پریسا و فرهاد با وجود داشتن فرزند تصمیم به طلاق گرفتهاند.
پریسا که 8 سال بعد از زندگی مشترک با فرهاد این تصمیم را گرفته از دلایلش برای اعتمادآنلاین میگوید:
*سالهای نسبتاً طولانی با همسرت زندگی کردی. چرا تصمیم به طلاق گرفتی؟
زندگی من و فرهاد عاشقانه شروع شد اما به دلیل اعتیاد فرهاد به بنبست رسید.
*میدانستی همسرت معتاد است؟
هیچ چیز نمیدانستم. فکر میکردم او مرد زندگی است و به خوبی میشناسمش؛ اما اشتباه میکردم. این مرد اصلاً شبیه چیزی که فکر میکردم نبود.
*چطور با او آشنا شدی؟
فرهاد برادر همسر برادرم بود. ما چند سالی بود که همدیگر را میشناختیم. خواستگاری کردند و من هم قبول کردم.
*از چه زمانی متوجه اعتیادش شدی؟
کمکم رفتارش عوض شد. اول با پدرش کار میکرد. بعد گفت میخواهد جدا شود و خودش کار مستقلی داشته باشد. بعد کمکم شب نیامدنهایش شروع شد. اول به بهانه کار نمیآمد و بعد فهمیدم رفیقبازی میکند. از همان زمان هم اعتیادش شروع شد.
*چرا در چنین شرایطی بچهدار شدی؟
من دو هفته بعد از ازدواجم باردار شدم. وقتی بچه به دنیا آمد، زندگی خوب بود. به چیزی که داشتیم قانع بودم؛ اما فرهاد قانع نبود و بعد هم زندگی را نابود کرد.
*همسرت راضی به این طلاق هست؟
ما به طور مرتب با هم دعوا داریم. زندگی برای هر دوی ما سخت شده و بچهمان آسیب دیده است. به همین خاطر تصمیم گرفتیم مهریهام را ببخشم و فرهاد هم بچه را به من بدهد و طلاق بگیرم.
*بعد از جدایی کجا زندگی میکنی؟
میخواهم در خانه پدریام زندگی کنم. مادرم آنجا تنهاست. من هم پیش مادرم میروم و با پسرم آنجا زندگی میکنم. حقوق بازنشستگی پدرم که فوت کرده هم هست، میتوانیم با مادرم سر کنیم تا اینکه کاری پیدا و زندگیام را اداره کنم.
نظر شما