شناسهٔ خبر: 65874819 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: روزنامه فرهیختگان | لینک خبر

روایت خبرنگار «فرهیختگان»؛

۹ قاب از دیدار ۶ ساعته شاعران و رهبر انقلاب

روایت عاطفه جعفری، خبرنگار روزنامه فرهیختگان از دیدار شاعران با رهبری در شب شعر نیمه رمضان را در ادامه می‌خوانید.

صاحب‌خبر -
۹ قاب از دیدار ۶ ساعته شاعران و رهبر انقلاب

روایت عاطفه جعفری، خبرنگار روزنامه فرهیختگان از دیدار شاعران با رهبری در شب شعر نیمه رمضان را در ادامه می‌خوانید.

قاب اول

حیاط حوزه هنری شلوغ بود، مثل هر سال. اما چهره های جدید هم دیده می شد. کسانی که برای اولین بار به این دیدار می آمدند و می خواستند شعر هم بخوانند. همین اولین ها انگار شور و شوق دیگری به جمع بخشیده بود. وقتی میلاد عرفان پورخواست صحبت کند و نکاتی را برای این دیدار بگوید، کمی از آن شور و سروصدا کم شد تا بشنوند که امسال علاوه بر اینکه چهره ها جدید هستند، مدل نشستن و قرار گرفتن بر صندلی ها هم جور دیگری است.

قاب دوم

حسینیه تقریبا هنوز خلوت بود و چند نفری از شعرا رسیده بودند، قرار بود نماز اینجا خوانده شود و بعد هم افطار. کنار صندلی ای که برای آیت الله خامنه ای گذاشته بودند، میزی قرار گرفته بود و روی آن کتاب های شاعران بود تا ایشان ببینند. کم کم حسینیه شلوغ شد و چهره های آشنا را می دیدم. علی موسوی گرمارودی، افشین علا، حامد عسکری، حمیدرضا برقعی، محمدمهدی سیار، محمدکاظم کاظمی محمدعلی مجاهدی و... در حال نگاه کردن به اطراف بودم که صدای صلوات در حسینیه پیچید و رهبری وارد شدند و سلام و علیک گرمی با کسانی که در صف اول بودند، کردند و روی صندلی نشستند، میلاد عرفان پور و دادمان رئیس حوزه هنری آن جلو کنارشان قرار گرفتند و یک به یک اسم شاعران را از روی کتاب ها می خواندند تا جلو بروند و کتاب شان را معرفی و بعد هم تقدیم کنند.

قاب سوم

فاطمه عارف نژاد، لیلا حسین نیا، فاطمه افشاریان، امید مهدی نژاد، محمود حبیبی کسبی، عاطفه جوشقانیان و ... از جمله شاعرانی بودند که نام شان خوانده شد و کتاب هایشان را به رهبری دادند و چند کلامی صحبت کردند. هر کدام که برمی گشتند، می پرسیدم که چه گفتند و شنیدند، فاطمه افشاریان از پدرش یاد کرده بود و کتابش که سال گذشته در نمایشگاه کتاب رونمایی شد را تقدیم کرده بود؛ عاطفه جوشقانیان سلام پدرش را رسانده بود و تعریف کرد:«به آقا گفتم می خواستم قبل از اینکه شعرم را در جلسه بخوانم یک رباعی هم بخوانم. اما گفتند وقت نیست، اجازه می دهید رباعی را الان بخوانم؟ ایشان تایید کردند و من هم خواندم:

رودیم و همیشه بی قرار آمده ایم

اشکیم و دوباره سوگوار آمده ایم

از لطف پدر همین برایم کافی است

ما گریه کن حسین بار آمده ایم»

قاب چهارم

محمد کاظم کاظمی قرار نبود شعر بخواند اما تا نام شاعران افغانستانی آمد که شعر بخوانند، رهبری اشاره کردند، یعنی آقای محمدکاظم کاظمی شعر نمی خوانند و همین حرف باعث شد او پشت میکروفن قرار بگیرد و غزلی کوتاه بخواند که به گفته خودش، در آستانه برافتادن حکومت قبلی در افغانستان و حکومت جدید بود که این شعر را می سراید:

به‌زودی قدرت بی‌قدرتان تسلیم خواهد شد/ به جایش دولت بی‌دولتان تحکیم خواهد شد

جهان در قرن نو بر صفحۀ تقویم می‌رقصد/ وطن آمادۀ برگشتن تقویم خواهد شد

نصیب مردمان تخت سلیمان و دَم عیسی/ نصیب ما همان چاقوی ابراهیم خواهد شد

به قانون خدا نان حلالی بود مردم را/ که آن هم با قوانین بشر تحریم خواهد شد

قرانی مانده از قرنی غریبی در کف ملت/ که بین دزد خوب و دزد بد تقسیم خواهد شد

به تنظیمات اصلی بازمی‌گردد بشر آخر/ و روی حالت «بل هم اضل» تنظیم خواهد شد

خدا می‌گوید آن چیزی که من گفتم نشد انسان/ ملک می‌گوید آن چیزی که ما گفتیم خواهد شد»

رهبری بعد از شعرخوانی او شعرهایش را رسا، بلیغ و گویا دانستند و گفتند:«ایشان شاعر بسیار خوبی هستند و همیشه توصیف هایی از کشورشان را باز بان رسا و بلیغ می سرایند. هم لفظ و هم موضوع بسیار خوب است.»

