در دو بازی از مسابقات لیگ برتر تراکتور در مقابل ذوبآهن با نتیجه سنگین شکست خورد و سپاهان هم نتیجهای بهتر از کسب یک مساوی به دست نیاورد تا سرخهای تبریزی و طلاییپوشان با وجود هزینههای سنگین عملا اصفهانیها از کورس قهرمانی جا بمانند.
به گزارش روزنامه اعتماد، تراکتور با خمس از بازیهای گذشته خانگی خود فقط ۲ امتیاز کسب کرده و سپاهان مورایس هم از 11 بازی قبلیاش 8 شکست و یک مساوی داشته و فقط در 2 بازی به پیروزی رسیده است! با این نتایج دو مربی خوب و کارنامهدار خارجی در فوتبال ما بیش از پیش تحت فشار قرار گرفتند و احتمال کنار گذاشتن مورایس و خمس بسیار زیاد است. در گذشته هم مربیان خارجی کارنامه داری مثل آری هان، مانوئل خوزه، وینگادا، ساپینتو، رولند کخ و... به لیگ ما آمدند و در تیمهای مختلف مربیگری کردند اما موفق نبودند. اما چرا مربیان خارجی که در کشورهای دیگر کارنامه خوبی دارند در فوتبال ما موفق نمیشوند؟ به همین بهانه با جلال چراغپور یکی از کارشناسان قدیمی فوتبال کشورمانتماس گرفتیم.
جلال چراغپور در ابتدای اظهاراتش به خبرنگار «اعتماد» گفت: ما در عالم مربیگری یک بخشی داریم به نام تطبیق تمرین و نگرش و تفکر و ذهنیات بین مربی و تیم. مربی زمانی که تیم را تمرین میدهد یک برنامهای درست میکند که مدت آن یا یک هفته است یا دو، سه هفته است یا یک یا دو ماه است. بعضی قبل از فصل است و بعضی میانه فصل و بعضی هم پایان فصل. حالا مربیانی که وارد ایران میشوند با یکی از این روشها کار را شروع میکنند و بدون اینکه چندان حق انتخابی برای بستن تیم در اختیار داشته باشند باید کار کنند. مربی که به ایران میآید گواردیولا نیست که مشخص کند کدام بازیکن را میخواهد یا نمیخواهد یا بگوید بروید از برزیل یا دورتموند فلان بازیکن را بیاورید. مثال دیگر؛ شما الان رئال را ببینید چطوری بازیکنان را با چه سنی انتخاب میکند یا بارسا از دفاع راست ۱۷ ساله استفاده میکند. خب اینها یکسری مسائل پیچیده است اما ما در اولین گام این مساله تسلط مربی در جریان معماری تیم را نداریم.
چراغپور ادامه داد: نکته دیگر اینکه در فوتبال ما تسلطی بر Lifestyle بازیکنان نداریم و مورد دیگر اینکه مربی تسلطی بر تغذیه تخصصی بازیکنان ندارد. یعنی بازیکنان در حالت عادی شام را در منزل میخورند و میخوابند و ما تسلطی بر تغذیه و آبمیوه و اضافه کنندهها و تکمیل کنندهها و... نداریم. از طرفی ما در نژاد خاصی تعریف میشویم که در این نژاد خاص تواناییهای میدانی ما در محدودهای که در جغرافیای خاورمیانه قرار میگیرد، تعریف میشود کمااینکه ما پاور میدانی نداریم در نتیجه امثال امباپه بازیکن سرعتی نداریم یا پرش رونالدویی نداریم و اگر باشد یکی یا دو تا هستند و بیشتر بازیکنان ما این طور نیستند .
مربی اسبق تیم ملی نتیجهگیری کرد: با این مجموعهای که در اختیار نداریم، سراغ مربی خارجی میرویم. شما مربی باش برو در بنگلادش مربیگری کن با این تغییرات و کمبودها نتیجه کار شما صفر میشود اینها تجربه مربیانی است که از خارج به فوتبال ما میآیند اما اگر به آنها فرصت بدهیم و آنچه آنها در این چرخه لازم دارند را در اختیارشان بگذاریم و Lifestyle بچه هایمان هم شبیه به خارجیها باشد، میتوانند موفق باشند. بازیکن خارجی برای یک ربع در دیسکو دیده شده قراردادش را فسخ کردند. این میشود Lifestyle!
چراغپور در پاسخ به اینکه چطور در کشورهای عربی به مربیان خارجی فرصت چندانی نمیدهند اما گاهی نتیجه میگیرند به «اعتماد» گفت: در کشورهای عربی روی Lifestyle تیمشان تسلط دارند و تیمهایشان کمپ، اردو و خوابگاه دارند و حتی آنهایی که متاهل هستند برنامهریزی دارند که چه وقتی با خانواده باشند و... به همین خاطر مربی باید style خودش را با آنها جور کند! مثلا وقتی گاس هیدینگ را به عربستان بردند در بازی سوم به او گفتند نیازی به تو نداریم، این مفهومش نیست که هیدینگ مربی خوبی نیست بلکه در عالم تطبیق شاید نتوانسته با روش عربستانیها کار کند. بعد آنها این را نمیگویند او نتوانسته با روش عربستانیها کار کند بلکه میگویند ما نخواستیم. بیشتر مواقع این طور است و پول این مربیان را میدهند و قطع همکاری میکنند.
کارشناس باسابقه فوتبال ما درباره دلیل موفقیت برانکو در فوتبال ایران گفت: او چندین سال در فوتبال ما کار کرده و با ساختار نژادی و اخلاق بچههای ما عمیقا آشنا است. او با مربیگری در تیم المپیک ما با ژنوم ما آشنا شد و از زمانی که مربی پرسپولیس شد، یادتان میآید میگفت مثلا ۶ بازیکن را نمیخواهم. او احمدزاده و نوری و چند بازیکن را نخواست و میدانست چی میخواهد. چراغپور تصریح کرد: برانکو شاهبیت اسکلت را درست کرده بود و یحیی هم وقتی آمد خیلی زود تغییرات انجام نداد اما برای بقیه خیلی سخت است که نحوه کار او را پیدا کنند.
چراغپور سابقه همکاری مورایس با مورینیو را دلیلی بر داشتن کارنامه موفق او نمیداند و در این خصوص به خبرنگار «اعتماد» گفت: من به عنوان یک تئوریسین کوچک بروم دستیار مورینیو شوم؟ به نظر شما چند درصد حرف من را گوش میدهد؟ هیچی! مثلا الهویی چند سال دستیار قلعهنوعی بوده الان به عنوان نفر اول چه نتایجی گرفته یا قطبی در کره قیف میچید و از دور میپرسید درست قیف چیدم و در جواب با انگشت به او اشاره میدادند آره یا نه! اما مطبوعات و ایجنت و جریانات میگفتند او دستیار گاس هیدینگ بوده اما باید گفت یک مربی به تنهایی چند سال در فلان تیم سرمربیگری کرده و چند مقام آورده وگرنه مربیان بزرگ از بس بزرگ هستند که این افراد کنار اینها جا نمیگیرند! مورایس هم به همین شکل دستیار مورینیو بوده و این نقطه ضعف او است تا نقطه قوت. بهتر است مثل مورینیو از تیمهای کوچک سرمربیگری کنید و بعد بزرگ که شدید در تیمهای بزرگتر هم سرمربیگری کنید.
نظر شما