماعت بودم، عذرخواهی کرد و گفت: «با اجازه، من نماز عشاء را فرادی بخونم که برم قرارگاه.» گفتم: «مانعی نداره.» قامت بست و شروع کرد.

مشغول خواندن تعقیبات بودم که ناخودآگاه توجهم به نمازش جلب شد. اولین بار بود که نماز خواندنش را می دیدم. چون روحانی بودم، هر بار من پیش نماز می ایستادم و چهره حسین آقا را نمی دیدم. در قنوت، دستش را بالا آورده و گردنش را کج، چنان حالی پیدا کرده بود که عجیب به حالش غبطه خوردم.

قطرات اشک روی گونه هایش می غلتید و این آیه را می خواند: «وَ قَالَ نُوحٌ رَبِّ لَا تَذَرْ عَلَى الْأَرْضِ مِنَ الْكَافِرِينَ دَيَّارًا إِنَّكَ إِنْ تَذَرْهُمْ يُضِلُّوا عِبَادَكَ وَلَا يَلِدُوا إِلَّا فَاجِرًا كَفَّارًا» این آیه، دعای حضرت نوح (علیه السلام) است که در آن، حضرت نوح (علیه السلام) از خداوند درخواست می دارد که همه کفار را از تمام بلاد زمین محو و نابود سازد.

برگرفته از كتاب « زندگی با فرمانده» مجموعه خاطراتی از شهید حسین خرازی
راوی: علیرضا صادقی

بیشتر بخوانید:
نمونه شوخی‌های شهید خرازی با بچه‌های لشکر
سربازی که شهید خرازی را به عنوان فرمانده قبول نداشت
ماجرای زمین خوردن شهید خرازی و روضه زنده
واکنش شهید خرازی به اهانت مغازه‌دار عربستانی به امام

نظر شما