قاب پنجم

ندا نوروزی که موقع نماز هم کتابش را تقدیم کرده بود و انگشتر و چفیه ای گرفته بود؛ زمانی که نوبت شعرخوانی اش شد اول سلام همکاران آتش نشانش را رساند و بعد هم شعری را در مورد اقتصاد و وضعیت روز خواند، شعری که به پدرش تقدیم کرد:

«با غم روزگار سر می‌کرد

پدرم مثل کوه محکم بود

زندگی را برای ما می‌خواست

سهمش از روزگار خوش کم بود»

رهبری بعد از شعرخوانی این شاعر گفتند:«آفرین شعر خوبی بود. موضوع هم موضوع روز و مسئولان اقتصادی باید به این موضوعات توجه کنند. اما مهم این است که در شعرهای خانم‌ها که گاهی نگاه می‌کنم، شعرهای خانوادگی زیاد است. خانم‌هایی که برای همسرشان شعر گفتند، برای پدرشان شعر گفتند، برای فرزندشان شعر گفتند، برای برادر شهیدشان شعر گفتند، این خیلی رایج شده. بسیار کار خوبی است.»

قاب ششم

پرفسور آذرمی دخت صفوی رییس انجمن استادان هندوستان مهمان دیگر این مراسم بود و بعد از اینکه نوبت به صحبتش رسید، گفت: سلام و درود عرض می کنم خدمت رهبر معظم ایران که انقدر در شعر و ادب ذوق دارند، من بسیار خوشحالم که اینجا هستم و با چشم خودم این ذوق شعری شما را دیدم که با تسلط اشعار را تصحیح هم می فرمایید که این نشان از شخصیت متفاوت شماست. کاش در کشورهای دیگر هم رهبران انقدر به شعر توجه می کردند...»

به اینجای صحبت های این استاد هندی که رسید، رهبری گفتند: «آنها عقل شان نمی رسد» همین کلام باعث خنده جمع شد. صفوی حرف هایش را ادامه داد و گفت: «دلم می خواست شعری از حافظ در این جلسه بخوانم اما فراموش کردم. اما باید بگویم آقای قزوه همه را در هندوستان شاعر کردند.»

رهبری بعد از صحبت او گفتند:«مایه خوشحالی ماست که فارسی دوستانی داریم و به وجود آنها و انگیزه هایی که دارید افتخار می کنیم.»

قاب هفتم

مائده هاشمی غزلی دفاغ مقدسی خواند که مورد تحسین همه و رهبری قرار گرفت، آن هم به خاطر تخیل زیبای شاعر

« چند بالشت چید دور و بَرش، تخت خوابش شبیه سنگر شد

هاش، آن قدر چید تا که لشگر شددور این سنگر از عروسک

دید خالیست دست دشمن او، چند تا موشک از مقوا ساخت

خواست بازی کند ولی کم کم ،جنگ یک جنگ نابرابر شد

موشک آمد خیال تختش را، به همین سادگی پریشان کرد

دست بر دامن دل امن ،چادر گل گلی مادر شد

پابرهنه دوید توی اتاق، روی یک توپ پای او سُر خورد

توپ مانند مین عمل کرد و ،خانه غرق پر کبوتر شد

شکل بی سیم کرد دستش را، داد میزد: پدر... پدر... دختر

پدر از قاب عکس بیرون زد، جنگ آن شب به نفع دختر شد

هر طرف رفت تیر و ترکش بود، پشت عکس پدر پناه گرفت

شب او مثل هر شب هر سال، باز هم با غم پدر سر شد »

شعرش که به پایان رسید رهبری با تحسین بسیار شعر گفتند:«چه ظرافت و تخیل زیبایی در شعر داشتید. همین ها می تواند چهره های جدیدی از شعر باشد.»

قاب هشتم

بعد از شعرخوانی سید حکیم بینش شاعر افعانستانی رهبری شعری خواندند:

«ز بس نازک مزاجم ناز گردون برنمی دارم
من آن شاخم که نکهت بار سنگینی است بر دوشم»

این شعر باعث شد تا همه ایشان را تشویق کنند و علیرضا قزوه فکر کرد که این شعر سروده رهبری است اما ایشان در جواب گفتند: این شعری یک شاعر اقغانستانی است که 50 سال پیش برایم خواندند و من همین چند روز پیش این را برای یکی از دوستان خواندم.

قاب نهم

شعرخوانی ها تمام شد و حالا نوبت شنیدن بود:

«شعر رسانه‌ای مهم و تأثیرگذار در دوران جنگ رسانه‌ای است، در این عرصه باید از میراث کم‌نظیر شعر و ادب فارسی به عنوان رسانه‌ای قدرتمند و اثرگذار و نافذ به بهترین وجه استفاده شود و پیام‌های دینی، تمدنی، ایرانی‌گری و ایستادگی و شجاعت به افکار عمومی دنیا منتقل شود.
این جلسه نباید جلسه‌ای زینتی باشد بلکه ضروری است امتداد داشته باشد و با دنبال کردن مطالبی که در آن مطرح می‌شود به تأمین مقاصد و اهداف مورد نظر در زمینه اعتلای شعر کمک شود.

شعر خوب باید در معرض استفاده افکار عمومی دنیا قرار بگیرد بنابراین باید نهضت ترجمه ایجاد شود تا اشعار با نثر شاعرانه، گویا و قوی در اختیار دیگران قرار بگیرد که این کار مهم و سخت، کار دولت است.»

قاب آخر

سروصدا این بار فضای حسینیه را برداشته. یک نفر چفیه می خواهد، یکی انگشتر. دیگری قرآن و ان یکی می ئخواهد نامه را به دست آقا برساند. یکی هم یم خواهد جلو برود و فقط سلامی برساند. اینجا حسینیه امام خمینی(ع) در نیمه رمضان هر سال شبی متفاوت رقم می خورد که با سال قبلش قابل مقایسه نیست.

نظر شما