پیش از ساخته سامان مقدم، کدام سریالها مورد انتقاد صنفهای مختلف قرار گرفتند و بعضی تصورات نادرست و حساسیتها، چه مشکلاتی ایجاد میکنند؟
اعتراض پرسابقه اصناف و بهانه تازه «افعی تهران»
صاحبخبر - مائده کاشیان-سریال «افعی تهران» به کارگردانی سامان مقدم از سوی روان شناسان و وزارت آموزش و پرورش، از دو طرف مورد انتقاد قرار گرفت. روان شناسان به ارائه تصویر نادرست از این صنف انتقاد کردند و آموزش و پرورش به دلیل توهین به مقام معلم، علیه سازندگان سریال اعلام جرم کردند. اعتراض روان شناسان به صورت رسمی اتفاق نیفتاد، اما مدیرکل حقوقی، املاک و معاضدت قضایی وزارت آموزش و پرورش از شکایت از عوامل «افعی تهران» خبر داد. یک هفته پس از این جنجالها، پیمان معادی دوشنبهشب، با انتشار توضیحاتی رسما به این موضوع واکنش نشان داد. سکانس پرحاشیه و پاسخ پیمان معادی شخصیت «آرمان بیانی» در سکانسی از سریال «افعی تهران» با یکی از ناظم های خود در دوران مدرسه مواجه شد و برای تلافی تنبیه بدنی «آقای شکوهی»، به او ناسزا گفت و در حالی که به دروغ گفته بود او را به خانه میرساند، با خشم «شکوهی» را در میانه راه از ماشین پیاده کرد. این سکانس در فضای مجازی دست به دست شد و کاربران شروع کردند به روایت خاطرات تلخ خود از تنبیه بدنی معلمان و ناظمهای مدرسهشان. سپس امید رضاوند مدیرکل حقوقی، املاک و معاضدت قضایی وزارت آموزش و پرورش، از شکایت و اعلام جرم رسمی دفتر حقوقی و قضایی وزارت آموزش و پرورش علیه دست اندرکاران اصلی سریال «افعی تهران» خبر داد. پیمان معادی نیز با انتشار تصاویری از معلمهای محبوب خود در دوران راهنمایی و دعوت از یکی از این معلمان به دفتر پیشتولید فیلم «بمب؛ یک عاشقانه»، نوشت: «شخصیت ناظم مدرسه در این سریال به عنوان یک شخصیت ساختگی به هیچوجه پرچمدار تمام شاغلین نظام آموزشی کشور نیست؛ همانطور که شخصیت اصلی سریال به عنوان یک منتقد و کارگردان سینما، روانشناسِ قصه، مدیر مهدکودک و سایر شخصیتهای این مجموعه نمایشی با تمام نقاط ضعف و قوت خود نماد اعضای صنفشان به حساب نمیآیند.» او همچنین از مخاطبان سریال دعوت کرد با هدف قدردانی از معلمین سختکوش و فداکار، از چنین معلمانی به نیکی یاد کنند تا «افعی تهران» بهانهای برای قدردانی از آنها باشد. سابقه طولانی اعتراض صنوف اعتراض صنفهای مختلف به یک سریال، اتفاق جدیدی نیست و در سالهای گذشته نیز مجموعههایی بودهاند که در موقعیتی مشابه «افعی تهران» قرار گرفتند. به عنوان مثال، سریال «در حاشیه» از سوی پزشکان با انتقادهای فراوان مواجه شد. «حلقه سبز» مورد اعتراض متخصصان پیوند و «ساختمان 85» مورد انتقاد پزشکی قانونی قرار گرفت. مجموعههای «باغ مظفر»، «بچههای نسبتا بد»، «کشیک قلب» و «اغما» اعتراض پرستاران را برانگیختند. سریال «ساختمان پزشکان» روان شناسان و روانپزشکان را عصبانی کرد. «زیر همکف» مورد انتقاد دامپزشکان قرار گرفت. «مرد هزار چهره» انتقاد ثبت احوال فارس را به دنبال داشت. دو سریال «او یک فرشته بود» و «تنهایی لیلا» نیز با اعتراض وکلا مواجه شدند. این شخصیت نماینده صنف نیست طبیعتا شخصیتهای منفی و مثبت هر قصهای در سینما، تلویزیون و نمایش خانگی صاحب شغل و حرفه خاصی هستند. معمولا درباره شخصیتهای مثبت و سفید اعتراض و گلایهای نیست، اما کافی است شخصیت منفی قصه از صنف خاصی باشد تا حساسیتهای آن صنف را برانگیزد و با یک تصور نادرست، کاراکتر منفی به عنوان نماینده آن شغل شناخته شود. به عنوان مثال در جدیدترین نمونه این اتفاق یعنی سریال «افعی تهران»، آقای «شکوهی» یکی از صدها معلمی است که در قدیم، دانشآموزان را تنبیه بدنی میکردند. سالهاست که شیوه آموزش و تربیت دانشآموزان تغییر کرده و تنبیه بدنی در مدارس، مجازات دارد. اکثر معلمان نیز در نظام آموزشی جدید سراغ راهکاری موثر و درستی برای آموزش و تربیت دانشآموزان رفتهاند. شخصیت «مژگان مشتاق» نیز در «افعی تهران» تنها «یکی» از روانشناسهایی است که خطوط قرمز اتاق درمان را رد میکند و شیوه درمان او حرفهای و تخصصی نیست. قبل از هر اعتراض و گلایهای باید شخصیتهای یک اثر نمایشی را در جهان قصه آن اثر و موقعیتی که برای کاراکتر ترسیم شده، بررسی و قضاوت کرد. همانطور که «آرمان بیانی» نماینده همه کارگردانها نیست، وگرنه با چنین تفسیری از شخصیتها و سریال، فیلمسازان و منتقدان سینما نیز باید مدعی شوند که «افعی تهران» این قشر را دچار کمبودهای شخصیتی، با روابط خانوادگی از هم پاشیده نشان داده است! لزوم پرداخت واقعی و غیرکلیشهای شخصیتها گاهی به اقتضای قصه و موقعیتهای خاص، لازم است که به رفتارهای غیرحرفهای یک پزشک، وکیل، روانشناس، بازیگر، فوتبالیست یا صاحب هر حرفه و شغل دیگری پرداخت و حتی مسائلی مانند تنبیه بدنی، خطای پزشکی، دریافت رشوه و بسیاری از معضلات را به واسطه قصه مورد انتقاد قرار داد، بنابراین با کم کردن حساسیتها میتوان این مسیر را برای فیلمنامهنویسان هموار کرد تا تصویر واقعیتری از کاراکترها به نمایش گذاشته شود و فضای کلی قصه نیز به واقعیت نزدیک شود. به عنوان مثال به دلیل خط قرمزهایی که نسبت به پرداخت شخصیت پلیس در فیلم و سریالها وجود دارد، به ویژه در سریالهای تلویزیونی میبینیم که پلیسهای مختلف خصوصیات مثبت یکسانی دارند و از ویژگیهای منفی اخلاقی به دور هستند، به این ترتیب شاهد شخصیتهایی کلیشهای هستیم. در سریال «افعی تهران» نیز دیدیم که «آرمان» هنگام تولید فیلمش از این که پلیس قصه او اجازه ندارد ناسزا بگوید، انتقاد کرد. در این میان، مجموعههایی مانند «خونسرد» یا «پوست شیر» با همه محدودیتها موفق شدند تصویر متفاوتتری از پلیس به نمایش بگذارند و باورپذیر باشند.∎